شهربانو امانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
همواره در ایام انتخابات تریبونهای رسمی از اهمیت مشارکت در انتخابات و اهمیت حضور مردم سخن میگویند تا جایی که برخی حتی این موضوع را تکلیف شرعی مردم عنوان کرده و مطرح میکنند که رای دادن تکلیف شرعی بر عهده مردم است. با آنچه در اسفند 98 شاهد بودیم به نظر میرسد مردم دیگر از این دست از اظهارات خسته هستند و امیدی برای حضور در پای صندوقهای رای آن هم در شرایط شیوع کرونا به امید تغییری که ممکن است از صندوق رای حاصل شود، ندارند. البته کماکان شعارها برسر جای خود باقی است و همه از حضور مردم میگویند و جای تاسف که اینبار اظهاراتی شنیده میشود مبنی بر این که مردم مختار هستند که در انتخابات شرکت کنند یا خیر. گویا تجربه انتخابات اسفند 98 به مذاق اصولگرایان خوش آمده است؛ رقابت بیرقیب و پیروزی بر خود. برای جریانی که فقط پیروزی و رقابت خودی اهمیت دارد، انتخابات و صندوقی خوب است که آنها از آن بیرون بیایند، تفاوتی ندارد که مشارکت در انتخابات چه میزان است و مردم شور و هیجان برای سرنوشت کشور خود دارند یا خیر، چراکه هرگاه و در هر انتخاباتی مشارکت مردم بالا بوده این جریان نتوانسته برنده میدان باشد. هرگاه هم که جریان رقیب قدرتی داشته نتیجه آن هزینههایی بوده که تا سالیان سال به مردم و کشور تحمیل شده است، در این شرایط است که مجلسی همانند مجلس یازدهم تشکیل میشود. مجلسی که با نام و شعار معیشت بر سر کار آمده اما هر روز مصوبهای غیرکارشناسی و پوپولیستی را ثبت میکند و حتی شورای نگهبان نیز که از نظر سیاسی با این مجلس همسو است این مصوبات را تایید نمیکند و غیرکارشناسی بودن آنها به اندازهای عیان است که توسط این شورا نیز رد میشود. جریانی که با حداقل رای مجلس یازدهم را تشکیل داده است بههیچوجه به عقب بر نمیگردد و تلاش و باور این جریان بر این است که حتی یکدستتر از گذشته باشند و صدای حداقلی را تا به حدی بلند کنند که دیگر هیچصدایی در کشور شنیده نشود. طبیعی است که آنها به راحتی از جایگاه خود دست نمیکشند و هیچ مشکلی ندارند که آمار انتخابات خرداد 1400 حتی پایینتر از اسفند 98 باشد. نکته قابل جالب توجه این که این جریان هر روز هم از اهمیت امنیت میگوید اما مشکلی درباره پیامهای بینالمللی که از این آمار مشارکت صادر میشود و تبعات امنیتی آن ندارد. در این بین هنوز هم اصلاحطلبان برای خود دغدغه حضور مردم در پای صندوق رای دارند و در کنار این دغدغه تاکید دارند که حق مردم باید رعایت شود. این حق شامل حضور نمایندگان همه اقشار در عرصه انتخابات است. این تفکری است که گفتمان اصلاحطلبی را رهبری میکند. اما باید و نبایدهای اصلاحطلبان در این شرایط برای انجام وظایف خودشان در قبال مردم و انتخابات چیست.
قبول اشتباهات گذشته مهمترین کارکرد در ابتدای امر است. تجربه این کار در گذشته نیز وجود داشته است. اصلاحطلبان باید با شفافیت با مردم سخن بگویند. میزان توان خود در دستگاهها و نهادها را شرح دهند و به مردم یادآوری کنند که مسئولیت کوتاهیهای خود یا کوتاهیهای دولت منتسب به خود را قبول میکنند.
اصلاحطلبان باید در 1400 بتوانند با مانیفستی بر فضای یخبندان غلبه کنند و مردم را ترغیب کنند که برای اصلاح امور راهی به جز صندوق رای وجود ندارد. آنها باید ثابت کنند همانطور که در تمام بزنگاههای تاریخی خود در صحنه حاضر شدند اینبار نیز در کنار مردم هستند و حتی در صورت ردصلاحیت آرمان و تعهد خود را در قبال مردم انجام میدهند.
مشکلات معیشتی مردم نباید ابزار دست انتخابات باشد. کاندیداهای هیچکدام از جناحها نباید شعارهایی بدهند که پس از انتخابات پاسخگویی به آنها سخت باشد چراکه این کار منجر به بیتوجهی به شعور مردم موجب ناامیدی آنها خواهد شد. مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم است یا حداقل بخش قابل توجهی از آن ناشی از تحریمها است. در این شرایط نباید به مردم دروغ گفت و وعده غیرقابل باور داد. سوءاستفاده از فقر و تنگدستی برای رسیدن به اهداف سیاسی در هیچ مرامی در جریان اصلاحطلبی جایی نداشته و ندارد.
منبع: روزنامه سازندگی