فرزانه ترکان، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
طرح سلامت همگانی فرصت بسیاری خوبی برای حمایت از سلامت جامعه بود که متاسفانه به دلیل عدم توجه به پیشزمینههای آن در کشور ما ابتر ماند. این طرح که امروز در جوامع پیشرفته اجرا شده، در دوره اول ریاستجمهوری آقای روحانی عنوان شد اما اجرای آن به عنوان «طرح بیمه سلامت برای همه جامعه» نیازمند الزاماتی بود که در دیگر کشورهای منطبق با این طرح پیادهسازی شده بود.
در همان زمان بسیاری این طرح را با طرح بیمه سلامت رئیسجمهور وقت آمریکا، باراک اوباما مقایسه کردند. طرح اوباماکِر (Obamacare ) در آمریکا نیز اجرا و باعث رایآوری و استقبال خوبی شد. البته اجرای این طرح در آمریکا بسیار پخته بود چرا که روشها و گایدلاینها برای استفاده افراد از دفترچه بیمه سلامت در نظر گرفته شده بود.
متاسفانه در دولت اول آقای روحانی این اتفاق بدون اینکه کار کارشناسی درستی در چهارچوب قوانین و مقررات صحیح روی آن انجام شود، افتاد و همه افراد به جاده بیمه سلامت وارد شدند. از جمله بزر گترین مشکلات این بود که کسی که تحت پوشش بیمه دیگری بود باز بیمه سلامت را میگرفت یعنی هیچ سامانه جامعی درباره بیمه افراد وجود نداشت که مشخص شود آیا فردی که امروز از بیمه سلامت استفاده میکند پیش از این تحت پوشش بیمه دیگری قرار گرفته است یا خیر. بنابراین دولت با آمار بسیار بالایی از چند دفترچهایها مواجه شد که تحت پوشش دو یا سه بیمه قرار گرفتند، از این حیث این طرح به هیچ عنوان کار کارشناسی نشده بود اما متاسفانه اجرا شد.
این طرح کلی بدون بررسیهای کارشناسی و تعیین چهارچوب به اجرا درآمد. تعریف سلسله مراتب درمانی در این طرح – که بخش مهمی از هویت این طرح را تشکیل میداد- از اساس اجرا نشد و به یکباره جامعه پزشکی و مردم در معرض اجرای طرح قرار داده شدند. هرکسی به دفاتر الکترونیک مراجعه و دفترچه بیمه سلامت گرفت و در بیمارستانهای وزارت بهداشت خدمت رایگان دریافت کرد فارغ از اینکه آیا این فرد نیازمند این خدمت است یا خیر. در این طرح فردی با سرماخوردگی زیر سایه بیمه سلامت به متخصص گوش و حلق و بینی مراجعه میکرد در حالی که در همه جای دنیا که با این طرح سیستم بهداشت جامعه را مدیریت میکنند گام اول هر تشخیصی پزشک خانواده ( Family medicine) است تا در گام اول بررسیها توسط این رده پزشکان انجام و درمانهای اولیه توسط آنها آغاز شود و بعد از دریافت دارو و بررسیهای پزشک عمومی در صورت نیاز بیمار به متخصصین ارجاع و برای آنها مراتب تشخیصی و درمانی بالاتر در نظر گرفته شود. هیچیک از این سلسله مراتب در این طرح پیشبینی نشده بود. کمااینکه بر اساس تجربهای که در دنیا درباره این طرح پیاده شده، در زمان بیماری ابتدا فرد توسط پزشک خانواده ویزیت میشود. متاسفانه این شیوه به هیچ عنوان اجرا نشد و هرکسی که بیمه سلامت در دست داشت بدون ویزیت دکتر عمومی و بررسیهای ابتدایی برای هر مسئله کوچکی به متخصص مراجعه میکرد. علاوه بر این برای پزشک متخصص نیز چهارچوبی در نظر گرفته نشده بود که دکتر متخصص نیز نباید در وهله اول بدون بررسی ابتدایی اقدامات تشخیصی گرانقیمت درخواست کند. این طرح تنها و تنها به سمت هزینهتراشی حرکت کرد و تنها برای دولت بارهزینهای به دنبال داشت. دولت نیز متقابلا زمانی که در تامین هزینههای این طرح دچار مشکل شد دست به اقدامات دیگری از قبیل خروج برخی داروها از لیست بیمه و محدود کردن برخی اقدامات درمانی زد.
خود این تصمیم دولت در مردم ایجاد نارضایتی کرد چرا که اشتباهترین کار این است که حق نادرستی را در مردم ایجاد کنیم و بعد بخواهیم آن را سلب کنیم. به همین دلیل طرح تحول سلامت ابتر ماند و عوارض و مشکلات زیادی را برای جامعه پزشکی و بحث سلامت مردم ایجاد کرد که متاسفانه هنوز تبعات آن ادامه دارد. بازگشت شرایط به چهارچوب صحیح خدمترسانی درمانی در این شرایط کار بسیار سختی است که بار آن نیز بر دوش وزیر بهداشت فعلی است. طرحی که با اند ک تامل با کار کارشناسی مناسب میتوانست پوشش بیمهای مناسبی برای همه اقشار جامعه به خصوص قشر آسیبپذیر باشد به خاطر بیتوجهی به پیشزمینههای کارشناسی آن ابتر اجرا شد و مشکلی را که حل نکرد هیچ، مشکلاتی را روی دست متولی بهداشت نیز گذاشت.
منبع: روزنامه سازندگی