علی جمالی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
متاسفانه شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور امکان ظهور پوپولیسم را افزایش داده است. به هر میزان که اوضاع کشور چه به لحاظ سیاسی و اجتماعی و چه به لحاظ اقتصادی بحرانی میشود و مردم در فشار شدید قرار میگیرند احتمال اینکه سهم عقلانیت و منطق در تصمیمات آنها پایین بیاید افزایش یافته و رنگ و بوی تصمیمگیریها بیشتر عاطفی و احساسی خواهد شد. مردم تحت فشارهای شدید اقتصادی و مشکلات معیشتی زیادی هستند و چندان نمیشود با آنها از موضع عقلانی و استدلالی صحبت کرد و در این فضاست که پوپولیسم و رفتارهای احساسی فرصت بروز و ظهور پیدا میکند. محمود احمدینژاد هم به عنوان نماد یک سیاستمدار پوپولیستی موضوع را درک کرده و برای طرح دوباره خودش در فضای سیاسی تلاش میکند. به نظر میرسد احمدینژاد با توجه به فشار شدید اقتصادی مردم بازخوردهایی از اقبال نسبی از سوی طبقات پایینتر جامعه نسبت به خودش دریافت کرده و با توجه به اینکه این احتمالا آخرین فرصت او برای حضور در فضای سیاسی ایران است لذا فعالیتهای خود را شدت بخشیده است.
اما به اعتقاد من این درک عمومی که سیستم به هیچ عنوان دوباره اجازه عرض اندام به احمدینژاد را نخواهد داد درک درستی است و این ارزیابی از سوی تیم مشاوران و نزدیکان احمدینژاد هم صورت گرفته است. آنها این موضوع را میدانند اما تمام تلا ششان بسیج اجتماعی و ایجاد نوعی سرمایه اجتماعی و در نهایت انتقال این سرمایه به یک کاندیدای دیگر است. در واقع استراتژی حامیان احمدینژاد این است که علم کاندیداتوری را به دست نفر دیگری بدهند که احتمال میدهند از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت خواهد شد. ولی به نظر میرسد این هوشمندی در کلیت نظام وجود دارد که به هر گزینهای که به نوعی مرتبط با آقای احمدینژاد باشد دیگر فرصت بروز و ظهور در فضای سیاسی ایران داده نشود. نیاز است که چهرههای سیاسی و دلسوزان نظام نسبت به جعل تاریخی که توسط آقای احمدینژاد در حال انجام است احساس مسئولیت کنند و به میدان بیایند و اجازه ندهند این تحریف تاریخ و این بازی با احساسات و عواطف مردم و این تجاهلی که از سوی ایشان درباره دوران 8 ساله ریاستجمهوری او و دیگر دولتها اتفاق میافتد در فضای سیاسی ایران باقی بماند.
آقای احمدینژاد همچون چریکی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد به میدان آمده و به همین دلیل شاهد دور تازهای از زبان تهدید و افشاگری از سوی او هستیم.
حتما از این به بعد شاهد رفتارهای بیشتری همانند رفتاری خواهیم بود که او با حداد عادل داشت. آقای احمدینژاد این فرصت را آخرین فرصت حضور خود در فضای سیاسی ایران میداند و طبیعی است که به هر دستاویزی چنگ بزند تا بتواند خود را در این فضا نگه دارد. آقای حداد نقطه ضعفی دارد و آن نقطه ضعف این است که سابقا از مدافعان و حامیان آقای احمدینژاد بوده است. آقای احمدینژاد هم تلاش میکند تا به او یادآوری کند دفاعی که آن زمان آنها از او میکردند به فراموشی سپرده نخواهد شد. ایشان حتما از نگاه خود دست به افشاگریهای جدیدی نه فقط علیه حامیان دیروز خود بلکه علیه دولت نیز خواهد زد. به این دلیل که عملکرد دولت آقای روحانی بدون توجه به عوامل خارج از اراده دولت سنجیده خواهد شد و تصور تیم احمدینژاد این است که میتوانند از این طریق دولت را ضربهگیر کنند و از نمد آن کلاهی برای خودشان ببافند.
او از آنجا که بیش از قبل روی میزان فراموشکاری جامعه حساب کرده تلاش میکند تا با نقدهای تند و تیز و موضعگیریهای شاذ چهره جدیدی از خود به نمایش بگذارد. درست است که جامعه ممکن است در گذر رویدادها و اتفاقات دچار فراموشی شود اما رفتارهای ایشان در دوره 8 ساله همه مکتوب و مستند وجود دارد و آقای احمدینژاد نمیتواند به این سادگیها کارنامه خود را از آن تصمیمگیر یها و عملکردها منزه کند. این تصور که مردم همه چیز را بعد از 8 سال فراموش کردهاند و میتوان تصویر جدیدی متضاد با تجربه آن 8 سال در ذهن آنها حاکم کرد تصور غلطی است. امروز در دورانی هستیم که شبکههای اجتماعی و ابزارهای ارتباطی تمام سوابق و رفتارها و عملکردهای افراد در دورانی که بر مسند قدرت بودند را پیش چشم گذاشته و یادآوری میکنند. به همین دلیل معتقدم جامعه این درک و آگاهی را دارد که دوباره به آن شیوه حکمرانی اعتماد نکند.
منبع: روزنامه سازندگی