محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
در آستانهی بیستوششمین سالگرد اعلام موجودیت کارگزاران سازندگی ایران، ابتدا در ۲۶ دیماه ۱۳۷۴ به عنوان یک فهرست انتخاباتی و سپس در سال ۱۳۷۸ به عنوان یک حزب سیاسی تکنوکرات - دموکرات، و پس از یک وقفه ناخواسته، «سازندگی» دوباره متولد میشود.
کارگزاران با وجود خاستگاه اقتصادی و سیاسی خود از آغاز دیدگاه روشن فرهنگی و اجتماعی داشته و دارد و همواره به نهاد رسانه بها داده است. سران کارگزاران چون آقایان کرباسچی و عطریانفر (با حمایت از روزنامهنگار خلاقی چون احمد ستاری) بنیانگذار روزنامه همشهری بودند. روزنامهنگار و نویسندهی خوشفکر و خوشقلمی چون سیدعطالله مهاجرانی که سالها در روزنامه اطلاعات ستون خواندنی «نقد حال» را مینوشت و فصلنامه «راهبرد» (تحت نظارت حسن روحانی) را تاسیس کرد، همان ۲۶ سال قبل با انتشار هفتهنامه «بهمن» پیشزمینهی رسانهای تاسیس کارگزاران را فراهم ساخت. بعدا روزنامه «کارگزاران» منتشر شد و در سالهای بعد غلامحسین کرباسچی با انتشار روزنامه «هممیهن» و سپس انتشار نشریات گروه «هممیهن» (که نوعا حزبی نبودند اما به گفتمان توسعه به عنوان دال مرکزی کارگزاران نزدیک بودند) چراغ رسانهای کارگزاران را روشن نگه داشت و سرانجام چهار سال قبل همت مشترک آقایان کرباسچی و مرعشی ابتدا سنگ بنای هفتهنامه سازندگی را گذاشت و سپس با تبدیل هفتهنامه سازندگی به روزنامه، کارگزاران تنها حزب کشور شد که روزنامه رسمی دارد.
اکنون که گردش مسئولیت در کارگزاران در عین حفظ سرمایههای حزب، نشان از تداوم و تداول در این حزب دارد، بازگشت سازندگی در این دوران برآیند این چند دیدگاه و ماموریت است:
۱.کارگزاران در آغاز دهه هفتاد یک حلقه بود و بعد به یک باشگاه بدل شد و با وجود حزب شدن (از حیث پروانه فعالیت) تا مدتها کم و بیش باشگاه ماند. در این سالها کیفیت کارگزاران بر کمیت آن غلبه داشت و سلوکش بر تشکیلاتش چیرگی داشت. همین ترکیب گفتمانی البته در پیروزی «دوم خرداد» (عصر خاتمی) و تاسیس دولت / جبهه اصلاحات نقش محوری داشت اما تعلل پدران موسس در تحزب به کاهش نفوذ کارگزاران در جبهه اصلاحات انجامید و با وجود فراکسیونهای پارلمانی و اجرایی این جریان در دولتهای هاشمی و خاتمی، کارگزاران کمتر تمایل به تحزب داشت و بیشتر گروهی نخبهگرا بود. رسانههایش هم بیشتر نزدیک به کارگزاران بودند تا ارگان کارگزاران...
۲. با عبور از دوران حضور در قدرت (۱۳۷۴ تا ۱۳۸۴) در دوران فترت (۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲) کارگزاران فقط فرصت حفظ خود به عنوان یک گروه اصلاحطلب را داشت و بس. در نیمه اول این دوره هنوز امکان کار حزبی نسبی بود و حتی روزنامه کارگزاران تاسیس شد اما از سال ۱۳۸۸ همین فرصت رو به افول بود. پیگیری «استراتژی بقا» و رد «تئوری فنا و فدا» در پایان این دوران منجر به خلق «دوم خرداد دوم «(عصر روحانی) شد.
۳. دولت روحانی برای همه اصلاحطلبان فضای تنفس فراهم کرد و کارگزاران سرانجام از سال ۱۳۹۳ ارادهی تحزب تاموتمام کرد. نسل جدید را به مرکزیت دعوت کرد و ارکان حزب را مستقر کرد. از سال ۱۳۹۳ تا کنون ۷ سال است که بیوقفه (بهجز در دوره انتقال اخیر) شورای مرکزی و کمیته سیاسی تشکیل شده است. حزب ما در میان احزاب مسلمان پس از حزب جمهوری اسلامی و در میان احزاب دیگر پس از حزب توده، اولین و شاید تنها یا از معدود احزابی باشد که سند مواضع مکتوب و مصوب (منشور سازندگی) دارد. این سند در همین دوران تصویب شد. دو جلد «کتاب سازندگی» در همین دوران نوشته شد و بیش از هزار شماره روزنامه سازندگی در همین دوران منتشر شد.
۴. اکنون این تغییر در ادارهی حزب و روزنامه هم نشانه تداوم حزب است. کارگزاران حزبی سانترالیست نیست. در آن گفتمان واحد (توسعه)، راهبرد واحد (انتخابات) و برنامههای رقابتی وجود دارد. ما با هم گفتوگو میکنیم و نتیجه میگیریم اما در اصلاحطلبی و فنسالاری هیچ تردیدی در حزب ما وجود ندارد. تفاوت میان دو دبیرکل کارگزاران در گفتمان و راهبرد مانند تفاوت میان دو شعاع از نور است. نوری به نام جنبش توسعه ایران که کارگزاران خود یک شعبه از این جریان بزرگ است.
۵. کارگزاران عاری از خطا در تکنیک و تاکتیک نیست و باید نقد و بازسازی شود. اما ما در راهبرد و گفتمان رو به تکامل هستیم و نه انحطاط و انحراف. با درگذشت آقاي هاشمی افرادی بودند که فکر میکردند کارگزاران تمام میشود. اما با وجود اهمیت آن سیاستمدار موسس و مجتهد متجدد، کارگزاران در فقدان ایشان هم به تداوم مهمترین میراث هاشمی، توسعه ایران همت گماشت. به این معنا کارگزاران فرایند عبور از شخصیسازی سیاست و تبدیل سرمایه فردی به سرمایه اجتماعی از همان زمان درگذشت آیتالله هاشمی شروع کرد تا در آن افکار مهمتر از افراد باشد. کارگزاران اگر قائم به شخص بود آن شخص آقاي هاشمی بود اما چه در حیات چه در وفات آقاي هاشمی این رابطه یکطرفه نبود. البته همه موسسان کارگزاران سرمایه ابدی آن هستند. آن ۱۶ موسس اولیه و مقدم بر ایشان شخص آقاي هاشمی همواره سرمایه ما هستند. در صیرورت حزب البته ممکن است کیفیت حزب کم یا زیاد شود اما این اقتضای دموکراسی است. دموکراسی گاهی از فضیلت فاصله میگیرد، اما جایگزین دموکراسی، یا دیکتاتوری است یا انارشی. و تنها راه جلوگیری از افتادن به دام پوپولیسم هم پیوند تکنوکراسی با دموکراسی است تا مهمتر از اینکه «چه کسی حکومت کند» این باشد که «چه گونه حکومت کنند» و این هدف کارگزاران از سیاستورزی است.
۶. «سازندگی» در دورهی جدید با تغییری که اقتضای حزب و ارگان آن است با احترام به موسسان محترم خود آقایان کرباسچی و مرعشی و در تداوم راهبردهای انتخاباتی خود در مجلس یازدهم (۱۳۹۸) و ریاستجمهوری سیزدهم (۱۴۰۰) خود را اپوزیسیون قانونی اصولگرایان حاکم بر مجلس و دولت میداند. «سازندگی» همچنین بر اساس راهبرد اتحاد و انتقاد در حبهه اصلاحات خود را جزو جدانشدنی جنبش اصلاحات بلکه از موسسان آن میداند که با وجود رقابت درونجبههای با جناح چپ اصلاحات، از دال مرکزی اندیشهی اصلاحطلبی با تکیه بر فنسالاری و عملگرایی و اعتدالگرایی دفاع میکند. شعار ما همچنان همان شعار کنگره سوم حزب است: «کارآمدی دولت، بازسازی اصلاحات و بازخوانی قانون اساسی».
اساس این شعار بر دو برنامه است: اصلاح اصلاحات و اصلاحات در حاکمیت که انتخابات گرچه مهمترین راهکار آن است اما تنها راهبرد نیست. به نظر ما انحصار برنامه جبهه اصلاحات به دو راه جامعهمحوری و قدرتمحوری هر دو نارواست. وظیفه حزب و رسانه حزبی، نقد قدرت و دولت، طرح برنامه جایگزین با مردم و نخبگان و تلاش برای در دست گرفتن اکثریت مجلس و دولت برای اصلاح امور است. اصلاحطلبان در دولتهای یازدهم و دوازدهم، مجلس دهم و شورای پنجم اشتباهاتی بزرگ کردند که باید آن را جبران کنند اما اصل اصلاحطلبی اشتباه نبوده و نیست. اینکه دولت کنونی در پی احیای برجام است، بزرگترین دلیل ما در دفاع از کارنامه اصلاحطلبی حتی در دوره پراشتباه اخیر است. اصلاحطلبان باید اصلاح شوند اما اصالت اصلاحات نباید مورد تردید واقع شود.
اصلاحات برنامهای محدود به جنبش متاخر اصلاحات نیست بلکه دستکم از زمان امیرکبیر شروع شده، با نهضت مشروطیت، اجتماعی شده، در جریان نهضت ملی خاصیت ضداستیلا پیدا کرده و در جریان انقلاب اسلامی بساط سلطنت را برچیده است. جنبش متاخر اصلاحات به نظر ما نقطه تلاقی همه جنبشهای گذشته است: از توسعهگرایی امیرکبیر (که در برنامه سازندگی دولت آقاي هاشمی تولدی دوباره یافت) تا احیای مشروطهخواهی (که در برنامه جامعه مدنی دولت آقاي خاتمی متبلور شد) تا برنامه بهبود روابط خارجی ایران (که برنامه برجام دولت آقاي روحانی بود) همه و همه احیای یکصدوپنجاه سال اصلاحطلبی در ایران بود. در مقطع کنونی ما کارگزاران سازندگی ایران معتقدیم همانطور که در سال ۱۳۵۷ نهاد اسلامیت به عنوان پشتوانه نهاد جمهوریت موسس ترکیب جمهوری اسلامی شد، صیانت از نهاد جمهوریت به عنوان بستر اسلامیت و ملیت ایرانی باید در دستورکار همه احزاب سیاسی از اصلاحطلب و اصولگرا قرار گیرد. اگر در گذشته فقط با اتکا به اسلامیت بود که میشد سلطنت را منحل و جمهوریت را تاسیس کرد. اکنون فقط با اتکا به جمهوریت است که میتوان از اسلامیت دفاع کرد. ما در انتخابات ۱۴۰۰ به اتفاق اکثریت مطلق جبهه اصلاحات، «جبهه جمهور» را تشکیل دادیم که روزنامهی سازندگی مهمترین تریبون آن بود و اکنون فکر میکنیم این جبهه قابلتداوم و تعمیق در همه نیروهای سیاسی معتدل و مصلح است و کارگزاران آماده همکاری با همه نیروهای اجتماعی برای تحقق برنامهای است که سال ۱۳۹۷ در بیانیه چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی ارائه کرد: باید بر مبنای ارزشهای انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی را روزآمد و کارآمد کنیم: کارآمدی حکومت، بازسازی اصلاحات و بازخوانی قانون اساسی...
۷. برای ما چهار سال آینده فرصت ۴ بازسازی است: بازسازی تشکیلاتی، راهبردی، گفتمانی و رسانهای جبهه اصلاحات از جمله حزب کارگزاران:
الف. بازسازی تشکیلاتی برای دموکراتیک شدن جبهه اصلاحات، تداول مسئولیتها و تغییر چهرهها و مشارکت نسلهای جدید و تاسیس پارلمان اصلاحات،
ب. بازسازی راهبردی برای تکامل نهاد انتخابات از بنگاه کسب قدرت به بنگاه تدبیر امور با تربیت سیاستمداران حرفهای و سیاستگذاران مدرن به جای کاسبان سیاسی و انتخاباتی،
ج. بازسازی گفتمانی با تبدیل اصلاحات از جنبشی شخصمحور به نهادی اندیشهمحور؛ همان گونه که سرمایه فردی آقاي هاشمی به سرمایه ملی بدل شد و این باید در مورد رهبران دیگر جنبش اصلاحات (بهخصوص آقاي خاتمی) هم اتفاق بیفتد...
د. بازسازی رسانهای با تبدیل روزنامه سازندگی از رسانهای خبری به رسانهای راهبردی به گونهای که بتواند مسئولیت اقناعسازی مخاطب در عرصه عمومی را بر عهده بگیرد. در عصر جدید شبکههای اجتماعی مسئولیت اطلاعرسانی را بر دوش میکشند. کار ما «اعلام موضع» است. ما صدای کارگزاران و سخنگوی رسمی آن هستیم... از این پس دبیرکل هر هفته با مخاطبان حزب در سازندگی سخن میگوید و رؤسای کمیتههای حزب و معاونان دبیرکل به مردم گزارش میدهند و اعضای حزب در روزنامه بیشتر مشارکت میکنند...
به اقتضای این دوران پس از چهار سال در آستانه آغاز سال پنجم انتشار روزنامهی سازندگی (۲۲ بهمن ۱۴۰۰) مسئولیت تحریریه بر دوش برادرم اکبر منتجبی خواهد بود و با توجه به مسئولیت شخصی که در انتشار نشریهای مستقل از حزب و حکومت و اپوزیسیون به نام «آگاهی نو» در دوران جدید احساس میکنم از کار روزمره روزنامه فاصله میگیرم؛ اما همچنان مشاور و دوست و گاه نویسندهی سازندگی باقی میمانم تا در اینجا فقط به عنوان یک «عضو» حزب یادداشتهایی بنویسم؛ یادداشتهایی که در نقطهتلاقی عقاید شخصی و عقاید حزبی باشد. جای عقاید شخصی همچنان در مجلهی مستقل «اگاهی نو» خواهد بود که «معتقد است راه تجدد ایران از توسعه میگذرد» و «تفسیر جهان بر تغییر آن مقدم است» و میکوشد مجلهای «ملی» باشد یعنی تنها راه برونرفت از بحران موجود را احیای میهندوستی میداند و اصلاحطلبی (مانند اصولگرایی و انحلالطلبی) را به علت فقر ملیگرایی نقد میکند و وظیفه حرفهای خود را دفاع از وحدت ملی، فرهنگ ملی و زبان ملی ایران میداند. در آگاهی نو دست ما حتی در نقد کارگزاران باز است. اما «سازندگی» رسانهای حزبی است و باید حزبیتر هم شود.
در جامعه ما حزبی بودن فضیلت نیست، اما من تحزب را رذیلت نمیدانم، آن هم حزبی که در ربع قرن در حال «شدن» است. و این تغییرات هم نشانه همین صیرورت کارگزاران از یک باشگاه سیاسی به حزبی حرفهای و سازندگی از رسانهای خبری به رسانهای راهبردی است...
راهبرد تکنوکراتها بر خلاف راهبرد چریکها راهبرد بقا و رد فنا و ادعای «فدا»ست. همچنان که برخلاف راهبرد بورکراتها هدف از بقا، بقا نیست بلکه تلاش برای ترقی و تعالی و تکامل و در یک کلمه توسعه ایران است. به قول علی شریعتی ما «میمانیم تا کاری کنیم نه اینکه کاری کنیم که بمانیم...»
منبع: روزنامه سازندگی