فراز صادقیمقدم، مسئول روابط عمومی استان سمنان حزب کارگزاران سازندگی
تنگه هرمز آبراهی فوق استراتژیک است که دریای عمان را به خلیج فارس متصل میکند، این گذرگاه همواره یکی از راهبردی ترین مسیرهای بینالمللی کشتیرانی در جهان به شمار میرود و امنیت آن نقشی کلیدی در تامین بیوقفه انرژی دنیا دارد.
تنگه هرمز تابع مقررات کنوانسیون ملل متحد در مورد حقوق دریاها است و بر اساس این کنوانسیون در شرایط صلح کلیه کشتیهای نظامی و بازرگانی از حق عبور ترانزیت برخوردارند اما در شرایط جنگی اگر یکی از دو کشور ایران یا عمان درگیر جنگ باشند از حق بازرسی کشتیهای عبوری برخوردارند که ایران در زمان هشت سال جنگ تحمیلی به خوبی نشان داد که از این حق استفاده خواهد کرد.
حکومت ایران در چهل سال اخیر در موارد متعددی در پاسخ به یاوهگوییها و اعمال تحریمهای غیرانساندوستانه ایالات متحده آمریکا و بعضی کشورهای غربی علیه ایران تهدید به بستن تنگه هرمز کرده است اما عموما مقامات عالی رتبه آمریکایی معتقد بودند ایران به بستن تنگه هرمز مبادرت نخواهد کرد چرا که تقریبا تمام نفت خام ایران از طریق این تنگه صادر میشود و این اقدام در ابتدا بیشترین ضرر را برای خود ایران در بر خواهد داشت.
در تاریخ دوم اردیبهشت ماه کمتر از دو هفته پس از قرار گرفتن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست سازمانهای تروریستی، کاخ سفید اعلام کرد دونالد ترامپ قصد دارد معافیت هشت کشور از تحریم خرید نفت ایران را تمدید نکند، با برداشتن معافیت هشت کشور عمده خریدار نفت ایران عملا دولت آمریکا صادرات نفت ایران را با مشکلات بسیاری همراه میسازد.
در این شرایط ایران میتواند با اعلام ممنوعیت تردد از تنگه هرمز، انسداد آن را کلید بزند ولی در ادامه برای حفظ موضع خود چارهای جز استفاده از امکانات نظامی برای ناامن کردن این تنگه نخواهد داشت؛ رخدادی که میتواند منجر به شروع جنگی تمام عیار در منطقه خاورمیانه باشد، طبیعتا با اعلام انسداد تنگه هرمز توسط ایران هیچ شرکتی ریسک نخواهد کرد تا در این منطقه کشیرانی کند علاوه بر این اعلام انسداد تنگه هرمز توسط ایران منجر به آن خواهد شد تا تمامی شرکتهای بیمهای از بیمه کشتیهایی که از این تنگه عبور خواهند کرد خودداری کنند که در این صورت هیچ کشتیای نمیتواند به دلیل عدم پوشش بیمهای حرکت کند.
با توجه به بررسی رویکرد 40 ساله جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه خواهیم رسید که ایران همواره در برابر فشارهای ایالات متحده آمریکا ایستادگی کرده و با تقویت حوزه نفوذ خود سعی در به چالش کشیدن سیاستهای واشنگتن داشته است که میتوان گفت تا حدودی نیز موفق عمل کرده است.
ایران از اولین روز با حمایت قاطع از حکومت بشار اسد مانع تحقق شرطبندی دولتهای غربی و عربی برای سقوط قریب الوقوع حکومت سوریه شد، ایران در یمن همسایه جنوبی عربستان سعودی با حمایت از خواسته عموم مردم این کشور مانع به ثمر رسیدن عملیات طوفان قاطع ریاض و ابوظبی و متحدانشان برای بازگشت قریب الوقوع عبد ربه منصور هادی شد، از سوی دیگر حضور حامیان ایران در لبنان و عراق در راس امور مانع تحقق خواستههای غیر معقول آمریکا و هم پیمانانش در منطقه شد.
با توجه به توضیحات فوق باید اضافه کرد که در عالم سیاست صرفا این مهم نیست که چه کاری انجام دادهایم بلکه این مهمتر است که چه کاری میتوانیم انجام دهیم.
به بیان دیگر ایران زمانی اقدام به مسدود کردن تنگه هرمز خواهد کرد که صادرات نفت از ایران به طور کامل قطع گردد و ایران بخواهد اقتصاد کشورهای متخاصم را با مشکل مواجه کند در واقع راهبرد تهران تقسیم زیانهای تحریم ایران است.
اگر تا پیش از این بستن تنگه هرمز صرفا با نیروهای دریایی و ساحلی میسر بود و دشمن نیز میتوانست با غلبه بر نیروی دریایی و ساحلی قضیه را منتفی کند هماکنون انواع موشکهای ضدکشتی ایران قادر است نه تنها از سواحل بلکه حتی از شمالیترین نقاط ایران هم به سمت کشتیهای در حال گذر در تنگه هرمز شلیک کند و اینها جدا از تجهیزات مدرن نظامی ایران است که در طی دهههای گذشته تولید شده است.
نکته قابل توجه این است که تمام عرض تنگه هرمز برای عبور نفتکشها و کشتیهای بزرگ قابل عبور نیست و تنها کانالی به عرض حدودا 10 کیلومتری معبر عبور نفتکشها و کشتیهای عظیم الجثه است بنابراین بارش مداوم تیر بر یک کانال بسیار کوچک 10 کیلومتری کار سختی نیست.
در نهایت ایران پس از اعلام مسدود کردن تنگه هرمز مجبور به حفظ انسداد خواهد بود که در این حالت نقشهای که «گروه بی» شامل بن سلمان، بن زیاد، بولتون و بنیامین نتانیاهو به دنبال آن هستند به اجرا نزدیکتر خواهد شد چرا که در این شرایط آمریکا یا باید دست روی دست بگذارد و به رغم آن همه ادعا شاهد تسلط ایران بر تنگه هرمز باشد یا باید وارد جنگی همه جانبه با ایران شده تا بتواند جریان انرژی جهانی را به حالت عادی بازگرداند.
لازم به ذکر است که در صورت انتخاب گزینه دوم توسط سران عالی رتبه ایالات متحده آمریکا به طور قطع اوضاع تنگه هرمز نه تنها بهتر نمیشود بلکه آتش افروخته شده به کل منطقه نیز سرایت میکند و عواقبی به همراه خواهد داشت که هیچکس از گستردگی آن و طول مدتش خبر ندارد، بنابراین حمله فراگیر به ایران نیز برای گشودن تنگه هرمز نقض غرض خواهد بود.
تقریبا همه میدانیم که در حال حاضر آمریکا شرایط جنگ با ایران را ندارد و نه شرایط داخلی ایالات متحده آمریکا به ترامپ اجازه چنین کاری را میدهد، نه اینکه بخواهیم بگوییم آمریکا توان مقابله با ایران را ندارد بلکه بحث در این است که هزینههای چنین مقابلهای آنقدر برای آمریکا سنگین است که حتی میتواند منجر به فروپاشی ایالات متحده آمریکا گردد و به همین دلیل بسیار دور از تصور است که اعضای کنگره با رفتارهای گستاخانه ترامپ موافقت کنند.
با رجوع به تاریخ به این نکته میرسیم که بسیاری از ابر قدرتهای جهان با همین یک اشتباه کوچک سقوط کرده اند و جالب اینکه پایان همه این ابر قدرتها در جنگهای منطقه خاورمیانه صورت گرفته است.
شاید همه به یاد داشته باشند زمانی که دو سوم جهان در اختیار مارکسیستها و کمونیستها بود، اتحاد جماهیر شوروی از هم فروپاشید که یکی از مهمترین دلایل آن هزینه بسیار بالای شروع جنگ با افغانستان بود. در حالی که از نظر قدرت نظامی شوروی آنقدر قدرت داشت که میتوانست افغانستان را چندین بار با بمبهای اتمی خود شخم بزند اما این جنگ آنقدر برای این کشور هزینهبر بود که در نهایت منجر به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شد.
امروزه تقریبا همه ایرانیان یقین پیدا کردهاند که آمریکاییها دههها است که برای حمله به ایران و تجزیه آن برنامهریزی میکنند و هر روز بهانه جدیدی میآورند تا فشار به ایران را افزایش دهند.
از زمان حمله ایالات متحده آمریکا به افغانستان تا زمان حمله به عراق تقریبا اکثر سیاستمداران و کارشناسان سیاسی باور داشتند ایران محاصره شده و هدف بعدی آمریکا است. که در این بین جنگ سوریه پیش آمد و همه معتقد بودند آمریکا قبل از حمله به ایران به دنبال برقراری امنیت برای رژیم اشغالگر قدس است، به طور کلی باید گفت در واقع پیش بینیها کاملا درست بوده و هدف نهایی ایران بوده است.
در همین حین برخلاف تصور آمریکا نفوذ و قدرت ایران در منطقه به قدری افزایش پیدا کرده است که آمریکاییها برای رو در رویی با ایران مجبورند در کل منطقه با ایران درگیر شوند.
بدیهی است با این شرایط درگیری با ایران برای اقتصادی که بیش از بیست تریلیون دلار بدهی دارد بسیار پرهزینه خواهد بود، در این شرایط گروه بی به دنبال تشویق دونالد ترامپ برای شروع جنگ با ایران هستند در حالی که ترامپ میخواهد جنگ را به شیوهای دیگر آغاز کند و نشان دهد که آمریکا مجبور بوده است وارد جنگ با ایران شود و یا برای حفاظت از همپیمانانش وارد جنگ شده است، دونالد ترامپ همچنین تلاش دارد هزینههای جنگ ویرانگر با ایران را بر گردن کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس بیاندازد. او همچنین سعی دارد تا رژیم اشغالگر قدس را از این معادلات دور نگه دارد و در همین راستا تلاشهای رسانهای زیادی طی سالهای اخیر برای ایجاد تنش بین ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس کرده است.
بر اساس شواهد به طور قطع باید گفت توقع اینکه صدور نفت ایران به صفر برسد و یا اینکه به طور کامل متوقف گردد توقعی بسیار پوچ است چون ایران به هر ترتیب خواهد توانست مشتری برای نفت خود پیدا کند و تا زمانی که ایران میتواند نفت صادر کند نیازی به بسته شدن تنگه هرمز نیست. بنابراین میتوان گفت زمان بسته شدن تنگه هرمز دقیقا زمانی خواهد بود که دیگر نفت ایران صادر نشود.
در نهایت باید گفت ایران توان نظامی لازم برای بستن تنگه هرمز را دارد اما این اقدام جنگ گسترده و تمام عیاری را در دو طرف خلیج فارس به وجود خواهد آورد که در ادامه منجر به ایجاد بحرانی بینالمللی خواهد شد که درک اوضاع پیچیده یاد شده در نهایت آمریکا را بر آن خواهد داشت که بر اثر فشارهای بینالمللی به دنبال تفاهم سیاسی بگردد تا این چنین از تبعات و پیامدهای مخاطرهآمیز مذکور جلوگیری کند.
ایالات متحده آمریکا باید تهدیدات ایران را جدی بگیرد و به این مهم برسد که نباید به زبان زور با ایران سخن گفت. علی ایحال آمریکا از تصمیم زودهنگام ایران مبنی بر انسداد تنگه هرمز استقبال خواهد کرد چرا که این درست آن چیزی است که آمریکا به آن دلبسته است تا از خودش به عنوان برهمزننده توافقنامه برجام رفع مسئولیت کند.
منبع: روزنامه آفتاب یزد