سیدافضل موسوی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
انتخاب حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 به خوبی گویای این بود که رضایت عمومی از ایشان و عملکرد دولتشان در دور اول قابل توجه و از منظر مردم قابل قبول بوده است. اینکه این روزها گفته میشود که حسن روحانی به وعدههای خود در زمینه شعارهای سیاسی عمل نکرده، جملهای آمیخته با اندکی بیانصافی است؛ چرا که روحانی در دور نخست ریاستجمهوری خود نشان داد تا چه اندازه برای عمل کردن به وعدههای خود مصمم است.
علاوه بر این، باید مروری بر وضعیت کشور در زمان تحویل دولت به حسن روحانی در دور نخست ریاستجمهوری داشت. واقعیت این است که بحث اصلاحات سیاسی و عمل به شعارهای مدنی نیازمند بسترسازی است. زمانی که بستر یک کار فراهم نیست، دولت نمیتواند در بستر غیرمتعارف کاری پیش ببرد. دولت آقای روحانی نیز درگیر همین مساله شد. زمانی که بحث تحریمها پیش آمد و دولت مجبور شد تمام توان خود را روی مساله تحریمهای جدید و عواقب خروج آمریکا از برجام و بدعهدی اروپا در اجرای تعهدات مندرج در توافق هستهای بگذارد، طبیعتا دیگر مفهومی در این بحث که پروژههای سیاسی خود را پیگیری کند، قابل پیگیری و مورد انتظار نبود. در دولت اول آقای روحانی، تمرکز بر مشکلات نشاتگرفته از بحث تحریمها بود و کشور از تحریمهای سازمان ملل خلاص شد و بار سنگین این گروه از تحریمها از گرده ایران برداشته شد.
روحانی در دولت نخست خود با پیگیریهای دیپلماتیک توانست ایران را از ذیل بند هفت منشور سازمان ملل بیرون بیاورد و سایه جنگ را از سر کشور بردارد. هرچند آمریکا با خروج از برجام و وضع تحریم جدید اوضاع را بر هم زد.
این موفقیتها در دور نخست دولت روحانی کسب شد و بدون شک اگر فضا به همین شکل ادامه پیدا میکرد، شرایط برای اجرای وعدههای سیاسی نیز فراهم میشد. اما متاسفانه در اوایل دولت دوم ایشان، بحث خروج آمریکا از برجام رخ داد و شرایط داخلی کشور بر هم خورد. هرچند که همان زمان که بحث انعقاد برجام رخ داد، عدهای بر طبل مخالفتها کوبیدند و اجازه فراهم شدن شرایط برای استفاده درست از فضای حصول توافق هستهای را ندادند.
اگر بخواهیم به صورت روشن و شفاف به این سوال که « چرا پروژههای سیاسی روحانی به سرانجام نرسید؟» پاسخ دهیم، باید نگاه منصفانهای به شرایط دولت دوم ایشان داشته باشیم. واقعیت این است که دولت روحانی در دور دوم بدشانسی آورد. اینکه چرا پروژههای سیاسی رئیسجمهور و دولت که درباره آنها صحبت میکند به سرانجام نرسیده، نه تقصیر خود رئیسجمهور و دولت است و نه تقصیر دیگر نهادها و مجموعه حاکمیت. به این معنی که نمیتوان به صورت قاطع گفت که روحانی در پیگیری وعدهها و پروژههای سیاسی خود کوتاهی کرده است یا اینکه عامل بیرونی از خارج اجازه نداد تا روحانی بتواند رویکردهای مورد نظر سیاسی دولت خود را پیگیری کند. بستر این مسائل مهیا نشد و علت عدم ایجاد بستر نیز عامل خارجی بود. تحریمهایی که ترامپ در مورد ایران اعمال کرد، فضای ایجاد هر بستری برای بهبود شاخصهای سیاسی و پیگیری وعدههای این حوزه دولت را از بین برد. اصلاحات سیاسی نیازمند بستر است و آن بستر ایجاد نشد. این مسئله نه تقصیر روحانی است نه تقصیر دیگران؛ تقصیر آمریکاست.
آقای روحانی در دور دوم ریاستجمهوری خود به دنبال اجرای اصلاحات سیاسی بود که مساله خروج آمریکا از برجام رخ داد. روحانی قطعا نمیخواست وعده بدهد و عمل نکند، اما شرایط به گونهای پیش رفت که حوزه اختیار عامل دولت در زمینه مباحث سیاسی داخلی محدود شد.
خروج ترامپ از برجام باعث شد که شرایط نه در اختیار روحانی باشد و نه در اختیار مخالفان وی. در این شرایط دولت و همه کسانی که در کشور مسئولیتی دارند به روزمرگی میافتند، چرا که مشکلات به اندازهای میشود که فرصت نمیکنند به دنبال برنامهریزی برای بسترسازی و اجرای پروژههای سیاسی باشند و هر روز باید با مشکل جدیدی که ایجاد میشود درگیر شوند. در شرایطی که دولت باید مکرر در حوزه دیپلماسی توان خود را بیش از حد معمول به کار گیرد، آیا میتوان به دلیل عدم پیگیری وعدههای حوزه سیاست داخلی به دولت خرده گرفت؟! در شرایطی که دولت باید تمام توان خود را بر تامین کالاها و اقلام ضروری زندگی روزمره مردم منعطف کند، بدون شک بسترسازی برای تحقق شعارهای سیاسی، با رویکردهای بهبود جامعه و بر مبنای شاخصهای جامعه مدنی کار راحتی نیست.
منبع: روزنامه سازندگی