سیدمصطفی هاشمیطبا، عضو هیئت موسس حزب کارگزاران سازندگی ایران
اگر چه اطلاعات دقیقی از پشتپرده مذاکرات برای تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا وجود ندارد اما به طور کلی به نظر نمیآید دورنمایی از مذاکره با شخصی مانند آقای ترامپ وجود داشته باشد. چرا که اساسا برجام یک مکانیزم مذاکرهای است. بر اساس آنچه که در برجام پیشبینی شده، کشورهای عضو این معاهده در بازههای زمانی دور هم مینشستند و مسائل مابین خود را حل وفصل میکردند. آمریکا هم از این امر مستثنی نبود. بنابراین اگر آمریکا اهل مذاکره و تفاهم بود میتوانست همان مکانیزم مذاکرهای را ادامه بدهد یا اینکه کنار حفظ برجام مذاکرات تازهتری را بازگشایی کند. ولی وقتی کشوری از پیمان یا معاهدهای بینالمللی که آن را تایید و امضا کرده، به صورت یکطرفه خارج میشود و آن را ملغی میکند، پیشاپیش اعلام میکند در مواجهه با هر قرارداد دیگری هم که به امضا برساند، میتواند مرتکب چنین عهدشکنی شود. اما اینکه ممکن است برخی مراودات با واسطه مانند آزادی زندانیان در دستورکار کشورها قرار بگیرد، امری است که در همه کشورها و در طول تاریخ و حتی در زمان جنگ میان دو کشور هم وجود داشته است و امر بیسابقهای نیست.
بنابراین تبادل زندانیان چشماندازی از احتمال مذاکره با آمریکا که در برخی گمانهزنیها مطرح شده، نمیتواند باشد. به هر حال امروز آنقدر مسائل میان ایران و آمریکا زیاد و پیچیده است که حرکت به سوی مذاکره بسیار دشوار است؛ بهخصوص با وجود شخصیتی مانند ترامپ به عنوان رئیسجمهورآمریکا.
اما اینکه چرا در حال حاضر که روابط میان ایران و آمریکا در یکی از بغرنجترین اشکال آن بهسر میبرد، بحث تبادل زندانیان مطرح شده است، به این باز میگردد که هر کدام از این دو کشور ایران و آمریکا برای نیروهای خود ارزش زیادی قائلاند. بهخصوص در آمریکا آزادسازی زندانیان آمریکا در کشورهای دیگر نوعی پرستیژ برای رئیسجمهور و دولت حاکمه ایجاد میکند. به نظر من این اتفاق جهت محبوبسازی بیشتر آقای ترامپ دنبال شده است. ضمن اینکه این امر به نفع ایران هم خواهد بود. چرا که به معنای واقعی کلمه زندانهای آمریکا بسیار شرایط بد و غیراصولی دارند. لذا من معتقدم به این اتفاق باید بیشتر در چارچوب ملاحظات انسانی نگاه کرد تا اینکه بخواهیم آن را در چارچوب ملاحظات سیاسی بررسی کنیم.
اما در این میان نحوه واکنشهای نمایندگان اصولگرا به موضوع آزادسازی زندانیان قابل تامل بود. به طور کلی نمایندگان اصولگرا وقتی موضعی در قبال یک شخص داشته باشند، از هر وسیلهای برای حمله به آن شخص استفاده میکنند. اگر این موضوع به این شکل مطرح نمیشد و موضوع از این قرار بود که ایران یک زندانی در آمریکا دارد هم این امر میتوانست بهانهای برای حملات آنها باشد که دولت به فکر مردم خودش و ایرانیهای خارج از کشور نیست. یعنی حمله به یک اقدامی ادفاع از آن هیچ ارتباطی به محتوای آن اقدام ندارد بلکه قضاوتهای از پیش تعیینشده و غرضورزانه آنها را به اظهار نظر وامیدارد. الان فصل حمله به دولت است و آقای روحانی اگر تا آرنج دستش را در عسل فروکند و در دهان اصولگرایان بگذارد، آنها باز هم شیرینی عسل را انکار میکنند. لذا پیشبینی من این است که اگر یک دولت اصولگرا روی کار بیاید، این قبیل اظهار نظرها هم با چرخش 180 درجهای مواجه خواهند شد.
چرا که هدف آنها حمایت از یک فرد یا حمله به فرد دیگر است. در تاریخ هم این موضوع قابل ردیابی است که افرادی وجود داشتهاند که اعمال قبیح برخی چهرهها را صد درصد صحیح جلوه داده و جهت تطهیر او قدم برداشتهاند. لذا این قبیل اظهارنظرها بیشتر سیاسی است و بویی از حقیقت نبرده است. در واقع اصل حملات به سیاست خارجی دولت از سوی اصولگرایان هم ناشی از این امر است که آنها نمیخواهند هیچ نوع پیروزی و گشایشی اعم از مذاکره با آمریکا به نام دولت رقیب آنها ثبت شود. لذا به اعتقاد من مشکل آنها اصل مذاکره نیست و اگر یک دولت اصولگرا روی کار باشد، این گره باز خواهد شد.
منبع: روزنامه سازندگی