شهربانو امانی
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگ و شورای شهر تهران
حدود ده میلیون نفر، حدود سه میلیون خانواده و حدود 350 محله و 21 نفر عضو شورا. این 21 نفر چگونه میتوانند نماینده همه این اعداد بزرگ باشند؟! شاید در گذشته، نیازها و سلیقهها بیشتر شبیه هم بود، ولی اکنون و در دنیای کنونی دیگر این طور نیست. وقتی جامعه اکنون ایران را مقایسه کنیم با جامعه حتی 20 سال گذشته، تنوع حرف اول را میزند. دیگر نمیتوان روی یکدستی نیازها و سلیقهها حساب کرد و مدیریت یکسویه آسانی را به اجرا گذاشت.
این گوناگونی مطالبات و خواستهها را در سطح مدیریت شهری، 21 نفر نمایندگی میکنند. عمده وظیفه این گروه 21 نفره شامل سه بخش است. شناسایی نیازهای کلی و جزیی گوناگون جامعه شهری. انتخاب راهحلهای علمی و مطالعه شده برای آن نیازها از بین راهحل های ارائه شده از سوی شورا یا شهرداری و در نهایت ابلاغ به شهرداری و نظارت بر اجرای آن است.
در این کلانشهر پرجمعیت و پیچیده که مملو است از مطالبات اقتصادی، اجتماعی، هنری، حمل و نقلی، بهداشتی و ...، اگر تعداد اعضای شورای شهر 10 برابر هم باشد و مانند برخی کلانشهرهای جهان به 200 نفر هم برسد، بازهم نمیتوان ادعا کرد که این پارلمان شهری بزرگ، توان اشراف و حل همه مطالبات را داشته باشد.
مشکل، فقط تعداد افراد پارلمان یا تعداد واحدهای مطالعاتی و عملیاتی شهرداری نیست. بخش دیگر مشکل اینست که چه کسی، در کدام طرف میز قرار دارد؟ من شهروند، روزی که آنسوی میز هستم، یعنی سوی شهروندی، منافع و مطالبات و مسوولیتهایم گونهای ایست و وقتی به عنوان عضو شورا انتخاب میشوم و به این سوی میز میآیم، محدودیتها و مسوولیت هایم گونه دیگری میشود.
از آنجاییکه پارلمانها و اعضایشان، همیشه این پارادوکس و دوگانگی "سوی میز"را در ذات خود دارند، نظامهای توسعه یافته و تمرین کرده پارلمانی دنیا به این تجربه بارها و بارها رسیدهاند که با صرف داشتن پارلمان نمیتوان پاسخگوی جوامع پیچیده امروزی بود. اینست که اکنون پارلمانها، صرفا یک حلقه از زنجیر دموکراسی محسوب میشوند والبته سمبل آن و نه مثل سابق، تنها ابزار دموکراسی و یا تنها ابزار رسمی و قدرتمند اعمال مطالبات متنوع مردمی. حلقههای دیگر این زنجیر را خود مردم تشکیل میدهند، با نهادها و سازمانهای مردمیشان. سازمانهای بزرگ و کوچک مردمی که هر کدام حول موضوعی و بنا بر دغدغه و مطالبهای شکل میگیرند. دغدغه ای محلی یا دغدغهای وسیع تر. دغدغهای همیشگی یا دغدغهای موقتی.
این سازمانها مردمی(مردم نهاد) خواهند بود که میشوند حلقههای بلافصل پارلمان با مطالبات و معضلات و دغدغههای شهری شهروندان و پارلمان حلقه وصل و محل انتخاب پیامهای این سازمانها و گروههاست به سیستم اجرایی.
قدرت اجرایی پارلمان شهری بالاست، ولی قدرت شناسایی مطالبات شهریِ آن و انتخاب راهحلِ آن پایین است. بخشی به دلیل عده کم، و بخش دیگرآن به دلیل پاردوکس "سویِ میز". برای رفع این نقیصه، چارهای جز شکلگیری و تقویت حلقههای مردمی نداریم. گروهها و سازمانهای مردم نهادی که هیچ وابستگی به دولت یا پارلمان شهری ندارند و زیستِ پایدار خود را دارند وگرنه آنها هم دچار دوگانگی "سویِ میز" خواهند شد و کارکرد خودشان را از دست خواهند داد.
در مدیریت شهری کلانشهر تهران، در هرم تصمیم، قاعده آن، اکنون تقریبا خالی است. قاعده این هرم را سمنها باید پر کنند. بسیار بیشتر از آنچه اکنون هست و شهروندان با تشکیل این سازمانها و وصل آنها به پارلمان شهری یعنی شورا، زنجیره دموکراسی، یعنی زنجیره اعمال مطالبات متنوع مردمی را کامل کنند تا هرم تصمیم سازی کامل شود و این ماشین مدیریت شهری، کار خود را درست و با کمترین اشتباه انجام دهد.
این موضوع، دقیقا مسوولیت مردم است. تشکیل این سمنهای فعال، مسوولیت شهروندان است. در کلانشهری مانند تهران، وظیفه و مسوولیت شهروندان، در حد زباله نریختن در خیابان یا اعلام گزارش به 137 نیست، بلکه بسیار بالاتر از آن و مشارکت در پروسه مدیریت شهری است و مسیر آن از ایجاد سمنهای غیروابسته و قدرتمند میگذرد. لذا هرچند به طنز، ولی شهروندان! لازم است یاری کنید، تا ما شوراداری کنیم.
منبع: سایت شورای شهر