یادداشت

کارگزاری گذار

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

 
مصطفی پهلوانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
 
سال پیش درست در چنین روزهایی در اوج اعتراضاتی که سراسر کشور را فراگرفته بود و اپوزیسیون بی‌تعهد خارج‌نشین نیز خود را به عنوان سخنگو و سرِ جنبش جا زده و البته برنامه‌ای جز کش‌دادن تنش و بحران نداشت، به فاصله دو روز، دو بیانیه از سوی دو رهبر سیاسی یعنی میرحسین موسوی و سیدمحمد خاتمی امیدهایی را برای تغییر نقطه کانونی امر سیاسی به داخل کشور ایجاد کرد؛ امیدی که البته خیلی زود کم‌رنگ شد. مهمترین دلیل این اتفاق را می‌توان در واگرایی محتوای این دو بیانیه جستجو کرد. برخلاف تصور اولیه، بیانیه دوم یعنی بیانیه خاتمی بیش از آن که ترجمه سیاسی مطالبات معترضان باشد، جداسری از خط میرحسین محسوب می‌شد. بیانیه او نه تاثیر چندانی بر معترضان گذاشت و نه توانست موقعیت سخت اصلاح‌طلبان در برابر فشارهای حاکمیت و اپوزیسیون را ارتقا ببخشد. با این حال انتظار می‌رفت خاتمی که در غیاب هاشمی، موسوی و کروبی جایگاه ویژه‌تری یافته است، دست کم در این یک سال، قدمی در راستای مطالبات 15 گانه خود بردارد. چه آنکه اگر بنا بر تخیل سیاسی بود، راهکار رهبر در حصر جنبش سبز افق‌های نوتری را می‌گشود. همچنین ورود دوباره میرحسین به اعتراضات با تجربه و استانداردهایی که از سال 88 بر آن تاکید کرده، دست کم می‌توانست جنبش «زن، زندگی، آزادی» را از رادیکالیسم کور، ضد دموکراتیک و ضد ملی مصون نگه دارد. بیانیه خاتمی نیز می‌توانست همه این کارکردها را داشته باشد اگر در زمان دیگری منتشر می‌شد و البته پیگیری واقعی برای آن صورت می‌گرفت.
حال پس از یک سال از آن بیانیه، خاتمی در پیامی به دفتر سیاسی انجمن اسلامی پزشکان باز بر همان روال سابق، براندازی را نه ممکن و نه مطلوب می‌داند و راه حل را برگزاری انتخابات آزاد معرفی می‌کند. با این حال او توضیح نمی‌دهد که انتخابات آزاد را با کدام کارگزار می‌خواهد برگزار کند. از منظر دیگر، مشخص نیست که از نظر او حاکمیت، بخشی از مشکل است یا راه حل. اگر بخشی از مشکل است چگونه و با کدام نیرو و کارگزار می‌خواهد آن را برطرف کند و اگر بخشی از راه حل، چرا نتوانسته تاکنون ارتباطی با حاکمیت برقرار کند.
خاتمی همچنین در همان پیام، راهبرد انتخاباتی جبهه اصلاحات را در حالی خوب و متین توصیف کرده که مشخص نیست نسبت این راهبرد با راهکارهایش چیست. از سوی دیگر جبهه‌ای که پس از انتشار دو بیانیه، سمت خاتمی و راهکارهای ۱۵ ماده‌ای او ایستاده، نه حرکتی در راستای آن انجام داده و نه در این مدت به انتخابات مجلسین به عنوان مسیر پیگیری آنها می‌نگرد. این در حالی است که اگر مسیر منطقی بیانیه میرحسین به تحریم انتخابات منتهی می‌شود، شرکت فعال در انتخابات نیز ادامه منطقی راهکارهای خاتمی برای رفع بحران محسوب می‌شود. چرا که پیشنهادهای او کاملا روبنایی است و از مسیرهای قانونی موجود هم امکان پیگیری و اجرا را دارد.
حال سوال این است که اگر نامزدی با قول پیگیری همان راهکارهای ۱۵گانه خاتمی قدم به انتخابات بگذارد، رویکرد خاتمی و جبهه متبوع او چه خواهد بود؟ آیا اصلاح‌طلبان تمایلی به پیگیری راهکارهای خود در پارلمان و فضای انتخاباتی آن دارند یا خیر؟ چرا جبهه اصلاحات و احزاب درون آن فراخوانی برای کسانی که می‌خواهند کارگزار اجرا یا دست کم پیگیری ۱۵ مطالبه مذکور باشند، منتشر نمی‌کنند تا دست کم امکان استفاده از این روزنه سنجیده شود؟ طبیعی است که اگر کسی حاضر به حمایت علنی از آن راهکارها نبود، می‌توان با سر بالا و از موضع قدرت عدم شرکت را اعلام نمود اما تا زمانی که به طور علنی از این فرصت استفاده نشود، مواضع سال گذشته و اکنون خاتمی و جبهه اصلاحات، متناقض یا دست کم منفعلانه به نظر می‌رسد. منبع: روزنامه سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی