احمد نقیبزاده، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
در روزهای اخیر بازارهای اقتصادی کشور بعضا نوسانات عجیبی را تجربه کرد. این اتفاق در حالی بود که بسیاری میگویند نوسانات بازار ایران بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاستجمهوری بیش از پیش بروز و ظهور خواهد داشت. همانند همیشه هم این دعوای همیشگی وجود دارد؛ چه تفاوتی بین رئیسجمهور جمهوریخواه یا دموکرات برای تهران وجود دارد. اگرچه موضوع این بحث در شرایط حاضر این مسئله نیست اما برای بیان تفاوتهای بین این دو برای ایران کافی است به شرایط اقتصادی و بینالمللی کشورمان در دوران ریاستجمهوری اوباما و ترامپ دقت کنیم تا به خوبی این مسئله را درک کنیم. مهمترین دلیل به همان پارامتر تاثیرگذاری نتایج انتخابات ریاستجمهوری امریکا بازمیگردد. واقعیت این است که علاوه بر اینکه در رویهای کلی بین جمهوریخواهان و دموکراتها تفاوتهایی وجود دارد، جامعه سیاسی ایران هم به شدت متاثر از تحولات سیاسی داخلی در ایالات متحده امریکا بهخصوص انتخابات این دوره است. البته نتایج این دور انتخابات ریاستجمهوری امریکا نهتنها بر ایران، بر کل مناسبات جهانی و تحولات بسیاری از کشورها تاثیر مستقیم دارد.
بر اساس وعدههای جو بایدن و در صورت پیروزی او در انتخابات سوم نوامبر به نظر میرسد بستر برای باز شدن درهای دیپلماتیک میان ایران و ایالات متحده مهیا میشود. در صورت پیروزی جو بایدن حداقل یک پالس مثبت دیپلماتیک از واشنگتن به کل جهان ارسال میشود که این از فشار روانی مردم نسبت به آینده اقتصادی و معیشتی تا حد بسیار زیادی را تعدیل میکند اما باید در نظر داشت که حتی با پیروزی بایدن هم باز مناقشه بین تهران و واشنگتن وجود خواهد داشت. این در حالی است که بر خلاف تمامی انکارها با پیروزی مجدد ترامپ، شرایط تحریمی و اقتصادی برای ایران بحرانیتر هم خواهد شد.
قطعاً پیروزی جو بایدن، هم به سود ملت و هم به سود جمهوری اسلامی ایران است. البته نباید تصور کرد که در صورت پیروزی بایدن قرار است معجزه شود. بهطور مثال، جو بایدن در صورت پیروزی و رسیدن به قدرت از ابزار تحریمهای کنونی و سیاست فشار حداکثری دونالد ترامپ در قبال ایران نخواهد گذشت و تمام وعدههای خود را در قبال ایران منوط به مذاکرات مجدد و تحقق پیششرطهای مدنظرش از جانب تهران خواهد کرد. فراموش نکنیم که دونالد ترامپ شرایط را بعد از خروج از برجام بهگونهای تنظیم کرد که بازگشت رئیسجمهور بعد از خودش به برجام چندان راحت نباشد. بنابراین تردیدی نیست که مسئله اقدامات برای کاهش تنش از سوی جو بایدن بسیار سخت، زمانبر، پیچیده و در عین حال همراه با پیششرط و مذاکره خواهد بود.
علاوه بر این اگرچه سیستم و ساختار ایالات متحده امریکا به روسایجمهور این کشور از هر طیف سیاسی اجازه نمیدهد اقدامی بر خلاف منافع ایالات متحده امریکا انجام دهند، اما قطعاً تفاوتهای رفتاری و تاکتی یک هر کدام از روسایجمهور امریکا میتواند برای اقتصاد ایران شرایط متفاوتی را رقم بزند. اما رویه تهران بعد از پیروزی بایدن یا ترامپ چه خواهد بود؟ در حقیقت در شرایط حاضر سوال اصلی این است که با پیروزی ترامپ یا بایدن ایران در مقابل چه شرایطی قرار میگیرد؟ در این خصوص باید چند نکته را مد نظر قرار داد:
1 بهرغم تمامی شعارها توسط افراد مختلف بهخصوص طیف خاصی از نیروهای راست در ایران، ایران احتمالا پس از پیروزی بایدن باب مذاکره با او را باز میکند و مسئله اصلی نوع و شرایط مذاکره است اما با پیروزی مجدد دونالد ترامپ شرایط برای افزایش فشار بر ایران از جانب کاخ سفید بیش از پیش افزایش مییابد. بنابراین بهتر است بهجای آنکه با این مسئله احساسی برخورد شود برای راهبردهای مشخصی که باید در مذاکره برای آن چانهزنی کرد راهکار اندیشیده شود. بدونشک یکی از مهمترین دستاندازها در مقابل تصمیم برای مذاکره با دولت ترامپ مسئله ترور و شهادت سردار سلیمانی است. حتی با در نظر داشتن رزومه تصمیمات به شدت غلط دولت ترامپ مانند ترور سردار سلیمانی و یا تلاش برای عدم ورود دارو و کالای پزشکی در شرایط کرونایی کشور میتوان دوباره مسئله گفتوگو و مذاکره با آمریکای پس از ترامپ را در دستور کار قرار داد. دیپلماسی و مذاکره به معنای استفاده از هوش سیاسی در دادن کمترین هزینه و بردن بیشترین فایده است. بنابراین زمان آن فرارسیده است که با دادن تضمینهای به مراتب جدیتر از برجام، وضعیت را تحت کنترل خود دربیاوریم و اجازه ندهیم تا ترامپ یا هر رئیسجمهور دیگری در کاخ سفید برای ما شرایط تعیین کند. دقیقا به همین دلیل است که میگوییم پیروزی بایدن میتواند یک فرصت جدی را برای دولت و کل ساختار جمهوری اسلامی ایران فراهم کند که کشور از شرایط کنونی خارج شود چراکه مذاکره با بایدن سهلتر از ترامپ است.
2 در میان مخالفان مذاکره با امریکا یک شعار و راهبرد نه جنگ و نه مذاکره، مرگ تدریجی کشور است و نمیتوان در صحنه عمل و در کوتاهمدت روی تداوم آن حساب باز کرد. جبر شرایط اجازه نمیدهد که این راهبرد کماکان به قوت خود تداوم پیدا کند.
3 کسانی که مدعی هستند باید با همین شرایط ادامه داد مشکلات فعلی را به خوبی رصد کنند. کسانی که میگویند مذاکره با امریکا از اساس غلط است توجه داشته باشند که مشکلات اقتصادی، فشارهای ناشی از کمبود دارو و تحریمها بستری برای شکلگیری اعتراضات را ایجاد کرده است. اعتراضاتی که خود میتواند منجر به سوءاستفاده غرب علیه کشور شود. کسانی که مرتب تاکید میکنند که مردم مقاومت میکنند و باید مقاومت کنند هیچ درک درستی از وضعیت مردم و واقعیتهای جامعه ندارند.
منطق دیپلماتیک باید این دست از مسائل را در صورت پیروزی جو بایدن مدنظر قرار دهد.
کسانی که مرتب مقاومت مردم را تنها راهکار راهبردی برای تداوم فعالیت میدانند چشم خود را بر واقعیت بستهاند. فشارهای اقتصادی مردم را از پا درمیآورد. کمبود دارو در شرایطی که فشار روانی ناشی از پاندمی کرونا همه مردم را تحت تاثیر قرار داده، فشاری دو چندان بر روان ایرانیان وارد کرده است و آنها از حاکمان خود انتظار مدیریت و نه شعار دادن دارند. منتقدین دولت و مخالفان جدی برجام و مذاکره با امریکا هم در خفا و در محفلهای شخصی بر این نکته اذعان دارند که دو کشور چارهای جز مذاکره ندارند.
4 در دستور کار قرار دادن مذاکرات مجدد با امریکا برای رفع تحریمها و چالشهای اقتصادی، دستاورد دیگری نیز برای کشور دارد و آن بازیابی و احیاء اعتماد از بین رفته ملت به ساختار سیاسی است. یک مذاکره منطقی و کارشناسیشده میتواند گسل فعلی مسئولان با مردم را تا اندازهای پر کند، بسترهای رشد اعتراضات را برچیند و حساسیتهای کنونی در جامعه مبنی بر شکلگیری اعتراضات را خاموش سازد. دقیقا بر اساس و با توجه به انبوه این دستاندازهای داخلی در ایران است که ترامپ سیاست فشار حداکثری و تداوم تحریمها را در دستور کار قرار داده و در کمپینهای انتخاباتیاش مرتب این مسئله را مطرح میکند که در صورت پیروزی مجدد در انتخابات، ایران مذاکره با امریکا را در دستور کار قرار میدهد.
5 تحریمها در ایران منجر به یک اتفاق تاریخی مهم نیز شده است. اتفاقی که به سادگی نباید از کنار آن عبور کرد چراکه یک تغییر جامعهشناختی مهم است که در صورت عدم مدیریت و بیتوجهی مسئولان میتواند مشکلات جدی را برای کل جامعه بهوجود بیاورد و واقعیت این است که با گسترش تحریمها و رشد مشکلات اقتصادی شاهد از بین رفتن طبقه متوسط در ایران هستیم. این سرعت و حجم از بین رفتن طبقه متوسط در ایران تجربهای نوین در تاریخ ما است چراکه در هیچ دورهای از تاریخ ایران مشابه چنین وضعیتی وجود نداشته است. تداوم و تشدید این وضع قطعاً باعث بروز نگرانیهایی خواهد بود.
چالشهایی که نباید به سادگی از کنار آن گذشت چراکه سقوط طبقه متوسط در هیچ کشوری مسئله سادهای نیست.
منبع: روزنامه سازندگی