شهربانو امانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
در روزهای اخیر صحبتی درباره نرخ بچه برای هر مادر در فضای مجازی منتشر شد که بیش از اینکه به اهمیت فرزندآوری در جامعه و نکات مهم و ابعاد سیاسی و اجتماعی و اقتصادی اهمیت حفظ هرم سنی جمعیت اشاره داشته باشد به دلیل نحوه غلط بیان دستاویز طنز در شبکههای اجتماعی شد. گوینده تاکید کرده بود که هر زن ایرانی باید حداقل 2 فرزند داشته باشد. درباره این مساله چند نکته لازم به ذکر به نظر میرسد:
1 موضوع فرزندآوری و تشویق مردم به این موضوع به طور مستقیم به موضوعات امنیت روانی و رفاه حداقلی اجتماعی و اقتصادی مرتبط است. به بیان روشنتر نمیتوان زمانی که تا این اندازه روی مردم فشار اقتصادی وجود دارد مکررا مردم را تشویق به فرزندآوری کرد چراکه یا خروجی ندارد یا حتی در صورت بالا رفتن نرخ موالید در خانوادهای که از تامین حداقلهای بهداشتی و تغذیهای عاجز است فرزند به دنیا آمده دچار بیمارهای روحی و جسمی شده و نمیتواند نیروی مفیدی برای اجتماع باشد. در این که مادر شدن یک زن فضیلتی قابل احترام و توجه تلقی میشود شکی نیست اما آیا به جز موارد و مباحث و مولفههای اقتصادی که به آن اشاره شد، امنیت روانی دختران جوان در جامعه ما به اندازهای است که با فراق بال و اطمینان به سمت فرزندآوری گام بردارند؟ آیا فرهنگ محیط کار به شکلی است که زنان بعد از مرخصیهای زایمان فرصتهای شغلی برابر با پیش از فرزندآوری در اختیار داشته باشند؟
آیا ما بسترهای اجتماعی و اقتصادی لازم را برای فرزندآوری زنان و خانوادهها مهیا کردهایم؟ زمانی میتوانیم زنان را مورد پرسش قرار دهیم که چرا فرزند ندارند یا چرا تشکیل خانواده نمیدهند و فضلیت مادری را بر نمیگزینند که هویتهای انسانی و شغلی و اجتماعی وی را محافظت کنیم. آیا شاخصهای اقتصادی و اجتماعی ما در این زمینه قابل قبول است؟
2 این که مسئولان در کشور ما درباره نرخ فرزندآوری هشدار میدهند نکته قابل توجهی است. بدون شک نرخ جمعیت به سمت پیری جمعیت میرود و باید برای این کاهش نرخ موالید چارهاندیشی کرد. اخیرا مجلس یازدهم در راستای همین دغدغهها و سیاستها مصوباتی در لایحه بودجه قرار داد که بر اساس آن سیاستهای تشویقی برای فرزندآوری به خصوص فرزند سوم در نظر گرفته شده بود. در کنار این سیاستگذاری شاهد تصمیمات غلطی از قبیل حذف غربالگری اجباری در طرح جمعیت مجلس هستیم که در صورت تصویب نهایی غربالگری جنین را از حالت اجباری خارج میکند.
مساله غربالگری اجباری در این بحث از این جهت حائز اهمیت است که باید به بافتهای تحصیلی و فرهنگی مختلف در کشور توجه داشت و وقتی موضوعی این اندازه از نظر پزشکی حائز اهمیت است باید آن را برای همه جمعیت رایگان و اجباری کرد تا از تولد نوزادانی با اختلالات روانی و ژنتیکی و جسمی اجتناب کنیم. بسیاری از اختلالات روان را میتوان با غربالگری پیشگیری کرد. علاوه بر این باید از نمایندگان مجلس یازدهم سوال کرد که با چه استدلالی امری علمی که با تلاشهای فراوان در سالهای اخیر اجباری شده است را بیفایده و حتی با کمال تعجب بعضا مضر دانسته و به دنبال حذف آن از قانون هستند. آیا در این شرایط میتوان به هدف در راستای جمعیت سالم و مفید در جامعه رسید یا تنها نرخ تولد بالا برود و در کنار آن شاهد تولد نوزادانی با جهشهای ژنتیکی متعدد، ناتوانیهای فکری و حرکتی و مشکلات روانی باشیم و تازه حاکمیت ناگزیر از تامین هزینههای درمانی و نگهداری این فرزندان نیز باشد. از این نظر لازم است که مجلس یازدهم منطق در قانونگذاری را سرلوحه کار خود قرار دهد.
3 منطق زندگی اجتماعی میگوید که با اجبار یا توصیههای مکرر نمیتوان پدیدههای اجتماعی و جمعیتی را رقم زد. این که بگوییم هر زن ایرانی باید حداقل دو فرزند داشته باشد بیان حرف خوب با ادبیات بد است. این شیوه سخن گفتن در شأن و کرامت زنان ایرانی نیست. زنان ایرانی در سالهای اخیر با به دوش کشیدن بار مسئولیتهای مختلف در داخل و خارج از خانه نشان دادهاند که تواناترین زنان هستند اما در صورتی که انگیزه و امید زندگی نیز برای آنان باقی گذاشته شود. این که از جوانان با تحکم و قلدری پرسیده شود چرا ازدواج نمیکنند یا قوانین سلبی برای محروم کردن مجردها از خدمات اجتماعی در نظر گرفته شود از جمله تصمیمات اشتباه متعددی است که تنها فاصله مردم و حاکمیت را زیاد میکند. برای بالا بردن جمعیت در گام اول باید گرههای کور معیشتی را باز کرد و به دنبال آن برای جامعه ایجاد امید کرد. هر دختر یا زن جوان در شرایطی که از تامین حداقلهای اجتماعی و اقتصادی فردای خود اطمینان داشته باشد، رسالت مادری را با آغوش باز میپذیرد.
منبع: روزنامه سازندگی