یادداشت

جای خالی اتاق فکر اصلاحات

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

فرزانه ترکان، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران

دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در ایستگاه سال پایانی و دوازدهمین دولت در آغاز سومین سال خود قرار دارد. فارغ از ارزیابی ساختاری از این دوره‏ها در دو قوه مقننه و مجریه دغدغه این روزهای اصلاح‏طلبان ارزیابی و کارنامه‏ای است که جریان اصلاحات از حضور در این دو نهاد ثبت کرده‏اند و پاسخ به این سوال که اصلاح‏طلبان از فرصتی که برای بازگشت به بخشی از نهادهای حاکمیتی به دست آوردند تا چه اندازه به موقع و درست استفاده کردند.

 دو طیف کلی اصلاح‏طلبان و اصولگرایان در جامعه در دورنمای کلی درباره اتفاقات سیاسی که در شرایط امروز در حال رخ دادن است، قابل رصد و ارزیابی هستند که برای تحلیل بهتر شرایط باید به عملکرد و فعالیت این دو طیف در نهاد قانون‌گذاری نیز نگاه دقیقی داشته باشیم. در ارزیابی بی‏طرفانه به‌خوبی متوجه می‏شویم که گروه اصلاح‏طلبان در گعده‏های مختلف و جبهه سیاسی انسجام منظمی ندارند. برای بررسی این موضوع باید از دو بعد درون اصلاحاتی و برون اصلاحاتی مساله را مورد بررسی قرار داد تا به ریشه‏های ضعف رسید.

شرایط بیرونی

آنچه به عنوان عملکرد از جریان اصلاحات در قوه قانون‌گذاری، شورای شهر و دیگر نهادها می‏بینیم ناشی از مهم‌ترین حلقه مفقوده در سیاست‏گذاری امروز جریان اصلاحات است. در نخستین ارزیابی باید به این مهم توجه داشت که فقدان جدی امروز در جریان اصلاح‏طلبی «انسجام» است. دلیل نداشتن انسجام این است که اصلاح‏طلبان در بخش‏های مختلف – اعم از مجلس، شورای شهر و دیگر مراکز و نهادها - به نوعی زیر بار فشار هستند و بدون شک این فشارها اجازه اینکه اصلاح‏طلبان بتوانند در یک تشکل جدی رشد پیدا کرده و در قالب یک تفکر سیاسی برنامه‌ریزی کنند و تصمیم بگیرند و در برهه‏های مختلف سیاسی برای حضور در میدان‏های مختلف همانند مجلس نقش‌آفرینی کنند را به آنها نمی‏دهد.

در طرف مقابل جریان اصلاحات این اصولگرایان هستند که حقیقتا منسجم‌تر از جبهه اصلاحات فعالیت می‏کنند. در بررسی علل این موضوع در ساده‌ترین شکل ممکن می‏دانیم و می‌بینیم که اصولگرایان با فشارها و محدودیت‏های بسیار کمتری در قیاس با آنچه درباره اصلاح‏طلبان اعمال می‏شود، روبه‏رو هستند یا از اساس زیر هیچ فشاری نیستند. آنها با تفکرات و برنامه‏های خود هرچند در جایی در اقلیت نیز باشند اما باز هم به صورت منسجم در جهت پیشبرد برنامه‏های خود کار می‏کنند. نکته مهمی که از آن غفلت می‏شود تفاوت آزادی عمل و اختیاران رهبران این دو جریان است. بزرگان و افراد صاحب فکر در جریان اصلاحات آزادی عملکردی بزرگان جبهه اصولگرا را ندارند. در گوشه و کنار می‏شنویم که هر زمان افراد صاحب تجربه در جبهه اصلاحات بخواهند در برنامه‏های مختلف نقش موثری را ایفا کنند – از جمله حضور در شورای عالی اصلاحات – با محدودیت‏ها و تذکراتی مواجه می‏شوند که این امکان و آزادی عمل را تا حد زیادی از آنها سلب می‏کند و سد راه فعالیت و ایجاد راهبردهایی برای رهبری بهتر جریان سیاسی می‏شود. بنابراین مساله فشار بیرونی بر بدنه و رهبری جریان اصلاحات عامل مهمی در وضعیت عملکرد فعلی آنها است.

دست‏اندازهای درونی

با در نظر گرفتن همه این شرایط و موقعیت‏هایی که در شرایط فعلی با آن مواجه هستیم باید حضور و فعالیت اصلاح‏طلبان در مجلس را بسنجیم. در دهمین دوره انتخابات مجلس برای بهبود عملکرد در جریان اصلاحات و افزایش تعداد افرادی که با برچسب اصلاح‏طلبی وارد مجلس می‏شدند تصمیم بر تدوین و تهیه لیست امید گرفته شد. هم در آن زمان و هم بعد از ورود چهره‏های این لیست به مجلس همه می‏دانستیم که به هر حال افرادی که با لیست امید وارد مجلس شدند، افراد درجه یک جریان اصلاحات نبودند بلکه افرادی کمتر شناخته‌شده و فاقد آموزش دیده تحت تشکل سیاسی و حزبی منسجم بودند. این افراد به دلیل عدم آموزش حزبی بعضا نمی‏توانستند جهت‌گیری‏های سیاسی خود را در مسیر درست و همسو با جبهه اصلاحات تنظیم کنند. یک قسمت این مساله به بی‏تجربگی افراد و اینکه این افراد حزبی و برخاسته از حزب نبودند، بازمی‏گردد و از طرفی نیز بعضی از این افراد چهره‏هایی هستند که با وجود اینکه با لیست امید و حمایت جریان اصلاحات وارد مجلس شدند در برهه‏های مختلف حضور سیاسی مشخصی را از خود بروز نداده و نمی‏دهند، یعنی کوشش می‏کنند در یارگیری‏های طرفین در مجلس شرکت نکنند و بی‏طرف باشند و منافعی را برای خود رقم بزنند و عاقبت‌اندیشی و بعضا منفعت‌طلبی را در تصمیم‌گیری خود مدنظر قرار دهند. این مشکلات از درون و مسائل فشار بیرونی از بیرون که بر آن تاکید شد، به‌روشنی در عملکرد فعلی جریان اصلاح‏طلب و اصلاح‏طلبان موثر بوده است.

این مجموعه عوامل باعث شده است که تفکر منسجمی در بین اصلاح‏طلبان و بالطبع در جامعه نیز برای اتفاقات و تصمیم‌گیری‏های سیاسی در آینده نداشته باشیم.

با این شرایط تصور می‏کنم احتیاج است تا بزرگان اصلاحات نشست‏هایی در جمع‏هایی کوچک‌تر از آنچه تا به امروز تشکیل داده‏اند، داشته باشند و خط‌مشی مشخص‌تری برای بهبود شرایط اصلاح‏طلبی در جامعه ترسیم و پیش‌بینی کنند. با این روال و عدم انسجام و تشکل آینده روشنی برای اصلاح‏طلبی در جامعه پیش رو نیست و نمی‏توان نقش موفق و حتی زنده‏ای برای اصلاح‏طلبی در روزهای آتی در ایران پیش‌بینی کرد.

واقعیت این است که جریان اصلاحات در شرایط فعلی از فقدان اتاق فکر متفکر و باتجربه رنج می‏برد. در یک نمونه ساده موضوع روند تصمیم‌گیری که به حذف علی مطهری از هیات‏رئیسه مجلس منتهی شد. در اتفاق مشخص و مهمی همچون انتخابات هیات رییسه مجلس شورای اسلامی مشخصا تصمیم گیری نباید به تنهایی به شخص آقای عارف واگذار می‏شد و باید افراد صاحب فکر و باتجربه در این موضوعات تصمیم بگیرند که در شرایطی که شبیه به یک دوئل سیاسی است، چه باید کرد تا امتیازات بیشتری را دریافت کنند و امتیازات کمتری را از دست بدهند.

 اصلاح‏طلبان باید با ذکاوت و تحلیل درست‏تری اجماعی ایجاد می‏کردند تا جایگاه نائب رئیسی را از دست ندهند. خروجی این چنین به این معنی بود که کسانی که با لیست امید وارد مجلس شدند – اعم از اطرافیان آقای عارف و اعضای فراکسیون امید –افرادی نیستند که صاحب فکر جامعی برای تصمیم‌گیری‏ها باشند.‏ ای کاش این تفکر حزبی و تشکل حزبی اصلاحات به صورتی پیش برود تا هدایت تصمیم‌گیری‏های اصلاحات را بتوانند به اتاق فکری باتجربه بسپارند. اگرچه عده‏ای مطرح می‏کنند که فلسفه فعالیت شورای عالی سیاست‏گذاری اصلاح‏طلبان همین کارکرد «اتاق فکر» است اما هنوز شورای عالی سیاست‏گذاری عملکرد و خروجی در این شکل نداشته است و اینکه عملکرد این شورا در آینده چگونه پیش برود روشن نیست. با هیجانات سیاسی تصمیم‌گیری کردن و پیش رفتن نمی‏تواند اثر مثبتی بر اصلاح‏طلبی و اصلاح‏طلبان بگذارد. در چنین شرایطی مساله مهم و اصلی پیش روی اصلاح‏طلبان حفظ سرمایه اجتماعی است که در دست دارند به این معنی که اصلاح‏طلبان برای آنکه مردم بیش از پیش دلسرد نشوند باید چه کنند؟ پاسخ به این سوال نیاز به یک اتاق فکر بسیار قوی و جدی در شورای عالی اصلاحات دارد تا روی آن فکر کنند و برنامه و راهکار ارائه دهند.

اصلاح ‏طلبان در چهار دوره انتخابات گذشته – دو دوره ریاست‏جمهوری و یک مجلس و یک شورای شهر - در تهییج مردم برای شرکت در فعالیت‏های سیاسی و اجتماعی موثر بوده‏اند و مردم که سرمایه اجتماعی هستند، فراخوان‏ها و خواسته اصلاح‏طلبان را اجابت کرده و به میدان آمده‏اند اما اکنون پیمانه صبر مردم لبریز شده است زیرا در قبال آن تهییجات، طرح و برنامه مناسبی برای بهبود وضعیت مردم نبوده و مشکلات همچنان باقی است.

فرصت کمی برای جلب مجدد اعتماد مردم باقی است و با ادامه مسیر و موارد فعلی مردم اقبالی به اصلاح‏طلبان نخواهند داشت. اگر در این فرصت باقی‌مانده احزاب اصلاح‏طلب اختلافات و سهم‏خواهی‏ها را کنار بگذارند، اتاق فکر تشکیل دهند و برای آینده برنامه‌ریزی کنند، احتمال بازگشت اعتماد به این جریان وجود دارد اما در غیر این‏صورت درصد موفقیت ضعیف خواهد شد.

منبع: روزنامه سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی