شهربانو امانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
سپهر سیاسی کشور همچون شرایط اجتماعی با فراز و فرودهایی همراه است و با توجه به اینکه افق شفافی برای شرایط کشور متصور نیستیم، ناامیدی جامعه را در بر گرفته است. درست است که بخشی از این نارضایتیها به عوامل بینالمللی و عوامل مداخلهگر خارجی برمیگردد که از دست ما خارج است. اما بخشی از آن چیزی که سپهر سیاسی کشور را دچار یأس و ناامیدی کرد مربوط به کارکرد ما اصلاحطلبان و دولت و بخشی دیگر مربوط به کارکرد جریان رقیب است. واقعیت این است که تا انتخابات سال 96 اصلاحطلبان گامهای درستی برداشتند. شورای عالی بعد از انتخابات 92 شکل گرفت و برای انتخابات مجلس دهم هدفگذاری کرد تا اکثریت مخالف دولت را به اقلیت مخالف دولت تبدیل کنیم. اما در انتخابات 96 هم خوب پیش رفتیم و با اینکه خیلیها معتقد بودند لیست 21 نفره در تهران موفق نخواهد شد اما همه لیست رای آورد و آخرین نفر لیست اصلاحطلبان با اولین نفر لیست خدمت که از جریان رقیب بود 500 هزار رای فاصله داشت. اما الان با توجه به اینکه به هر دلیل هم دولت کارکرد خودش را ندارد و هم وعدهها و تدابیری که باید اندیشیده میشد روی زمین مانده و علاوه بر این تندرویی مانند ترامپ روی کار آمده و زیر میز زد و برجام به مخاطره جدی افتاد و تحریمها از سر گرفته شد با شرایط دشواری مواجه شدهایم. در این شرایط عملکرد درونی دولت نیز با چالشهایی مواجه شده و دولت از انسجام درونی که باید برخوردار نیست. اگرچه کموبیش این امر در دولتهای دوم رخ میدهد اما در دولت دوازدهم این موضوع از همان روزهای اول مشهود بود. یعنی در انتخاب هیئت وزیران اشتباهات استراتژیکی اتفاق افتاد و انسجام درونی دولت از بین رفت و به یک معنا از همان ابتدا ناسپاسی نسبت به رای مردم آغاز شد. در دولت اول آقای روحانی معاون اول رئیسجمهور در بخش داخلی قدرت اجرایی و قدرت اثرگذاری داشت. آقای جهانگیری در انتصاب استانداران نقش داشت. اما متاسفانه در دولت دوازدهم این ناسپاسی ابتدا از همینجا شروع شد و نقش آقای جهانگیری در دولت کمرنگ شد. آن هم در شرایطی که ایشان تمامقد در کنار آقای روحانی قرار گرفت و بعد از همراهی با ایشان در مبارزات انتخاباتی، صادقانه کنار رفت تا آرای آقای روحانی در دور دوم از رشد بیشتری برخوردار شود.
به علاوه یک هنر بیتدبیری آقای روحانی و هیئت وزیران این بود که مجلسی که اکثریت آن با زحمات اصلاحطلبان اکثریت توافق دولت بود را به اقلیت موافق تبدیل کردند آن هم بدون آنکه انتخاباتی برگزار شده باشد. در کنار اینها شرایط اقتصادی کشور و تصمیمات مربوط به آن هم باید با تعامل بین قوا و تدابیر ویژه اتخاذ میشد که این مهم هم رخ نداد. خب در این شرایط مردم معترض شدند. اما مسئله بغرنج دیگر این بود که در اینجا هم ساز و کار درست و قانونی برای بیان اعتراض مردم دیده نشد. بعد از اعتراضات 96 شورای شهر در طرحی مکانهایی را برای اعتراض مردم در نظر گرفت. ما برای اینکه مردم امیدوار شوند و نشان دهیم که مسئولین آماده شنیدن اعتراضات مردم هستند این مصوبه را گذراندیم. اما متاسفانه گفتند که این موضوع در اختیارات شورا نیست در صورتی که بر اساس بند دوم ماده 80 و در واقع قوانین انتخابات شورا و شهرداران مسائل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و امنیتی در درون جغرافیای شهر بر عهده شورای شهر است. به هرحال این مصوبه شورا به جایی نرسید. بعد از آن هم دولت تصمیم گرفت مصوبهای در این زمینه داشته باشد اما دیوان عدالت اداری این مصوبه را نیز باطل کرد.
حال در شرایطی که هم شاهد بازگشت اعتراضات مردم هستیم و هم دولت در نازلترین سطح رضایتمندی از سوی رایدهندگان است و مردم به افق آینده امیدی ندارند دولت هم از رسانه ملی سهمی ندارد. به اضافه اینکه در این شرایط، هنری هم در استفاده درست از شبکههای اجتماعی از خود نشان نداده است. لذا مردم راه خودشان را میروند و دولت هم راه خودش را. دولتی که اعتقاد داشت نباید انگشتش روی دکمه فیلتر برود از این موضع عقب نشست و بعد در ادامه سخنان رئیسجمهور و وزیر کشور مردم ایران و معترضین را بیشتر عصبانی کرد. به یک معنا مردم و معترضین به واقع بیپناه شدند. مردم در هیچ دورهای تا این اندازه بیپناه نبودهاند. اما در این شرایط اصلاحطلبان هم به جای اینکه موتور محرک جامعه باشند منفعلانه دنبالهرو جامعه شدند. به ویژه شورای عالی اصلاحطلبان قرار بود بعد از سال 94 آسیبشناسی کند و موقعیت خود را در سراسر کشور نهادینه کند. در حالی که این اتفاق نیفتاد. در شورای عالی مجری و ناظر انتخابات یکسان شد. عدهای که خودشان در دور اول شورای عالی حاضر بودند به مجلس رفتند و عدهای به شورا آمدند. در نتیجه نهادی که باید به عنوان نهاد تنظیمکننده و تبیینکننده استراتژیهای انتخاباتی باشد خودش درگیر کارهای اجرایی شد. این را بعد از دوم خرداد هم تجربه کردیم و از همین ناحیه آسیب خوردیم و باز هم فرصتسوزی شد و در این انتخابات در عمل هیچ استراتژیای نداشتیم. در نتیجه بیعملی اصلاحطلبان و بیتدبیری دولت مردم هم ناامید از صندوقهای رای شدند. در واقع باید گفت: از ماست که برماست.
منبع: روزنامه سازندگی