سیدافضل موسوی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
با نگاهی گذرا به مساله مشارکت در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسامی متوجه میشویم این دوره مشارکت در پایینترین میزان در تمامی ادوار انتخاباتمجلس بعد از انقلاب اسلامی است. بر اساس آماری که وزارت کشور اعلام کرده است، این مساله قابل اثبات و البته نیازمند بررسی است. این کاهش آمار به صورت مستقیم به مساله عدم مشارکت قشرهایی برمیگردد که از آنها به عنوان «آراء خاکستری» یاد میشود؛ بنابراین باید بررسی کرد چرا که این بار آراء خاکستری در انتخابات مشارکت نداشتند.
این مساله از چند جهت قابل بررسی است. نخست، سوالی است که بسیار زیاد از جانب مردم پرسیده میشود و متاسفانه دست ما برای پاسخ دادن نیز بسته است. چه در ایام تبلیغات انتخاباتی و چه در زمان انتخاباتی یک از سوالات این بود که میگفتند چرا باید رای بدهند؟ ابهام مردم این بود که میگفتند مجلس کارهای نیست و چه اهمیتی دارد که در تعیین ترکیب آن مشارکت داشته باشند. مشخصترین استدلال و ادله این گروه نیز مساله افزایش قیمت بنزین بدون اطلاع مجلس بود؛ کما اینکه بسیاری از نمایندگان مجلس بعد از اعلامی یکباره افزایش قیمت بنزین اعلام کردند که از اساس نمایندگان مجلس از این موضوع بیاطلاع بودهاند و بدون هیچ مشورت یا اطلاعرسانی به مجلس، این تصمیم در لایههای تصمیمگیری دیگر اتخاذ شده است. آنها میگفتند دولت این مصوبه افزایش قیمت بنزین را به جلسه سران قوا برد و درباره آن تصمیم گرفت و مجلس هیچ نقشی در این تصمیمگیری نداشت. درعینحال مردم بهخصوص مباحث مربوط به اقتصاد را بهخوبی رصد میکنند و میگویند مجلس نتوانسته و نمیتواند درخصوص مباحث معیشتی در حوزههای تصمیمگیر ورود جدی داشته باشد. کما اینکه روز گذشته نیز با کلیات لایحه بودجه مخالفت شد و بسیاری از خود نمایندگان میگفتند این لایحه در جلسه سران قوا تهیه و تنظیم شده است و مجلس و نمایندگان در تدوین آن هیچ نظر مشورتی نداشتهاند؛ بنابراین مجلس این لایحه را قابل قبول نمیداند و کلیات آن را رد کرد. این نگاه به مجلس که نمیتواند در مراحل حساس و تصمیمگیر نقشی داشته باشد، بخشی از مردم را از مشارکت در انتخابات مجلس ناامید و بیانگیزه کرد.
موضوع دیگری که عمدتا نیز توسط کاندیداهای اصولگرا درباره آن حاشیهسازی میشد، موضوع موافقت یا مخالفت با FATF و موضعگیری در قبال شفافیت آراء بود. این جریان بهشکلی در چند ماه منتهی به انتخابات فضاسازی کردند که نباید به کسانی که موافق FATF هستند رای داد، چرا که این جریان تصور میکنند برای حذف رقیب حتی اگر لازم باشد، باید از ناامید کردن مردم و متهم کردن طرف مقابل به عدم توانایی در بهبود وضعیت کشور استفاده کنند. از این حیث، جو بسیار تندی علیه نمایندگانی که از قبل در موافقت با FATF صحبت کرده بودند، به راه افتاد.
مساله دیگر، موضوع ردصلاحیتها بود که گروهی از مردم در اعتراض به آن در انتخابات شرکت نکردند. گروهی از همین آراء خاکستری که در این دوره از انتخابات در پای صندوق رای حاضر نشدند، میگفتند که کاندیداهای مورد نظر آنها یا حداقل نزدیک به مواضع فکری آنها ردصلاحیت شدهاند و آنها دلیلی برای شرکت در انتخابات نمیبینند. من تصور میکنم با این تجربه باید در قانون انتخابات بازنگریهایی انجام داد. اصولگرایان به اندازهای در این باره تبلیغات کرده بودند که فضای کار کارشناسی را محدود کردند.
مورد چهارم خود دوستان اصلاحطلب بودند. بخشی از اصلاحطلبان به اندازهای بر طبل ناامیدی کوبیدند که مردم را از حضور در انتخابات مایوس کنند. متاسفانه حتی بخشی از دوستان اصلاحطلب که ردصلاحیت گستردهای در مورد حزب و گروه آنها نیز رخ داده بود، علاوه بر اینکه عدم مشارکت را به عنوان موضع خود اعلام کردند، دیگر کاندیداها و شرکتکنندگان اصلاحطلب را تخریب کردند. آنها میگفتند با عدم حضور، مجلس یکدست میشود و بعد مشخص میشود که مجلسی که یکدست از جناح مقابل باشد هم نمیتواند بسیاری از مشکلات را حل کند. آنها با این استدلال به دنبال کاهش مشارکت بودند تا به خیال عبث خود با ایجاد مجلسی یکدست از اصولگرایان نشان دهند آنها نیز کارآمدی ندارند. این گروه نیز از این بعد باعث کاهش مشارکت شدند.
منبع: روزنامه سازندگی