محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
مسعود پزشکیان، عطیهای الهی بود که در وانفسای دلگیر زمانه و در گیرودار انفعال حاکم و در متن بحران مشروعیت نظام، رخ نشان داد. او با بهرهگیری از ظرفیتهای معنوی وانسانی خود که چیزی نبود جز صداقت و اخلاص، جوانمردی و ایمان، پاکنهادی و طهارت نفس، شجاعت و بردباری، استغنا و سختکوشی، غمخواری مردم و خاکساری، تدبیر و توانمندی برای ایفای رسالت اجتماعی فراگیرملی و مردمی ظهور یافت و با تکیه و اعتماد بر حسن ظن به مبدأ هستی و با استفاده از توانمندیهای خداداد و قابلیت هایی که سالیانی دراز برای کسب آن به رنج فراوان کوشیده بود، افقهای تیرهوتار سیاست را درید و حجم انبوه غم و حرمان هموطناناش را نشانه رفت و گسست و امیدوارانه به میدان خدمت ورود کرد تا در هفتمین دهه از عمر پربار و با برکت خویش که همگنان او در چنین ایامی سر بر بالین آرامش و استراحت فرو مینهند و در پناه خانواده در کنج عافیت میخزند، او با تمام ایمان، با عیاری کمنظیر خودرا وقف جامعه و خیرخواهی برای مردم کرد و با قدرت اندیشه و معرفت جامع و پذیرش مسئولیت خطیر نجات کشور از بحران و فقر و فلاکت و سقوط ارزشهای انسانی، شرافت خویش را در گرو آرمانخواهی و واقعگرایی عمل سیاسی اجتماعی خود قرار داد.
بیتردید، با بداهت تمام، نزد صاحبنظران نامی و نقشآفرینان و تدبیرکنندگان تمشیت امر حکومت، آشکار است که هیچ یک از مؤلفههای کارآمدی، مدیریت و سرفصلهای تبلیغاتی که تا دیروز بر پایه سنت تنازع وتکالب وموازنه مثبت به کار سیاستورزان و دولتمردان و احزاب و نحلههای فکر و فضیلت میآمد، تا قدرتی دستبهدست شود و از ثمرات آن کام ملتی شیرین و یا تباه شود، اما در این مصارعه رقابت و تقابل دیدگاهها و برنامهها و رویکردها دست بر قضا به کار نیامد و رئیسجمهور منتخبِ محبوب ملت، که رقیبان نابخرد، قصد جانش کرده بودند و از هر سو با تیرهای خشونت و فریب، ایمانش را به سخره گرفته بودند، سر به سلامت آورد و از چنبره هجوم بیامان نابخردان و دروغپردازان رهید و از دل نسبتهای ناروا و خشونت کلامی آنان، به مقام رفیع “والکاظمین الغیظ“ فراز امد و خشم خود را فروبرد و شرافتمندانه و اخلاقمدار، نمونه بیبدلیلی از شرف انسانی و اخلاق سیاست علوی را به نمایش گزارد و با جذب اعتماد فراگیر جمع کثیری از قاطبه ملت شریف، به مراتبی از منزلت و دولتمردی دست یافت که در ادبیات و ارشادات امام علی(ع) به مالک اشتر، درطول تاریخ مردان خدمت و سیاست بدان فراخوانده شدهاند.
قصد اطاله کلام ندارم. جز اینکه تاکید کنم، مسعود پزشکیان با تفسیری نو از ضرورت حاکمیت اخلاق بر رفتار، کردار و گفتار، نصاب نوین و جایگاه رفیعی را برای آیندگانی که قصد ورود به عرصه رقابتها و منازعات سیاسی دارند به جای گذارد. مراد ومقصد من از این مقدمه، دلالت دارد بر قدرشناسی، پاسداشت، ستایش و تمجید از نقشآفرینی دو چهره برجستهای که با گامی مطمئن و مردانه بیآنکه دعوتنامهای برای آنان از سوی ذینفعان و مدعیان ارسال شده باشد ، خود به پای استوار خویش در مسیر پرسنگلاخ سیاست انتخاباتی صادقانه حضور یافتند و جوانمردانه روند غبارآلود و پراهریمن سد راه و پیش پای مسعود مظلوم عزیز را با فهم، درک، اندیشه، لسان صدق، پیام و بیان و تحلیل خویش روشن و سینه سپر کردند تا تیرهای سهمگین رقیب و پیکان زهرآلود فریب و دروغ و تهمت و نامردی را پاسخ گویند.
آن دو چهره مردانِ مرد، یکی محمدجواد ظریف است و دیگری عباس عبدی عزیز، یکی مرد مدافع سنگر حق، انصاف و عدالت برای بازخوانی مصالح و تاکید بر منافع ملی که در کنار مسعود خوش درخشید و دفاع مردانه از برگزیده ملت که سرلوحه آنات و لحظات و روزهای او قرار داشت.
و دیگری عباس عزیز، غیور مردِ رنجیدهای که با فراست و هوشیاری و شناخت معادلات زمانه و رفتار جامعه، مخاطبان را لحظهبهلحظه رصد میکرد و واقعیت پیشروی دکتر پزشکیان را به زیبایی و صحت و اتقان هرچه دقیقتر ترسیم مینمود تا برگزیده مردم بتواند به نیکی رسالت پیشروی خود را به فرجامی پایدار و با رضایتمندی شهروندان محقق سازد؛ من همچون صدها و هزاران دوست، دست و بازوی این دو شخصیت نامدار رابرسم ادب می بوسم و بر همت مردانه آنان درود میفرستم.
منبع: روزنامه سازندگی