احمد نقیب زاده، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران
با نزدیک شدن به موعد برگزاری انتخابات رئیسجمهور آمریکا آمارها و نظرسنجیها درباره نامزدهای دموکرات و جمهوریخواه در این کشور در قیاس با 100 روز گذشته تغییرات قابل توجهی داشته است. شانس پیروزی دونالد ترامپ تا چند ماه پیش بالغ بر 90 درصد بود و حتی در مقاطعی پیروزی وی 100 درصد تلقی میشد اما با اتفاقات اخیر از جمله ماجرای مرگ یک سیاهپوست و سرباز کردن جنبش مبارزه با نژادپرستی و بروز آن در قالب تظاهرات خیابانی در کنار مسائل و مشکلات مدیریت شیوع ویروس کرونا در آمریکا این پیروزی قطعی و حتمی را با چالش مواجه کرد و از بین برد.
حالا با قطعیت میتوان گفت شانس پیروزی ترامپ برای دور دوم انتخابات رئیسجمهور بیش از 50 درصد نیست یعنی به نوعی شانس پیروزی او درانتخابات 2020، 50 درصد کاهش داشته است. این احتمال با تغییر رفتار تودههایی که پیش از این به ترامپ دلبسته بودند و حالا ممکن است از اساس در انتخابات شرکت نکنند نیز گره خورده است و در صورت بروز این رفتار اجتماعی از جانب طرفداران و حامیان ترامپ، این احتمال بیش از پیش کاهش پیدا میکند. تمامی این موارد در دوماه اخیر رخ داد. سومین عامل در کاهش شانس پیروزی ترامپ مهمترین عامل بود یعنی انتشار کتاب خاطرات یکی از اقوام و البته بخشهایی از مطالبی که جان بولتون در کتاب خود شرح داده است. این مطالب به میزان قابل توجهی بر سطح محبوبیت ترامپ اثرگذاشته است.
ترامپ متوجه این نکته شده که با کاهش محبوبیت مواجه شده است. این موضوع در لحن و ادبیات و بعضا حتی شیوه پیامرسانی او به ایران نیز مشهود است.
البته هنوز شانس ترامپ برای پیروزی در انتخابات 2020 شانس قابل توجهی است. بخش زیادی از پایگاه اجتماعی ترامپ که از بین تودههای مردم است کماکان او را نامزد نهایی خود میدانند.
این رویکرد در بین این تودهها تغییر نکرده و همچنان در انتخابات آینده از ترامپ حمایت میکنند. رای طبقه نخبگان و روشنفکران نیز در جامعه آمریکا چندان اثرگذار نیست و نهایتا رقمی درحدود بیست درصد است. جامعه سیاهپوست آمریکا نیز در حدود دهدرصد دارای پایگاه رای هستند به همین دلیل وقایع مربوط به قتل جرج فلوید اگرچه اثرگذار است اما تعیینکننده نیست چرا که به صورت کلی معادلات انتخابات 2020 را تغییر نمیدهد. تاریخ انتخابات رئیسجمهور آمریکا نیز همانند بسیاری از کشورها نشان میدهد که رئیسجمهور در این دو کشور در اکثر اوقات دودورهای بوده است.
با کاهش محبوبیت ترامپ و باز شدن بحث امکان جدی عدم رایآوری او، نام «جو بایدن» و اظهارات انتخاباتی او بیش از پیش محور مباحث انتخاباتی آمریکا شد. در این بین اظهارات بایدن درباره ایران و برجام به خودی خود فصل جدیدی را در حاشیه مباحث انتخاباتی باز کرد.
او بارها در دو ماه اخیر در بحثها و سخنرانیهای مختلف خود درباره تجدیدنظر در شیوه برخورد آمریکا با توافق هستهای با ایران سخن گفته و تلویحا و صراحتا عنوان کرده است که اگر به رئیسجمهور آمریکا برسد به برجام بازخواهد گشت. این احتمال قوی، جدی و قابل تامل است و به احتمال بسیار زیاد در صورت پیروزی بایدن، آمریکا با شرایطی به برجام باز میگردد. اما به طور کلی درباره پیروزی بایدن یا هر نامزد دموکرات دیگری یک موضوع باید روشن باشد.
در مورد انتخابات ریاستجمهورى آمریکا چه این دوره و چه در ادوار گذشته دیدگاهی در جامعه و بین سیاسیون بر این مبنى وجود دارد که تفاوت رئیسجمهور ساکن در کاخ سفید برای ایران بیمعنی است چراکه پیروزی یک دموکرات یا جمهوریخواه در آمریکا و استقرار یک دولت دموکرات یا جمهوریخواه براى ایران تفاوتى ندارد و در هر صورت، شرایط یکسانى براى ایران از جانب آمریکا برقرار خواهد بود. این تصور اشتباه همان اندازه قابل رد است که در مورد رئیسجمهور داخل ایران چنین صحبتی شود. آیا در داخل ایران هیچ تفاوتی بین استقرار یک اصولگرا، یک اعتدالگرا میانهرو یا یک اصلاحطلب وجود ندارد؟ درست است که هر سه این رویکردها در برخی مسائل کلان در چهارچوب کلی سیاستهای نظام حرکت میکنند اما آیا تفاوت این سه دولت قابل توجه و بررسی نیست؟
در مورد انتخابات رئیسجمهور آمریکا نیز بدون شک سیاستهاى کلى ایالات متحده آمریکا و دولت مستقر در کاخ سفید در قبال جمهورى اسلامى ایران یکسان است کما اینکه رویه سیاست خارجی دولت جمهورى اسلامى ایران – اعم از اصولگرا یا اصلاحطلب- نیز در قبال آمریکا یکسان است و با تغییر دولتها تفاوت جدى نمیکند اما بدون شک، همواره تفاوت نوع دولتها از حیث خاستگاه سیاسى دموکرات یا جمهوریخواه بر رویه رفتارى با ایران مشهود بوده است. حداقل بعد از پیروزی و روی کار آمدن ترامپ باید این رویه مشهود باشد چرا که رویه رفتاری و میزان و دز تنشهای بین تهران و واشنگتن در دوره اوباما با زمان فعلى و دوره ریاست جمهورى ترامپ قابلقیاس نبوده و نیست.
بایدن تا پیش از این شانس چندانی برای پیروزی برابر رقیب خود یعنی ترامپ نداشت اما حالا با وقایع مذکور، دموکراتها شانس قابل قبولی برای پیروزی در انتخابات آینده برای خود متصور هستند. در غیراین صورت ترامپ دوباره بهعنوان رئیسجمهور آمریکا انتخاب خواهد شد. وی نیز بهدلیل اینکه یک بار از برجام خارج شده نمیتواند به راحتی تصمیم گذشته خود را نقض کند و دوباره به برجام بازگردد در حالی که این امتیاز برای دموکراتها و بایدن محفوظ است. علاوه بر مسئله برجام به هر حال حضور یک دموکرات در کاخ سفید فضاهای جدید را در روابط دو کشور تعریف میکند و راههایی ایجاد میشود که با استفاده از این راهها میتوان فشارها را کاهش داد.
کاهش تحریمها و باز کردن فضا برای ایران، باعث خواهد شد جمهوری اسلامی نیز نرمش نشان دهد و در قالب 1+5 به مذاکره با آمریکا بپردازد. البته این مشروط به نبودن ترامپ است چرا که اگر ترامپ بار دیگر بهعنوان رئیسجمهور آمریکا انتخاب و در کاخ سفید ساکن شود، ایالات متحده آمریکا به اعمال فشار سیاست «فشار حداکثری برای براندازی و افزایش تحریمها علیه ایران برای تحقق این هدف» ادامه میدهد. طبیعی است که در چنین شرایطی ایران نیز بر مواضع خود پافشاری میکند در چنین شرایطی باز هم «توان ایران برای مقاومت برابر فشارهای آمریکا» راهبرد اصلی ایران خواهد بود و به دنبال آن نیز بحرانها به خصوص در عرصه اقتصادی ادامه مییابد. این سناریو البته با پیروزی بایدن کاملا قابل تغییر است.
در مقابل باید دقت کرد که با پیروزی بایدن نیز به یکباره در روابط تهران و واشنگتن فتحالفتوح نیز نمیشود. واقعیت این است که آمریکا به جز مسئله برجام مسائل مختلفی با ایران دارد که تغییر رئیسجمهور تاثیری در حل آن ندارد. مسئله ایران برای آمریکا تنها مسئله و پرونده انرژی هستهای نیست. مسئله سیاست منطقهای و سیاست موشکی نیز است. این سه مورد در مجموع مورد انتقاد جامعه بینالمللی نیز هست و تصور نمیکنم جو بایدن یا هر چهره دموکرات دیگری برای مقابله با فشارهای رژیم صهیونیستی و فشارهای دستراستیها در داخل آمریکا، دست بازی داشته باشد تا بتواند وضعیت را تغییر کلی دهد.
بنابراین زاویهها و دریچههایی باز میشود که قابل تنفس و استفاده است اما در عین حال تغییر اساسی حاصل نمیشود. از همین حیث است که باید تاکید کنیم حتما بین ترامپ و بایدن برای ایران تفاوتهایی وجود دارد.
مهمتر از همه این که واقعیت تلخ درباره پیروزی ترامپ در قبال ایران کماکان پابرجا است. اندازه احتیاط و دوری از رفتارهای رادیکال و غیرعقلانی و به دور از شان و اصول دیپلماسی توسط ترامپ در قبال ایران به دلیل انتخابات 2020 بود. او در صورتی که این دوره زمانی را طی کند و نتواند ایران را راضی به مذاکره و ایجاد تفاهمی جدید کند – تفاهمی که بتواند در انتخابات پیش رو از آن به عنوان برگ تبلیغاتی استفاده کند- در صورت پیروزی با رویه تندی با ایران برخورد میکند. در این شرایط با توجه به این که هیچ پالس یا نشانهای از داخل کشور نیز مبنی بر تمایل و یا اراده به مذاکرهای جدید با ترامپ در شرایط اعمال سختترین تحریمها و البته رویه اتخاذ شده بعد از عملیات تروریستی آمریکا در قبال سردار سلیمانی دیده نمیشود، سطح تنشها بین تهران و واشنگتن در صورت پیروزی ترامپ رو به رشد خواهد بود. این تنشها حتی ممکن است در اثر تصمیمات تند ترامپ به سطح درگیریهای محدود نظامی نیز برسد. ترامپ همواره در مورد ایران گزینه براندازی را مدنظر دارد. او از ابتدا این مسئله را با شدت بیان کرده است بنابراین در شرایطی که دیگر ملاحظهای مبنی بر گرفتن رای مردم در دور دوم انتخابات نداشته باشد و از این مرحله عبور کرده باشد، دست به اقدامات جدی برای نیل به اهداف خود بزند. پیروزی ترامپ در انتخابات 2020 میتواند به باز گذاشتن دست اسرائیل در خلیج فارس بیانجامد.
منبع: روزنامه سازندگی