یادداشت

مردم‌سالاری، از دوم خرداد تا دوم اسفند

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

محسن هاشمی، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران

انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی به پایان رسید، نتایج قابل پیش بینی بود، مشارکت حداقلی با پیروزی ائتلاف اصولگرایان همراه شد دو نتیجه که دقیقا معکوس دوره قبل انتخابات مجلس، ریاست جمهوری و شورای شهر بود: مشارکت حداکثری با پیروزی اصلاح‌طلبان. قاعده مردم‌سالاری همین است، البته اگر رای دادن و مشارکت را یک حق شهروندان و نه تکلیف و وظیفه بدانیم، مردم اگر بخواهند رای می‌دهند و به کسی بخواهند رای می‌دهند. در مورد رفتارشناسی اصلاحطلبان، در این دوره از انتخابات دو رویکرد وجود داشت:
رویکرد انفعالی و رویکرد فعال: در تحلیل نخست، فرض شده بود که اصلاح‌طلبان با علم به ریزش بدنه اجتماعی و پایگاه رای خود، از شرکت فعال در انتخابات خودداری کردند که تا حدی حفظ آبرو کنند. اما در رویکرد فعال، عدم حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات، نوع دیگری از فعالیت سیاسی ارزیابی شده تا با عدم حضورشان، موجب کاهش مشارکت در انتخابات شده و به نوعی به حاکمیت پیام خود را از صندوق‌های رای برسانند.
اینکه کدام رویکرد از صحت بیشتری برخوردار است، قابل سنجش دقیق نیست و چه بسا هر دو تا حدی از حقیقت بهره داشته باشد اما این وجیزه در این مقال به موضوعی دیگری می‌پردازد و آن حالات متفاوت مردم‌سالاری است.
از این حالات متفاوت، می‌توان دوم خرداد 1376 را بهترین پیروزی و دوم اسفند 1381 را بدترین شکست انتخاباتی اصلاح‌طلبان طی دهه‌های گذشته در نظر گرفت.
در دوم خرداد 1376، که تلقی عمومی این بود که گزینه حاکمیت برای انتخابات فرد دیگری است اما نتایج آرا به گونه ای دیگر رقم خورد، مردم‌سالاری یک چهره اش را نشان داد، چهره‌ای که در دور نخست انتخابات شوراها و مجلس ششم تکرار شد و اصلاح‌طلبان را سرمست از پیروزی کرد.
اما در نهم اسفند 1381 و در انتخابات دوره دوم شوراها، ورق برگشت و در بازترین و کم محدودیت‌ترین انتخابات، عدم مشارکت شهروندان موجب پیروزی آبادگران که چهره بازسازی شده جناح راست را به نمایش می‌گذاشت، گردید و نشان داد که همیشه باز بودن فضای انتخابات به پیروزی اصلاح‌طلبان منجر نمی‌شود، بلکه بدنه اجتماعی اصلاح‌طلب، برخلاف بخش دیگری از جامعه که به رای دادن، به عنوان وظیفه و تکلیف می‌نگرد از صندوق‌های رای، انتظار عمل‌گرایانه دارد و اعتماد مکرر بدون نتیجه، موجب سرخوردگی این بخش از جامعه می‌گردد و میوه عدم مشارکت را به ارمغان می‌آورد و بدین خاطر یک سال پس از دوره هشتم انتخابات ریاست جمهوری که سیدمحمد خاتمی با 22 میلیون رای، رکورد دوم خرداد را هم شکست، بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان به صندوق‌های رای پشت کردند و سرلیست اصلاح‌طلبان، سیدمصطفی تاجزاده، با 60هزار رای مشابه رای سرلیست اصلاح‌طلبان در انتخابات اخیر را از آن خود کرد.
از این منظر، مشارکت بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان، چندان هم تابع قطر قیف رد صلاحیت‌ها نیست و اگر جامعه احساس کند برای عمل‌گرایی نیازمند حضور در صندوق‌های رای است همانند انتخابات ریاست جمهوری 92 و مجلس و خبرگان 94، در عین سخت‌گیری در ردصلاحیت‌ها، به گزینه‌های باقیمانده اعتماد می‌کند و اگر احساس کند صندوق‌های رای، مشکلی از او را حل نمی‌کنند، انگیزه شرکت در انتخابات را از دست می‌دهد. به بیانی دیگر اشکالات عملکرد اصلاح‌طلبان در قدرت موجب رویگردانی مردم از صندوق‌های رای می شود و این به معنای نادرست بودن دو فرضیه دیگر است:
فرضیه اول: بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان پس از سرخوردگی از نتیجه مشارکت به رقیب رای می‌دهد.
فرضیه دوم: بدنه اجتماعی رقیب نیز رفتاری مشابه اصلاح‌طلبان دارد و بر اساس عملگرایی مشارکت می‌کند.
در مجموع می‌توان گفت که تصمیم اصلاح‌طلبان برای عدم مشارکت در انتخابات، نوعی رفتار سیاسی با هدف آبروداری بوده است تا با عدم مشارکت، فقدان عمل‌گرایی و نتیجه‌گیری را در دولت، مجلس و مدیریت شهری پوشش بدهد و اگر تصمیمی متفاوت با این نیز گرفته می‌شد با مکانیزیم موجود انتخابات، مشخص نبود تا چه میزان در نتایج انتخابات تفاوتی حاصل می‌شد و شاید با چند درصد تفاوت در مشارکت، ترکیب راه‌یافتگان به مجلس یازدهم تغییر چندانی نمی‌کرد.
بنابراین به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان باید از این تجربه که با هزینه سنگینی به دست آمده است، رهیافت‌هایی برای آینده برگیرند که می‌تواند شامل موارد ذیل شود:
به جای تمرکز برای تغییر رفتار در حاکمیت که خارج از قدرت و حیطه اختیارات آنهاست به تغییر در عملکرد خود بیاندیشند و عمل‌گرایی و واقع‌گرایی را جایگزین ایده‌گرایی و شعارگرایی کنند.
عدم حضور در عرصه رسمی سیاست و رقابت‌های انتخاباتی، آنها را از متن سیاست ورزی به حاشیه می‌راند و در مقام منتقد مزیت کمتری برای آنها نسبت به تندروهای داخلی و براندازان خارجی که در مخالفت و نقد، دارای امنیت و رسانه کافی هستند، به همراه دارد.

در رفتار سیاسی خود، توهم قدرت، مهره‌چینی و فرافکنی را که سه آسیب جدی اصلاح‌طلبان در دوران قدرت بود، کمرنگ کنند و تلاش نتیجه‌گیری در شرایط و محدودیت‌های موجود را جایگزین آن نمایند.
البته باید توجه داشت که در شرایط دشوار، متلاطم و پویایی جامعه ایران، حتی با فرض این تغییرات هم بازگشت به قدرت در آینده برای اصلاح‌طلبان تضمین شده نیست و به نظر می‌رسد این جریان علاوه بر فرصت‌سوزی در دولت اصلاحات، قدر فرصت گران‌بهای دیگری را نیز برای خدمت آن طور که انتظار می‌رفت، ندانست.

منبع: سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی