سید مصطفی هاشمیطبا، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
در روزهای اخیر برای چندمین بار در دولت دوم حسن روحانی بحث استعفاء وی مطرح شده است. اگرچه در ابتدای امر پالسهای مربوط به مخالفت با دولت وی و حضور خود ایشان در جایگاه ریاستجمهوری از جانب نیروهای مقابل و رقیب دولت شنیده میشد، اما به مرور زمان فضا تغییر کرد و اتفاقا از جانب حامیان دیروز ایشان بحث استعفا مطرح شد. انگیزه مطرحکنندگان نیز اثبات مسئله اختیارات پایین رئیسجمهور بود. به نوعی کسانی که بحث استعفاء رئیسجمهور را در 4 سال و بعضا 8 سال اخیر طرح و دنبال کردند در دو گروه عمده بودند: نخست منتقدان و رقبای قدیمی که اصرار داشتند تا با استعفای روحانی هم جایگاه ریاستجمهوری را خالی کنند و هم شاهدی برای اثبات این مدعا داشته باشند که روحانی که در دو دوره انتخابات رقیب اصولگرا نیز داشت، نتوانست دولت و کار خود را به اتمام خط 4 ساله برساند. بخشی از این جریان نیز در حال حاضر در مجلس به دنبال موضوع استیضاح رئیسجمهور است. موضعگیری و انگیزههای این جریان روشن است. نیازی به موشکافی انگیزههای آنان نیست، چرا که مشخصا پیروزی خود را در شکست و زمینگیر شدن دولت اعتدال و جریان اصلاحات میدانند.
گروه دوم اتفاقا حامیان سابق و بعضا حتی فعلی حسن روحانی در جایگاه ریاستجمهوری هستند.
این گروه مدعی هستند که با استعفاء روحانی میخواهند مشکلات ساختاری مدیریتی کشور را نمایان کنند. از این جهت رئیسجمهور باید استعفاء بدهد تا شکاف و تنش غیرقابلتحمل در ساختار رسمی روشن شود. این گروه در طرح مسئله الزام استعفاء حسن روحانی مخالفت با موضوع کفایت را در شخص رئیسجمهور مطرح نمیکنند، بلکه تاکید دارند که باید با این استعفاء گامهای بزرگ برای کشور برداشت. این گروه دوم همچنین مدعی هستند که تنش درون ساختار قدرت وضعیتی را ایجاد کرده است. ادامه این وضع جز زیان برای کشور نتیجهای ندارد. تنش هم خطرناک است. اگر حسن روحانی نمیتواند یا نمیخواهد یا گمان دارد اجازه نمیدهند که در سطح حکومت به تفاهم نسبی برسد، بهتر است ادامه ندهد و بدون تنش کنارهگیری کند، زیرا این وضع به نفع هیچکس نیست. را چه گروه » استعفاء « فارغ از اینکه اصل مسئله یا گروههایی مطرح میکنند، درباره این مباحث چند نکته قابل توجه است:
1 سوال نخست از مدافعان استعفاء حسن روحانی این است که برای بعد از این موضوع، چه سناریویی طراحی کردهاند؟ کسانی که اصرار دارند رئیسجمهور استعفاء بدهد، به راستی تصور میکنند در این شرایط میتوان انتخابات ریاستجمهوری خارج از زمان برگزار و رئیسجمهور را انتخاب کرد یا فکر میکنند یک نفر از داخل خود دولت اعم از معاون اول یا وزیر کشور مسئولیت اول اجرایی کشور را در دست خواهد گرفت؟ اگر از هر دو گروه درباره انگیزههایشان در این ارتباط سوال کنید، میبینید که سناریویی برای بعد از آن ندارند و تنها بر اساس اهداف تخیلی، سیاسی و موقتی خود به دنبال طرح مسئله استعفاء هستند.
خود مجلس محترم شورای اسلامی زمانی که میگوید حسن روحانی و دولتش ناکارآمد هستند، آیا نسخهای برای عبور از وضعیت فعلی در چنته دارد؟
آیا مجلس توانسته در بیش از 100 روز از فعالیت خود برنامهای هرچند کلی و با نواقص ارائه دهد و از دولت بخواهد با حرکت بر این ریل، کشور را از بحرانهایی که با آن درگیر است، خارج کند؟ اگر این برنامه ارائه شد و دولت آن را اجرا نکرد، آن زمان مجلس میتواند مدعی باشد که دولت مانع کار و حرکت صحیح مجلس است و نمیتواند امور اجرایی را به درستی انجام دهد و باید سکان اجرایی کشور را با استعفاء تحویل دهد. در غیر این صورت به نظر میرسد کسانی که مسئله استعفاء را مطرح و بر آن پافشاری میکنند - چه گروه اول و چه گروه دوم – هیچ سناریویی برای جلوگیری از هر ج ومرج و بینظمی در اداره امور کشور، صبح روز بعد از استعفاء حسن روحانی ندارند.
2 شرایط سیاسی در سالهای ۹۲ و ۹۶ به گونهای پیش رفت که اصلاحطلبها به حمایت از آقای روحانی آمدند. این حمایت به آن معنا نبوده و نیست که نقدی بر دولت ندارند یا تمام رفتارها و عملکردها و تصمیمات دولت را تایید میکنند؛ بلکه به این معناست که در آن برهه تصمیم بهتری وجود نداشته است. قبول مسئولیت در این بین مفهومی است که باید بسیار مورد توجه باشد. اینکه دولت در اثر فشارهای داخلی و خارجی، از دوست یا دشمن، بر اثر عملکرد نادرست یا شرایط نامناسب در تنگنا قرار گرفته است، دلیل بر این مسئله نیست که باید پا پس کشید و مسئولیت حمایت از دولت را نپذیرفت.
دولت حسن روحانی و شخص وی گزینهای بود که در برهههای خاص سالهای 92 و 96 مورد توافق و جمعبندی جریان اعتدال و اصلاحات قرار گرفت و با قبول مسئولیت از ظرفیت اجتماعی این دو جریان برای کسب رای برای وی استفاده شد. نمیتوان ظرفیت اجتماعیای را که در این ارتباط بسیج شده، فدای این مسئله کرد که میخواهیم ایرادات ساختار سیاسی کشور را نمایان کنیم، بنابراین باید جایگاه اول اجرایی کشور را خالی کنیم و با طرح موضوع استعفاء، کشور را در شرایط فعلی کرونا و تحریم به چالش بکشیم. به جای ارائه پیشنهاد برای تمام کردن این مسیر، باید با مسئولیتپذیری برای اتمام آن با کمترین هزینه و بیشترین کارایی، همراهی کنیم. اینکه اصلاحطلبان بخواهند با فاصله گرفتن از دولت روحانی، خود را از محقق نشدن برخی وعدههای دولت کنار بکشند، شاید برای رای آوردن در انتخابات آینده طرحی کوتاهمدت باشد، اما در بلندمدت قطعا مشکلاتی را میان دولت و اصلاحطلبان ایجاد خواهد کرد. بنابراین به سوال قسمت نخست بازمیگردم؛ صبح روز بعد از استعفا، این ایرادات ساختار سیاسی و اجرایی کشور نیست که هویدا میشود، بلکه بیمسئولیتی حامیان دولت مستعفی و خود دولت است که در تاریخ ثبت میشود. اصرار بر استعفا، اندک سرمایه اجتماعی این گروه را متلاشی میکند و حتی به تنزل جایگاه اجتماعی این جریان سیاسی بیش از پیش نیز میانجامد.
3 سومین مورد نیز درباره روز بعد از استعفاء است که دولت در انتقاد و اعتراض به بسیاری از موارد که ممکن است بخشی از آنها نیز بهحق باشد، استعفاء بدهد. مدافعان این سناریو تصور میکنند کوچکترین گرهای از گره مشکلاتی که دولت در اعتراض به آنها استعفاء داده باز میشود؟ اگر حسن روحانی استعفا کند، نخست در کشور تلاطم سیاسی ایجاد میشود و دوم اینکه به نظر من هر کسی بیاید فرقی نخواهد داشت. هر کسی که بیاید آنچه در مملکت میگذرد تغییر نخواهد کرد، چون مشکل ما سیاستهای اجرایی در مملکت است.
ساختار اجرایی کشور درگیر دستاندازهای متعددی است و این دستاندازها با رئیسجمهور اصولگرا و اصلاحطلب، با حسن روحانی یا با استعفای وی پابرجاست. اگر قرار بود یک استعفا مشکلات را حل کند، این مسائل طی تمامی سالها و ادوار گذشته ادامه نمییافت. امروز و با درنظرگیری شرایط ویژه خاورمیانه و همچنین جمهوری اسلامی، به صراحت باید اعلام کرد که اگر افرادی با پیروی از هیجانات سیاسی به دنبال استیضاح رئیس دولت و همچنین آسیب زدن به نظام مدیریتی کشور هستند، باید بدانند که بیشتر از هر کسی منافع ایران را در خطر قرار میدهند. مشکلاتی که در حال حاضر با آن روبهرو هستیم، به دولت و رئیسجمهور چپ و راست ارتباطی ندارد. استعفای روحانی کدام یک از مولفهها، مقدمات و مقومات تشکیلدهنده شرایط کنونی را دچار تغییر و تحول موثری خواهد کرد تا به عبور از «ناوضعیت» کنونی منجر شود؟ افرادی با تلاشهای پیدا و پنهان که به دنبال متلاشیسازی نظام سیاسی و مدیریتی کشور هستند، زمین بازیای را تعریف میکنند که نباید به آن ورود کرد. دولت روحانی منتخب ملت ایران است، شکست او شکست ملت ایران در انظار بینالمللی است.
کسانی که مدعی وطنپرستی و داشتن دغدغه نظام هستند، چنین مواردی را طرح و بر آن اصرار میکنند و در حال پیروی از سناریوهایی مثل تفرقه انداختن و حکومت کردن هستند. خروج روحانی از ساختار سیاسی کشور هیچ باری از مشکلات کشور را سبک نمیکند. تردید نکنید صبح روز بعد از استعفای وی مشکلات کشور بیشتر نباشد، کمتر نخواهد بود.
منبع: روزنامه سازندگی