جهانبخش خانجانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
برای بررسی هر پدیدهای بررسی مهمترین بخش آن یعنی اهداف و افقی که ترسیم میشود، مهم است. درک هدف و افق بهترین راهنما برای طی مسیر است. از این حیث میتوان در ابتدای سخن تاکید کرد که جامعه بانشاط نسبت مستقیم با توسعهیافتگی سیاسی دارد و جامعه توسعهیافته دارای انسانهای توسعهیافته است که دارای اندیشه توسعهای هستند. زیربنای توسعهیافتگی سیاسی، توسعه اجتماعی و فکری جامعه است. افکار انسان محصول جامعهای است که در آن زندگی میکند فلذا جامعه بانشاط افکار بانشاط میسازد؛ ضمن اینکه این سخن نیز درست است که افکار بانشاط جامعه بانشاط را خلق میکنند. اما به راستی نشاط اجتماعی چیست و با کدام مولفهها شناخته میشود؟ آیا جامعه ایران، جامعه بانشاطی است و دیگر اینکه برای داشتن جامعهای بانشاط باید چه کنیم؟ شاید خوف از بیان حقیقت به دلیل واهمه از تبعات بعدی آن همواره منجر به سکوت در این زمینه شود حال آنکه پاسخ به این سه سوال خدمتی بس بزرگ برای کمک به کشور است. در قدم اول دموکراسی و فرآیند انتخابگری، سطح متعالی آموزش و پرورش، رشد اقتصادی متوازن و داشتن مطبوعات و رسانههای جمعی موثر مهمترین مولفههای توسعهیافتگی سیاسی محسوب میشوند. همچنین سطح بالای سواد و آگاهیهای جامعه، وجود رسانههای فراگیر، جامعه پویا و فعال و نبود نابرابریهای اجتماعی عوامل موثر در تحقق دموکراسی هستند. برای اینکه بدانیم جامعهای بانشاط است یا خیر باید به شاخصهای مشخصی توجه داشته باشیم. مولفههایی همچون میزان سواد جامعه، نرخ امید به زندگی، امید به آینده، احساس رضایتمندی، عدالت، امنیت و عدم بیگانگی سیاسی موجب افزایش نشاط اجتماعی میشود. بنابراین با یک نگاه گذرا به این موارد میتوان به سادگی گفت ایران کشوری است در حال توسعه، اما در هیچیک از پارامترهای توسعهیافتگی هنوز به اندازه میانگین نیز نرسیده است و راه بس طولانی و صعبی در این خصوص پیش روی ما است؛ و اما سوال مهم و همیشگی؛ چه باید کرد؟ واقعیت آن است که یگانگی هویت جمعی در حال فروپاشی است و رقیبان به امید فتح سنگر به سنگر، کژراهه حذف در پیش گرفتهاند. حوزههای اجتماعی در سیطره رفتارهای سیاسی قرار گرفته است. همراهان دیروز، دشمنان امروز شدهاند و دشمنان دیروز در حذف همراهان نقاب بر چهره کردهاند؛ آن هم در شرایطی که دموکراسی در ایران جوان است و دموکراسیهای جوان از اعتراض سیاسی هراس دارند و نیروهای اقتدارگرا در ارزشهای خود وضعی قوطهور میشوند درحالیکه اگر منازعات هراسانگیز نشود ساماندهی افکار و با کنترل ابتکار عمل توسط نخبگان و روشنفکران بسیار مثبت و مثمرثمرتر از شرایط تبدیل تعارضات به جنبشهای بیسر و بدن است. جای تأسف بسیار است که در لایههای فوقانی، چالشها و رقابتهای سیاسی تبدیل به تنفر سیاسی شده و در نتیجه استراتژی حذف و طرد رادیکال کارآمد جلوه میکند. در این مسیر باید گفتمان را به جای حذف بنشانیم، همزیستی مسالمتآمیز سیاسی داشته باشیم و افراطیگری را کنار بگذاریم و آستانه تحمل سیاسی را بالا ببریم. برای این کار باید با پیگیری سه مسیر برنامههای بلندمدت -از قبیل افزایش فضای مشارکتی، تلاش برای تحقق واقعی برنامههای توسعه، بازبینی قوانین و واکاوی مقررات برای تقویت همآوایی و همدلی و تحقیق و تتبع در فرهنگ غنی اسلامی-، برنامههای میانمدت شامل حذف نهادهای موازی، انجام مطالعات و تحقیقات در خصوص ذائقههای سیاسی و اجتماعی مردم، گنجاندن رویکردهای افزایش نشاط اجتماعی و توسعه شبکههای ورزشی و تقویت نظامهای وارسی و بازرسی و برنامههای کوتاهمدت شامل تدوین راهکارهای مناسب در خصوص جشنها و شادیها و اعیاد، ترویج چادر و مقنعه و روسری با رنگهای شاد، ترویج روشهای کمخطر شادیآفرین، واگذاری برگزاری جشنهای ملی و اعیاد مذهبی به مردم و دانشآموزان و کاهش برنامههای حزنانگیز و مراسمهای عزاداری در صداوسیما، ایران آباد و آزاد و بانشاط را بجوئیم و تلاش کنیم که به آن برسیم.
منبع: روزنامه سازندگی