شهربانو امانی
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران و عضو شورای اسلامی شهر تهران
امنیت ذهنی، روانی و جسمی، عاملی مهم و تعیینکننده برای زندگی بهینه و زیست مطلوب شهروندان است. احساس امنیت زندگی را برای شهروندان دلپذیر و حضور آنان در شهرها را توام با رضایت و آسودگی خاطر خواهد کرد. در غیاب امنیت، زندگی در شهر به مثابه مخاطرهای همیشگی جلوهگر خواهد شد، مخاطرهای که سبب خواهد شد بخش زیادی از توان روحی و ذهنی افراد صرف مراقبت از خود در شهر شود. در مقابل، امنیت بیشتر، اعتماد بیشتر را به دنبال دارد؛ اعتمادی که سبب افزایش کارایی شهروندان و بهبود زیست آنان میشود. زیرا اگر شهروندان احساس امنیت فیزیکی و روحی نداشته باشند، طبیعتا دچار تنشها، تلاطمها و خشم روحی میشوند. این وضعیتی است که در تهران حاکم است. این مسئله تنها مربوط به زنان نیست، بلکه کودکان نیز با چنین مخاطرات و دشواریهایی روبهرو هستند.
یک مثال ساده مخاطرات ناشی از نبود امنیت را روشن میکند؛ چندی پیش خبری به ما رسید حاکی از اینکه پیش از پیاده شدن زنی سالخورده، درهای اتوبوس بسته شد و در حالی که یک پای او در داخل اتوبوس بود، این زن چند متر به روی زمین کشیده شد. شاید این اتفاقی ساده به نظر برسد، اما همین اتفاق، نشاندهنده یک ناامنی برای زنان است. به عبارت بسیار ساده، فاصله زیاد سکوی سوار شدن به اتوبوسها و اتوبوس، باعث میشود که زنان، به ویژه زنان سالخورده هنگام استفاده از این وسیله نقلیه عمومی، همواره نگران باشند. این مثال، نشان میدهد که سطح مخاطرات و نگرانی برای زنان در جامعه تا چه اندازه زیاد است و درمقابل، مدیریت این مخاطرات، تا چه اندازه میتواند ساده باشد. یا اینکه اگر ابتدا در طراحی ایستگاهها یا سایر طراحیهای شهری به این نکته ساده توجه میشد، امروز این مشکلات بروز نمیکرد.
مثال ساده دیگر درباره فقدان امنیت، حرکت موتورسواران خلاف جهت خیابآنهاست. این امر ناشی از رعایت نکردن قوانین و فرهنگ ترافیک است. گرچه این مسئله به امری ساده و پذیرفتهشده در شهر تهران تبدیل شده است، عبور زنان و کودکان و حتی مردان در خیابآنها و پیادهروها را به امری مخاطرهآمیز تبدیل کرده است. نباید ساده از کنار این مسئله گذشت که شهروندان یک شهر، حتی برای عبور و رفتوآمد در پیادهروها نیز همواره باید دل نگران رفتوآمد موتورها باشند.
القای ذهنیت منفی، بروز خاطره منفی و القای تاثیرات منفی ذهنی در شهروندان، فقط ناشی از حرکت موتورسواران در شهر نیست. امروز بسیاری از طراحیهای شهر تهران، نه برای عموم ساکنان آن، بلکه گویی تنها برای مردان طراحی شده است. مبلمآنهای شهری، پلههای برقی و حتی فضاهای شهری، اغلب خصلتی مردانه دارند و روشن است که براساس نگاه و نیازی مردانه طراحی و ساخته شدهاند. به همین دلیل است که باوجود گسترش فضاهای سبز در شهر تهران، احساس امنیت و میزان استفاده زنان از این فضاها، به میزان گسترش آنها، افزایش نیافته است. زیرا زنان که اغلب با کودکان خود در این مناطق حضور مییابند، کمتر آرامش و امنیت روحی و حتی جسمی را در این اماکن تجربه میکنند.
در نگاهی کلانتر، احساس امنیت شهری به این معنی است که شهروندان به ویژه زنان، هنگام خروج از خانه تنشهای روحی و دغدغههای روانی را تجربه نکنند. اما اکنون آنان اغلب نگران هستند که در مسیر حرکت خود در شهر، با چه بیقانونیهایی مواجه خواهند شد.
اما چه باید کرد؟ یک راه برای کاستن از این مخاطرات و تنشهای روحانی، تعریف سازوکارهایی است تا نظرات شهروندان به ویژه زنان در طراحیهای شهری اعمال شود. در این صورت است که آنان خود را در شهر شریک خواهند دانست و شهر نیز در نهایت با هزینه کمتری اداره میشود. اما اکنون، گویی مسیر زندگی شهروندان و مسیر طراحی و مدیریت توسعه شهری، دو راه جداگانه است که به مقصدی متفاوت میرسد. به همین دلیل امروز از آنجا که زنان نقشی در برنامهریزی شهری ندارند، نهتنها کمتر احساس آرامش میکنند، اغلب تلاش میکنند کمتر از خانه خارج شوند یا از مکانها و فضاهای عمومی همچون پارکها استفاده کنند.
از سوی دیگر، شهرها به ویژه تهران نیازمند لحاظ کردن پیوستهای انسانی در برنامهریزیهای شهری است. زیرا در گذشته، نگاه سازهای و تبلیغات سیاسی در اداره شهر تهران حاکم بوده است، تا جایی که سبب شد تهران امروز به شهری در حال تعمیر تبدیل شود. درحالی که در کشورهای توسعهیافته، یک بار برای همیشه شهر ساخته میشود و در ادامه، شهر براساس نیازهای انسان، اداره و مدیریت میشود.
همان طور که امروز به اختراع دوباره چرخ نیاز نداریم، اداره انسانمحور شهر نیز مسئلهای تجربهنشده نیست. میتوان با استفاده از تجارب شهرهای بزرگ دنیا، دریافت که چگونه میتوان شهر را به محلی امن برای زندگی سالمندان، معلولان، زنان و کودکان تبدیل کرد، امری که آرامش را توامان به زنان و مردان و در نهایت به خانواده منتقل کند.
منبع: هفته نامه صدا