یدالله طاهرنژاد
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی
روحانی دولت اول با روحانی دولت دوم تفاوت فاحشی دارد. این تفاوت با عملکرد روحانی در امور اجرایی ارتباط مستقیم دارد. درواقع حسن روحانی در دولت دوم خود تصمیم گرفته است که در انجام و مدیریت امور اجرایی شخصا حضور ملموسی داشته باشد. این گزاره به معنای وجود اختلاف میان حسن روحانی به عنوان رئیسجمهوری و اسحاق جهانگیری به عنوان معاون اول دولت نیست. حتی نمیتوان این تغییر را به پای کاهش اقتدار اسحاق جهانگیری در قامت معاون اول دولت گذاشت. به همین دلیل شبهاتی که در مورد اختلاف روحانی و جهانگیری مطرح میشود حقیقت ندارد.
از سویی طرح اینگونه مباحث و دامن زدن به موضوعاتی مثل اختلاف میان رئیسجمهوری با معاون اول از سوی برخی کنش سیاسی درستی نیست. چراکه کشور در حال حاضر به شدت نیازمند وحدت است. بیان موضوع اختلاف میان جهانگیری با روحانی یا تلاش محمود واعظی به عنوان رئیس دفتر رئیسجمهوری برای جدایی انداختن بین روحانی و معاون اولاش آن هم در شرایط فعلی حتما خواست بدخواهان کشور و مخالفان دولت است.
روابط آقای جهانگیری و آقای واعظی هم اساسا نمیتواند تیرهوتار باشد. این دو نفر، هر دو در زمان حیات آیتالله هاشمیرفسنجانی از مریدان ایشان بودند. چطور میشود که دو نفر نزدیک به 40 سال در یک جبهه با یکدیگر کار کردهاند با هم اختلاف داشته باشند؟! از طرفی شخص آقای جهانگیری هم تاکنون از این اختلاف صحبتی نکرده است و اظهاراتی مبنی بر وجود اختلاف یا تلاش واعظی برای کاهش نقش معاون اولی نداشته است. در این حال برخی از قول ایشان چنین اظهاراتی دارند و از طرف او نوحهسرایی میکنند.این داستانسراییها ساختهوپرداخته محافلی است که به دنبال خیر ملت نیستند.
جریانهایی که انتخابات سال 1400 را در دست گرفتهاند، به دنبال این اختلافافکنیها و فاصلهاندازیها هستند. به نظر میرسد که دود این اختلافات نهایتا به چشم آتشافروزان خواهد رفت. به صلاح هیچ کس نیست که در شرایط کنونی بر آتش اختلافات بدمیم. د شرایط کنونی منطقه و اوضاع بینالمللی به شدت نیازمند انسجام و اتحاد درون کشور هستیم. این انسجام و اتحاد داخل دولت هم وجود دارد و اصلا به صلاح نیست که جریان یا گروهی ادعای اختلاف در دولت را داشته باشد. به نظر میرسد کسانی که برای اختلافافکنی تلاش میکنند اصولا با منابع اصلی تحولات فاصله دارند؛ از دور نظر میدهند و از دور قضاوت میکنند. وقتی به تحولات نزدیکتر شوند متوجه قضاوت اشتباهشان خواهند شد. اتحاد و وفاق در دولت بسیار قابل توجه است.
اصلاحطلبان باید هچنان بر مواضع حمایتی خود باقی بمانند. باید همچنان حامی چه دولت و چه شخص رئیسجمهوری باشند. همچنان که از حسن روحانی حمایت کردند تا در انتخابات پیروز شد باید از او حمایت کنند تا در اجراییات پیروز شود. شکست یا پیروزی حسن روحانی و دولت دوازدهم دقیقا به حساب اصلاحطلبان نوشته خواهد شد. در واقع اصلاحطلبان نمیتوانند خود را از این روند جدا کنند. همان طور که پیروزی روحانی و موفقیتهای دولت به حساب اصلاحات نوشته میشود شکست دولت نیز به حساب این جریان گذاشته میشود و اصلاحطلبان نمیتوانند خود را از این جریان جدا کنند. اصلاحطلبان باید تمام تلاش خود را بکنند تا دولت پس از 4 سال پیروز و سربلند باشد.
بسیار شنیده میشود که اسحاق جهانگیری نماد اصلاحطلبی در دولت است و باید در دولت گامهایی برای اصلاحطلبان بردارد. باید در نظر داشت که آقای جهانگیری معاون اول دولت است نه معاون اول اصلاحطلبان. وظایف ایشان تعریف شده است و باید دولت را در رساندن به اهداف یاری کند. اصلاحطلب و اصولگرا تفاوتی ندارد. همگی حقوق و خواستههایی دارند که اسحاق جهانگیری به عنوان معاون اول رئیسجمهوری باید همه جریانها و طیفها و گروهها را در نظر داشته باشد. در واقع آقای جهانگیری در نقشی قرار دارد که اساسا نمیتواند به خاستگاه سیاسی خود یعنی اصلاحطلبی بپردازد کما اینکه رئیسجمهوری هم رئیسجمهوری همه است. در حال حاضر هم به اندازه کافی فضا برای فعالیت همه مهیا است. دولت کار خود را انجام میدهد. احزاب هم فعال هستند. آقای جهانگیری هم نقش خود را به خوبی انجام میدهد.
منبع: هفته نامه صدا