علی هاشمی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
یک هفته از آغاز جنگ روسیه و اکراین گذشت. جنگی که میتوان آن را ملقب به نبرد ارادهها کرد. در یک سوی آن روسیه ایستاده است و در سوی دیگر این جنگ، اکراین با پشتیبانی کشورهایی نظیر آمریکا، فرانسه، آلمان و بریتانیا ایستاده است.
اراده اول؛ مردم غرب اکراین
برای تحلیل دقیق صحنه بحران، باید به ارادههایی که در نبرد فعلی وجود دارد، دقت کرد. نخستین نگاه، متعلق به اراده مردم اوکراین در مناطق غربی این کشور است. زیرا گرایش و میزان اختلاط مردمان شرق اوکراین با روسها زیاد است و آنها در نبرد قبلی نیز جانب روسها را گرفته بودند اما مردم غرب اوکراین که پیش از این در برکناری رییس جمهور طرفدار روسیه نقش داشتند و در انتخابات ریاست جمهوری به زلینسکی رای دادند، در شرایط فعلی میخواهند تا زمان اعلام آتش بس و اعلام پیروزی، مقاومت کنند تا کشورشان تسلیم نشود. به زبان سادهتر آنها میخواهند با مقاومت وضعیت فعلی را حفظ و بعد از اعلام پیروزی، با کمک خارجی کشور آسیبدیده خود زیر حملات روسیه را دوباره بسازند.
اراده دوم؛ مکنونات قلبی آمریکا
این صحنه مبتنی بر خواستههای آمریکا است. برآورد کارشناسان و تحلیلگران این است که آمریکاییها نمیخواهند بحران فعلی تبدیل به جنگ هستهای شود چرا که گسترش جنگ به دیگر کشورها باعث وقوع جنگ جهانی سوم خواهد شد و دامنه آن میتواند تبدیل به جنگ ویرانگر هستهای شود که در قدم اول بشریت از بین ببرد و کره زمین را از حالت قابل سکونت خارج کند. سخنان اخیرا جو بایدن، رییس جمهور آمریکا نیز تاکید بر همین نکته بود که گفته بود نباید بگذاریم این بحران به سمت جنگ هستهای برود و تحریمها برای مقابله با بحران فعلی کافی است.
از طرف دیگر آمریکا ایده «گسترش ناتو» را نیز دنبال میکند. آنها به دنبال این هستند که اروپا را در دامن خود نگه دارند و حتی آن را تبدیل به ایالت پنجاه و سوم خود کنند. در بحران فعلی، آمریکا به کشورهای دیگر میگوید که هر کسی عضو ناتو باشد مثل یک واکسیناسیون دفاعی و نظامی ایمنی دارد. میبینیم که سوئد و فنلاند هم متمایل به عضویت در ناتو شدهاند و به طور حتم با چنین جنگی که راه افتاده است، این درخواستها در آینده رو به افزایش میرود. علاوه بر این، اروپا به هیچ وجه حاضر نبود نورد استریم (خط لوله انتقال گاز شمال و شمال اروپای شمالی) را تعطیل کند اما با این کار نورد استریم به صورت اتوماتیک تعطیل شد. بنابراین به نظر میآید که آمریکا این فضا را در مقابل چین و روسیه ایجاد و تشدید میکند به طوری که حتی ممکن است گسترش ناتو به شرق آسیا نیز کشیده شود. آنها در همین راستا به زلنسکی پیشنهاد فرار دادند و کمکهایشان را در سطح کمکهای محدود تسلیحاتی و کمک به آوارگان نگه میدارند. اراده اصلی آمریکا در این بین تسلیم کیف است تا بعد از آن، روسیه را قانع به خروج از اوکراین -حداقل از غرب اوکراین- کنند. با این رویه هم خونریزی کمتری شود، هم اروپا را در دامن خود نگاه میدارد و هم زمینه بروز جنگ جهانی سوم و یا جنگ هستهای جمع میشود. آمریکا به خوبی از قدرت جهنمی سلاح هستهای آگاه است و به دنبال بستن راه هر احتمالی درباره باز شدن پای سلاحهای هستهای به این قائله است.
اراده سوم؛ اروپای خواهان جنگ
اراده سوم بازیگران این صحنه معطوف به اروپا است. موضعی که فرانسه و امانوئل مکرون و سپس آلمان و بعد از آن هلند و کشورهای دیگر -به استثنای بریتانیا- اتخاذ کردند، «مقاومت، شکست روسیه برگشت روسیه به مرزهای قبلی است. در راستای همین اراده است که اروپا، ارسال سلاح و تسلیحات نظامی را به اکراین پیگیری میکند. از اظهارات سران اروپا در روزهای اخیر به خوبی روشن است که آنها خواهان ادامه مقاومت مردم در اوکراین هستند و در این بحران نیز خط خود را از آمریکا جدا کردهاند.
نخستین دلیل اتخاذ این راهبرد از جانب اروپا، کاهش وابستگی به آمریکا است. علاوه بر این، اروپا با این راهبرد به اتحاد داخلی خود -که بعد از رفتن بریتانیا از اتحادیه اروپا به شدت شکننده شده بود- کمک کرده و آن را قوی میکند و حتی این اتحاد نشانی بر این مساله میشود که اگر اروپاییها با هم باشند شاید نیازی به ناتو نیز نداشته باشند. درخواست زلینسکی برای عضویت فوری در اتحادیه اروپا نیز در این چهارچوب قابل درک است.
مکرون و به دنبال آن آلمان نیز اخیرا با همین استدلال در راستای تقویت اتحاد داخلی اروپا و حفظ استقلال از آمریکا به روسیه سفر کردند اما پوتین پشت میز بزرگ نشست و تحقیرشان کرد. حالا در میانه این بحران، اروپا به دنبال چنین فضایی است اما نه آمریکا و نه روسیه موافق این موضوع نیستند و هر دو تمایل دیگری دارند و البته انگلیس نیز در این میان اراده ای نزدیک به اراده آمریکا دارد.
اراده چهارم؛ فاصلهگذاری چین با روسیه
اراده دیگر در این نبرد، اراده چین است. وقتی به عملکرد چین در رای سازمان دقت میکنیم به خوبی می توانیم از اراده چینیها ارزیابی داشته باشیم. پیش از این تصور میشد که چین تنها با روسیه موافقت کرده اما با رای ممتنعی که در سازمان ملل داد یاداور مسائل دیگری نیز شد. نباید از یاد برد که چین روابط بسیار خوبی هم با روسیه و هم با اوکراین دارد. علاوه بر این، نبرد فعلی قیمت نفت را بالا برده که به شدت به بودجه چین فشار میرود و از طرف دیگر بحران در حوزه مواد غذایی چین که از اوکراین و روسیه تامین میشد باز فشار دیگری را بر چین وارد میکند.
اوکراین بزرگترین منبع تامین کننده روغن در دنیا است و گندم چین نیز از اوکراین تامین میشود. ابتدا همه فکر می کردند که چین در سازمان ملل رای وتو میدهد اما اینگونه نشد و چین رای ممتنع داد و به نوعی در نظام جهانی دعوت به خویشتنداری کرد و گفت که بهتر است همه به سر جای خود بازگردند. چین تاکید دارد که ایرادهای روسیه را میداند اما در عین حال نمیخواهد از کسی طرفداری کند.
اراده پنجم؛ ایران به دنبال ابرقدرت منطقه
بخش آخر در این زمینه نیز اراده ایران است. ایران میخواهد از این فرصت با پیروزی روسیه به یک قدرت منطقهای بدل شود و برآوردهایی که به خصوص از جانب جناح اصولگرا شنیده میشود نیز نشان از تمایل به پیروزی روسیه دارد. نظر مردم ایران البته با نظر رسمی دولت متفاوت است. مردم ایران سابقه ذهنی بدی از روسیه دارند و در حال حاضر نیز برخی از هم وطنانمان در اوکراین گرفتار شدهاند. ایرانیان از جنگ خاطره خوبی ندارد و خاطره آوارگی مردم به خصوص در جنوب کشور در زمان جنگ ایران و عراق هنوز در خاطره عمومی مردم وجود دارد. ایران اصولا نمیخواهد خود را درگیر جنگ دیگری کند چرا که میداند خسارات جنگ بسیار زیاد است.
ایران در سال های اخیر شاهد جنگهای افغانستان، عراق و کویت و جنگ خود با عراق بوده فلذا خواهان اعمال و برقراری صلح است.
علاوه بر این این احتمال وجود دارد که افزایش وسعت این جنگ- بر طبق آمادهباشی که پوتین به نیروهای هسته ای خود داده است- گریبان ایران را بگیرد، حتی اگر اعلام بیطرفی کند اما به طور غیرمحسوس وارد جنگ میشود. مثل تجربهای که ایران در زمان جنگ جهانی دوم داشت و علی رغم اعلام بیطرفی به سمت آلمان گرایش پیدا کرد.
منبع: روزنامه سازندگی