جهانبخش خانجانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
تحقق دموکراسی و فرآیند انتخابگری بهعنوان یکی از مولفههای اصلی توسعهیافتگی همواره مورد توجه و بحث بوده است اما «تحقق دموکراسی» فینفسه خود نیازمند چه مولفههایی است و از اساس خارج از مباحث توسعهیافتگی چرا به موضوع تحقق دموکراسی اهمیت میدهیم. واقعیت این است که تحقق دموکراسی و موضوع توسعهیافتگی همپوشانی قابلتوجهی با موضوع نشاط اجتماعی و عبور از انسداد سیاسی دارد. از این حیث میتوان 10 گام را برای تحقق دموکراسی و تداوم توسعهیافتگی سیاسی تعریف کرد. سطح بالای سواد و دانش و آگاهیهای جامعه، وجود شبکههای آموزشی و پرورشی وسیع در ابعاد مختلف علمی، وجود شبکههای ارتباطی و فراگیر رسانهای، وجود طبقههای اجتماعی و متوسط قوی و کارآمد، جامعه مدنی پویا و فعال و تاثیرگذار و نبود نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی و مادی از عوامل مهم تحقق دموکراسی و عواملی شامل مشروعیت و پیروی از قواعد بازی، میانهروی سیاسی احزاب پیروز، نبود فقر و شکافهای مذهبی و فرهنگی و قومی، وجود مشارکت سیاسی و آزادی انتخاب و در یک کلام تحقق جامعه مدنی از پارامترهای اساسی توسعهیافتگی سیاسی تلقی میشود. این موارد در کنار هم میتواند فرهنگ تعاملی و رفتار عقلانی را در جامعه تثبیت کند و با بالابردن سطح مشارکت اجتماعی به درک متقابل مردم و حکومت و توسعه فرهنگ شهروندمداری بیانجامد. در شرایط حاکمیت قانون، فرهنگ پاسخگویی رشد کرده و شایستهسالاری بر فرصتطلبی چیره میشود و در این جامعه است که حریم خصوصی افراد محترم شمرده میشود.
تحقق مولفههای گفته شده به تولد نشاط در جامعه میانجامد و فرهنگ مشارکتجویی را رشد میدهد. در جامعه توسعهیافته فاکتورهای نشاط رتبه بالاتری دارند و در مقابل هر اندازه شاهد نزول در شاخصهای فوق باشیم روحیه افسردگی و آزردگی و یاس و حرمان غلبه پیدا کرده و ناامیدی به آینده و ابهام در کسب منزلتهای بعدی به وجود میآید.
برای اینکه بدانیم جامعهای بانشاط است یا خیر الگوهای سنجش مختلفی وجود دارد. مولفههایی همچون میزان سواد جامعه، نرخ امید به زندگی، امید به آینده، احساس رضایتمندی، بیگانگی سیاسی، احساس عدالت و بیعدالتی، احساس مشروعیت و احساس محرومیت موثرترین متغیرها در تطبیق و بررسی وضعیت وجود یا عدم نشاط اجتماعی است. حال با فهم تعاریف فوق به سوال اصلی نگارنده باز میگردیم: «آیا ایران جامعهای بانشاط است؟» با توجه به موارد گفته شده در یک تعریف مختصر میتوان اینگونه نتیجه گرفت که ایران کشوری است در حال توسعه، ولی در هیچیک از پارامترهای توسعهیافتگی هنوز به مرحله میانگین نرسیده و راهی بس طولانی و صعب پیشرو دارد. تنها راه مسیر توسعه، همدلی و همگرایی ملت و دولت با حاکمیت است و زمانی که نشاط اجتماعی و سرزندگی و روح امید و مشارکت سیاسی و اجتماعی ارتقاء نیابد و فرهنگ توسعهای جایگزین فرهنگ سنتی نشود، وضعیت مناسبی نخواهیم داشت. مسئله اصلی این است که برای طی این مسیر نباید چشمهای خود را بر واقعیات ببندیم و به تعطیلات تاریخی رهسپار شویم. باید بپذیریم که رگههایی از انشقاق اجتماعی در حال بروز است و عناصر ذائلکننده کرامت انسانی در پس پرده در حال هجوم هستند. یگانگی هویت جمعی در حال فروپاشی است. در خوشبینانهترین حالت ممکن میتوان گفت که دموکراسی در ایران بسیار جوان است. متاسفانه در لایههای فوقانی چالشهای سیاسی رقابتها تبدیل به تنفر سیاسی شده و در نتیجه حذف و طرد رادیکال یکدیگر به عنوان استراتژی کارآمد جلوه داده میشود. مسئله مهمی که این دموکراسی جوان باید مد نظر قرار دهد، نشاندن گفتمان به جای رویه حذف است. همزیستی مسالمتآمیز و کنارگذاشتن افراطیگری و وحدت حول محور وفاق ملی باید مدنظر همه باشد. میتوانیم آستانه تحمل سیاسی را بالا ببریم و تساهل و مدارا را سرلوحه امور خود قرار دهیم، عرصه رقابت مدنی را برگزینیم و به ارزشهایمان ببالیم و رقابت را در درون دوستیها بجوییم و تلاش کنیم به ایران آباد و آزاد و شاداب و بانشاط برسیم.
منبع: روزنامه سازندگی