جهانبخش خانجانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
آنچه در حال حاضر در فضای سیاسی و اجتماعی کشور اهمیت دارد این است که آسیب بسیار بزرگی به رابطه بین مردم و دولت و حاکمیت وارد شده است.
این بیاعتمادی به نوع نگرش مسئولین و حاکمین در رابطه با مردم بستگی دارند. عدهای بر این اعتقاد هستند که شاید سطح دانش و آگاهی مردم نباید از میزان مشخصی فراتر رود و به میزانی که خودشان علاقهمند هستند دانش و یا اطلاعات و آگاهیهایی را در اختیار مردم قرار بدهند. در دوران گذشته به این دلیل که عرصه رسانهای و ارتباطات عرصه محدود و بستهای بود شاید امکان مدیریت چنین فضایی برای مسئولین ممکن بود. اما در عرصه جهانی شدن ارتباطات که مرزها درنوردیده شده و مرزهای جغرافیایی تعیینکننده ارتباط نیست این شیوه و این نوع نگرش پاسخگو نیست. در نتیجه مردم اگر در گذشته با روشهای سخنوری و سخنرانی و بیانیه و اطلاعیه قانع میشدند اما امروز این اتفاق نمیافتد. به دلیل گستردهتر شدن ابزارهای رسانهای و فضای رسانهای که به وجود آمده است مفاهیم هم دچار تغییرات میشوند و وقتی نوع ارتباط میان مردم و حکومت تعریف شده نباشد و در عین حال ابزار رسانهای مناسب هم در اختیار نباشد هر کسی به زعم خود تلاش میکند این مسیر را هدایت کند. این هدایتگری ضرورتا به معنای هم گامی و همراهی نیست.
اگر یک همسویی همسنگ بین مردم و حاکمیت و دولتها وجود داشته باشد و رسانههای انتقالدهنده مفاهیم دوسویه درست عمل کنند طبیعی است اعتماد متقابل میان این اجزا به وجود خواهد آمد. اما وقتی نوع رسانه و نوع پیام و نوع گفتوگو از مسیر اقناعی خود خارج شد با توجه به گستردگی شبکه رسانهای دیگر گوینده نمیتواند متکلم وحده باشد و دولت به تنهایی نمیتواند فقط با گفتوگو و اظهارنظر اقناع را به وجود بیاورد.
متاسفانه در بازههای زمانی مختلف با سلایق شخصی و تفسیرهای متفاوت سعی کردهایم روزن ههای اطلاعیابی مردم را محدود کنیم و این محدودنگری سبب شده مردم بعدها از مجاری مختلفی اطلاعیابی داشته باشند. این امر اطلاعرسانی اولیه را دچار اختال کرده و به هر میزانی که فاصله و بازه تفاوت میان اطلاعیابی مردم و اطلاعرسانی حاکمیت افزایش یابد به همان میزان اعتماد عمومی هم دچار خدشه میشود. وقتی اعتماد عمومی دچار اختلال شد طبیعتا سرمایههای اجتماعی یک جامعه به حاکمیت و حاکمان بدبین خواهد شد.
در سالیان گذشته به دلیل همین نوع نگرش مسیر اطلاعرسانی و اطلاعیابی را متقارن و یا متوازن طراحی نکردهایم. با توجه به حوادثی که در سالهای اخیر رخ داده و وعدههای انتخاباتی بیسرانجام مردم به حاکمان بیاعتماد شدند. به نوعی گسترش رسانههای خارجی و سرمایهگذاری رقبای سیاسی حاکمیت در خارج از مرزها و سوار شدن آنها بر موج سلایق مردم شرایط را به گونهای پیش برد که اتکای مردم به رسانه ملی و یا رسانههای مکتوب و مجازی داخلی کاهش پیدا کرد و آن رسانهها میداندار شدند. بعدها با گسترش شبکههای اجتماعی که از طریق آنها هر فردی یک رسانه شد و با تعمیق فضاهای گفتوگو میان فردی بار دیگر این اعتماد دچار اختلال شده و مردم به مسیرهای مختلف اطلاعیابی دست یافتند.
به همین دلیل در دورههای گذشته و به خصوص در انتخابات اخیر دیدیم که مردم به نوعی این بیاعتمادی خود را نشان دادند. به خصوص اوج این بیاعتمادی در ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی با پدافند خودی رخ نشان داد؛ ماجرایی که چند روز در ابهام نگه داشته شد و هنوز هم گزارش کامل و قانعکنندهای از آن به مردم داده نشده است. تحت تاثیر این شرایط عواطف مردم دچار خسران شد. آن هم در شرایطی که عواطف انسانی با اعتماد عمومی رابطه مستقیم دارد؛ هرچقدراعتماد عمومی افزایش پیدا کند روحیات مردم بانشا طتر خواهد بود و سرمایههای اجتماعی بیشتر به مشارکتجویی خواهند پرداخت.
در بحران کرونا اگرچه به نظر میرسد در دو یا سه روز اول مردم به شدت بیاعتماد بودند و تصور میکردند دولت به آنها دروغ میگوید و اخبار را پنهان میکند، اما در ادامه با روشی که وزارت بهداشت، وزیر و معاونین و سخنگوی محترم این وزارتخانه در این موضوع داشت مردم به این نتیجه رسیدند که فرازهایی از سخنان مسئولین منطبق بر واقعیت است. به عنوان مثال وقتی مردم از پدیده پیشبینی هواشناسی به رسانههای داخلی اعتماد میکنند و آن پیشبینی منطبق بر واقعیت در میآید آنها خواهند پذیرفت که این پیشبینیها آنها را از خطرات احتمالی رهایی خواهد بخشید. طبیعی است که در این موضوع هم هر چقدر بیشتر خدماترسانی و اطلاعرسانی به مردم منطبق بر واقعیتها باشد مردم اعتماد خواهند کرد.
به نظر میرسد خوشبختانه با همراهی و همدلی که در این موضوع به وجود آمده است و در عین حال با درگیر شدن آحاد مردم و طبقات مختلف مردم با این بیماری، سبب شده نوعی همگرایی جایگزین واگرایی میان مردم و دولت شود و اعتماد افزایش بیابد. به اعتقاد من اگر در حوزههای مختلف سیاسی و اجتماعی از این الگو درس بگیریم خواهیم دید هرچه با مردم با صداقت بیشتری برخورد کنیم و شفاف باشیم مردم ما را پذیرفته و با اعتماد همراهی خواهند کرد. اما به عکس اگر برخی مسائل را تحت عنوان دیدگاههای خودساخته قرار دهیم و مردم را از اطلاعیابی درست محروم کنیم طبیعتا مجاری اطلاعیابی مختلفی وجود خواهد داشت که مردم از آنها خبرهای درست را کسب خواهند کرد. پس چه بهتر که دولت و مجموعه حاکمیت و سازمانهای مرتبط با مردم شفاف و صادق باشند. در این صورت چه در خدماتدهی و چه در کمک گرفتن از مردم نتایج مطلوبی را به دست خواهند آورد.
منبع: روزنامه سازندگی