سیدحسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی ایران
اقدام شورای نگهبان در اعلام صلاحیت تنها 7 نفر از کاندیداهای سیزدهمین دور انتخابات ریاستجمهوری در واقع یک شوک سیاسی بزرگ به جامعه ایران و به خصوص به سیاسیون وارد کرد. این اقدام اخیر شورای نگهبان حتی در مقایسه با اقدام سال 92 این شورا در ردصلاحیت مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی اقدامی جدید محسوب میشود. چرا که در آن سال شورای نگهبان یک شخصیت برجسته سیاسی و کسی که شناسنامه انقلاب محسوب شده و خودش از بنیانگذاران جمهوری اسلامی بود را ردصلاحیت کرد. با آن اقدام اگرچه شاخصترین مظهر میانهروی در صحنه سیاسی کشور از دور رقابتها حذف شد اما جریان اصلاحات و جریان میانهرو کشور از صحنه انتخابات حذف نشدند. به این دلیل که آقایان عارف و روحانی در صحنه حاضر بودند و بعد از ارزیابی شرایط در نهایت اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدند که از آقای روحانی حمایت کنند.
بنابراین جریان میانهروی کشور در مقابل جریان رادیکال انقلابی همچنان نمایندهای در صحنه داشت. اما در این دوره با نوع تصمیمگیری شورای نگهبان اساسا برخی از جریانها دیگر نمایندهای در انتخابات ندارند. این اقدام جدید شورای نگهبان در واقع بیش از آنچه جلوگیری از حضور افراد و شخصیتهای مورد توجه نهلههای مختلف فکری و سیاسی باشد اساسا حذف کامل جریانات سیاسی از ادامه رقابتها بود. به طور مشخص با حذف آقای لاریجانی اصولگرایان میانه دیگر کاندیدایی در عرصه انتخابات ندارند و با حذف هر 9 کاندیدای مورد توجه احزاب اصلاحطلب (که البته هنوز هیچ کدام از آنها کاندیدای نهایی جبهه اصلاحات نبودند) اصلاحطلبان هم از ادامه مبارزات انتخاباتی محروم شدند. حتی کاندیداهای نظامی هم که چندماهی درباره آنها بحث میشد و به هرحال ممکن بود طرفدارانی داشته باشند هم حذف شدند. البته حضور محسن رضایی استثنا است.
چراکه ایشان سالهاست از جریان فعلی سپاه فاصله گرفته و آنها حامی اصلی آقای رضایی در این انتخابات نبودند. همچنین آقای احمدینژاد و همفکران ایشان هم نمایندگان جریان چهارم بودند که در این انتخابات حذف شده و کاندیدایی ندارند. به این ترتیب چهار جریان سیاسی و اجتماعی از گردونه رقابتهای انتخابات حذف شدند. البته این اقدام شورای نگهبان از نظر من اقدامی انتزاعی و بدون سابقه نیست. بلکه روندی است که سالها شروع شده و الان به نقطه اوج خودش رسیده است. بنابراین ما با امر جدیدی روبرو نیستیم. چراکه در اینجا روندی که در مدیریت انتخابات از سالهای پیش شروع شده بود مرحله به مرحله جلو رفته و در هر مرحله این اعمال مدیریت سختگیرانهتر و هدایت انتخابات غلیظتر شده است. تا امروز که دیگر نمایندگان جریانهای میانهروی اصولگرا هم تحمل نمیشوند.
اما فراتر از این اتفاق آنچه باید مورد توجه ما باشد این است که در ایران شرایط اجتماعی و مدنی توسعهیافته نداریم. ضعفهایی که الان در حوزه مدنی ایران شاهد هستیم سنخیتی با آرمانهایی که روشنفکران و خیراندیشان ایران داشتهاند، ندارد.
آنها امیدوار بودند مرحله به مرحله دموکراسی در ایران عمق بیشتری پیدا کند و مردمسالاری عمیقتر و نقش مردم در اداره امور پررنگتر شود اما امروز نهتنها در جهت تکامل حرکت نمیکنیم بلکه در جهت تضعیف بیشتر جامعه مدنی پیش میرویم. امروز مردم فاقد سازمانهایی هستند که آنها را پشتیبانی کنند. نبود انجمنهای صنفی نیرومند و جمعیتهای مدافع حقوق مردم و نهادهای مدنی و سندیکاها و اوج آن نبود احزاب نیرومندی که بتوانند کشور را اداره کنند شاهدی بر این مدعاست. نفس اینکه در ایران نهادی به نام خانه احزاب وجود دارد که در هیچ کجای دنیا نمیتوان مشابه آن را پیدا کرد بیانگر ضعف جامعه مدنی است. اینکه ما بیش از 150 حزب رسمی داریم که برای نزدیک کردن این احزاب به هم خانه احزاب درست میکنیم نشان میدهد تا چه اندازه در ساخت جامعه قدرتمند ضعیف بودهایم.
اینکه شاهد هستیم در جبهه اصلاحات حداقل 27 حزب حضور دارند و بعد از میان آنها بیش از 15 نفر کاندیدای ریاستجمهوری میشوند که 9 نفر از آنها بیش از ده امضا برایشان وجود داشت و یا اینکه میبینیم میان اصولگرایان هم بیش از 40 نفر در انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کردند که هیچکدام از اینها تایید صلاحیت نمیشوند و هیچ اتفاقی هم نمیافتد، نشان میدهد حرکت جامعه ما نه رو به تکامل بلکه به سمت انحطاط است. روز به روز احزاب و نقشآفرینی مردم در اداره امور ضعیفتر میشود. این همه کاندیداهای متعدد در جبهه اصولگرایی و اصلاحطلب در انتخابات ثبتنام میکنند و همه ردصلاحیت میشوند و حتی یک اعتراض مدنی و تماس از سوی مردم با نهادهای تصمیمگیر را شاهد نیستیم. اینها نشان میدهد مسیر ما تکاملی نیست و تا زمانی که نتوانیم این مسیر انحطاطی را به مسیر تکاملی تبدیل کنیم نمیتوانیم به نقشآفرینی امیدوار باشیم. اما در عین حال یادمان باشد با همه این محدودیتها سیاستمداران باید راهی برای حرکت پیدا کنند. درست است که ما برای تایید صلاحیت کاندیدای خودمان نمیتوانیم حریف شورای نگهبان شویم اما میتوانیم حریف رقیبمان باشیم تا کسی را که آنها میخواهند به کرسی بنشانند به قدرت نرسد. لذا باید منتظر شرایط سیاسی یکی دو هفته آینده باشیم و نباید برای خروج از انتخابات زودهنگام تصمیم بگیریم و باید فضا را رصد کنیم و ببینیم مصلحت مردم و کشور در چیست.
منبع: روزنامه سازندگی