محمدهاشمی
عضو هیئت رئیسه شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
در پاسـخ بـه درخواسـت شـما مبنـی بـر» ذکـر خاطـره یـا خاطراتـی مسـتند از اوصـاف و عملکـرد مرحـوم آیتالله هاشـمی رفسـنجانی قـدسالله نفـس زکیه بایـد بـه روزنوشـتههای آن عزیـز سـفرکرده مراجعـه و مسـتندی از دریـای اسـناد روزشـمار ایشـان انتخـاب نمایـم«. بـه مناسـبت ایـام، نقـش تاریخی ایشـان را در پایـان دادن به جنگ خانمانسـوز و آزادی و بازگشـت ایثارگـران در بنـد صـدام یزیـد کافـر بـه ذهنـم خطـور کـرد کـه آن را بـا هـم مرور میکنیم. سـال 1366 بـرای جنگ، سرنوشتسـاز مینمـود؛ جنـگ وارد مراحـل پیچیـدهای شـد و هاشـمی رفسـنجانی جانشـین فرمانـدهی کل قـوا و فرمانـدهی دفاع مقدس ایـران بـا فراخوانـدن سـپاه صـد هـزار نفـری محمـد(ص) خـود را بـرای عملیـات سراسـری آمـاده میکـرد کـه دشـمنان اصلـی از پشـت حجـاب تزویر بیـرون آمدند و عملا به صف بعثیها پیوسـتند. عملیـات کربلای چهار لـو رفت و هاشـمی کـه بـرای حفظ مسـایل امنیتـی از طریق بوشـهر در امیدیه مسـتقر بـود، بـه گلـف اهـواز آمد و فرماندهـان، سرنوشتسـازترین جلسـه را بـرای آغـاز عملیـات کربلای پنـج برگـزار کردنـد کـه پـس از بحثهـای فـراوان تصمیمگیـری را بـه فرمانـدهی عملیـات سـپردند. مرحـوم آیـتالله هاشـمی رفسـنجانی بارهـا از تصمیـم سرنوشتسـاز خویش در آن شـب میگفـت کـه وقتی عملیـات، آغاز و شکسـت عـراق بـا فتـح بصـره نزدیـک شـد، شـرق و غـرب و ارتجـاع، آسـتین بـالا زدنـد و وارد میـدان شـدند. جنـگ نفتکشهـا، انهدام اسـکلههای ایـران، بمباران مناطـق اسـتراتژیک حتـی در عمـق خـاک ایـران و حملـه بـه هواپیمـای مسـافربری ایربـاس و شـهادت حـدود 300 نفـر زن و مـرد و کـودک و نوجـوان حکایت از عـزم آنهـا بـرای جلوگیـری از پیـروزی ایـران داشـت. مرحـوم آیـتالله هاشـمی رفسـنجانی کـه علاوه بـر فرماندهـی جنـگ، خاطـر ویژگیهـای کلامـی، مسـوولیت جبهه سیاسـی را نیز به عهـده داشـت، وارد میدان شـد و بـا سـخنرانیها و مصاحبههـا و خطبههـا در نمـاز جمعـه بـا مـردم سـخن میگفـت کـه هنـوز آثـار مثبـت آن در ذهـن تاریخـی مردم ثبـت و ضبـط اسـت. بـه سـال 1367 رسـیدیم و ایـران بـرای گرهگشـایی، وزنـهی اقدامـات نظامـی را از جبهـه جنـوب بـه شـمال غـرب بـرد کـه شـاهد چنـد عملیـات مهـم از جملـه فتح حلبچـه بودیـم کـه جنـون نظامی ارتـش بعـث در بمباران شـیمیایی حلبچـه رقـم خـورد. دشـمن، جنـگ را بـه خانه کشـید حتـی موشـکهایی گـهگاه در تهـران و شـهرهای مهـم دیگـر هـم منفجر میشـد. بدیـن جهت در داخـل کشـور زمزمههـای ناخوشـایندی بلند شـد و مشکالت اقتصـادی هـم بـه آن مسـایل دامـن مـیزد. نیـاز بـه مـردی بود کـه واقعبینانـه بـا امـام صحبـت کنـد کـه بـا ایـن شـرایط و بـا ایـن شـیوههای دشـمن، دیگـر ادامـه جنـگ بـه صالح نیسـت. در جلسـه مهـم امـام بـا سـران قـوا، شـعارهای گذشـته» اگـر جنگ بیسـت سـال طول بکشـد تا آخریـن قطره خون میایسـتیم« را یـادآوری میکنند، ولی هاشـمی میگویـد: «مـن جانشـین شـما هسـتم، بگذاریـد جنـگ را تمـام کنیـم، آن وقت شـما مـرا محاکمه و حتـی اعـدام کنیـد امـا بگذاریـد جنـگ تمـام شـود«. صالبـت و انعطـاف بـه عنـوان دو ویژگـی همیشـگی امـام خمینـی در مقـام رهبـری بیبدیـل یـک جامعـه، زبانزد خاص و عام اسـت. امـام با شـنیدن اسـتدلال و منطق جانشـین خـود، پذیرفتنـد جنگ به پایـان برسـد کـه رسـید. بـا ایـن ویژگیهاسـت که بسیاری از مردم ایـران و سـران دولتهـا و جهان، آیـتالله هاشـمی رفسـنجانی را مـرد صلـح و اعتـدال و سـازندگی میداننـد.