محسن هاشمی
رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران و شورای شهر تهران
يادي از آيتالله هاشمي رفسنجاني و تجربه سازندگي در دهه 70
یک سال از رحلت جانگداز آیتالله هاشمیرفسنجانی، سپری شد. انگار دیروز بود که چشم در چشمان مهربانش دوخته بودم و صدای مهربان و شکسته او را به جان و دل میشنیدم؛ حرفهایی که همیشه آکنده از طراوت و امید و ترجیعبند جملاتش، میانهروی و رعایت اعتدال بود. در این یک سال فراق، بارها گریه امانم را بریده و نفسم از یاد او به شماره افتاده، اما آنچه خلوت اندوهبارم را تسکین داده، یادآوری حرفهای امیدآفرین و آیندهساز آن مُرشد خردمند و حکیم دانا بوده است. هر وقت دلم میگیرد، خواندن جملات و مرور گفتارهایش، مرا آرام میکند. او سرافراز زیست و سرافراز جاودانه شد و هرچه از خاموشی جسم خستهاش میگذرد، عظمت و بزرگی روح و فرّ و شکوه آن عزیز از دست رفته، بیشتر تلألو مییابد. حرفهایش هنوز ملتی را به خروش وامیدارد و عزت روزافزونش، میلیونها انسان علاقهمند به اسلام و مکتب اهلبیت را روشنی و طراوت میبخشد. لحظه لحظه زندگی پُربار و پُرمشقت آیتالله هاشمی، برای رسیدن به هدف بزرگش سپری شد که همانا ساختن کشوری آباد، آزاد، پیشرفته و سرشار از سعادت و بهروزی و ارائه الگوی تمدنی موفق برای جهان اسلام و انسانهای آزاده در سراسر دنیا بود. او به ما آموخت، در برابر ابتلائات و ناملایمات، صبور و قوی باشیم و در هر حال، خدای متعال را ناظر بر اعمال خود ببینیم.
بحران در سازندگی ـ تدبیر و آرامش
22سال قبل، سال 1374 برای دولت سازندگی، سال سخت و طاقتفرسایی بود و دوست داشتم ببینم که آیتالله این وقایع تلخ و پیدرپی داخلی، منطقهای و بینالمللی را در خاطرات خود چگونه قلمی کرده است. آن زمان در دفتر بازرسی ویژه رئیسجمهور، از نزدیک شاهد اتفاقات نفسگیر و مستمر این سال بودم. بهار 1374 با اغتشاش در اسلامشهر ـ واقع در حومه جنوبی تهران ـ شروع شد. حادثه سنگینی که بهانه آن را تعدیل در بهای سوخت و سوءمدیریت در حملونقل حومهای تهران میدانستند. بعد هم التهابات سهمگین در بازار سکه و ارز و به دنبال آن گرانی برخی مایحتاج عمومی به دلیل کاهش قیمت نفت و عدم توازن در درآمد و هزینه ارزی، مخصوصاً گرانی سیبزمینی که بیشتر از تأثیر اقتصادی، اثرات روانی آن بر جامعه سنگینی میکرد. در بخش فرهنگی نیز میدانداری برخی گروههای تندرو و اقدامات مخرب آنها در دانشگاه و سطح شهر و در نیمه دوم سال، کشمکشهای انتخاباتی مربوط به مجلس پنجم و ظهور حزب کارگزاران سازندگی، عرصه را بر دولت تنگ کرده بود و برخی مطبوعات هم با آزادی تمام، هر روز ساز تازهای را برای دولت و شخص رئیسجمهور کوک میکردند.
در دومین سال دولت دوم سازندگی، میوههای شیرین درخت سازندگی به بار نشسته بود. تمام کشور بهسان کارگاه بزرگی در جوش و خروش بود. هر روز پروژهای در گوشهای از خاک میهن اسلامی به بهرهبرداری میرسید. مهار آبها، رکورد تاریخی زده بود و هر دو ماه یکبار، سدی در نقطهای از کشور پهناور سر برمیآورد؛ در هیچ برههای از تاریخ این مرزوبوم، چنین حرکت شتابنده و عظیمی برای ساختوساز و آبادانی، ثبت نشده بود.
دولت سازندگی، علاوه بر اداره امور جاری کشور، با پرداخت یارانههای مختلف برای رفاه مردم، اجرای طرحهای بیمه عمومی و رشد سریع بخش آموزش، توانست 22 درصد از بودجه را به عمران و آبادانی و امور زیربنایی کشور اختصاص دهد. به لطف وجود مدیران شایسته و کارآمد و سرمایهگذاریهای اساسی انجام شده، زمینههای لازم برای برداشتن گامهای بزرگ در مقیاس ملی فراهم شد و فشارهای گوناگون دنیای زورگو علیه ایران، چندان کارساز نبود.
میوههای رسیدگی جدی به مناطق محروم
مسائل مربوط به طبقات محروم و زجرکشیدههای کشور، بخش مهمی از سیاستهای اصولی دولت سازندگی بود. نقاط محروم در کشور بسیار زیاد بود و دولت هر سال، بودجه نسبتاً بالایی را برای اجرای طرحهای کوچک در این نقاط تخصیص میداد. نتایج فعالیتهای محرومیتزدایی خیلی خوب و امیدوارکننده به نظر میرسید.در این دوران، با مناسبتر شدن ضریب جینی، توزیع درآمد و امکانات رفاهی در جامعه، عادلانهتر از گذشته صورت گرفت و بر میزان بهرهمندی خانوارها از امکانات رفاهی و لوازم زندگی افزوده شد. در سال 1367 معادل 9/8 درصد از کل هزینههای خانوارهای شهری به 30 درصد پایینترین گروههای درآمدی و 8/59 درصد آن به 30 درصد بالاترین گروههای درآمدی اختصاص داشت. این ارقام به ترتیب به 4/11درصد و 7/57 درصد رسید که بیانگر بهبود سهم گروههای پایین درآمدی و کاهش سهم گروههای بالای درآمدی است.
در برنامه اول، علاوه بر اجرای تعدادی از پروژههای ملی و استانی در مناطق محروم، بالغ بر 1000میلیارد ریال به امر رفع محرومیت از این مناطق اختصاص یافت که در اثر آن تحولی اساسی در توسعه اینگونه مناطق ایجاد شد. در برنامه اول، بهرهمندی جامعه از کالاها و خدمات افزایش یافت و توزیع امکانات معیشتی جامعه به نفع اقشار کمدرآمد بهبود یافت. رشد جمعیت و میزان بیکاری کاهش یافت و روندهای نگرانکننده در شاخصهای اجتماعی و اقتصادی دگرگون شد و رو به بهبود گذاشت.
کاری که به طور مشخص در ارتباط با فقرزدایی در سال 1374 انجام شد، تعیین خط فقر بود. تا آن زمان، تعریف فقر در کشور مشخص نبود، بنابراین اقدامات انجامشده، اغلب براساس درخواست نمایندگان مجلس یا بازدیدهای استانی صورت میپذیرفت. در سال 1374، آیتالله هاشمی دستور داد گروهی متخصص، خط فقر در کشور را با توجه به شرایط اقتصادی و نیاز خانوار تعریف کنند. ایده کلی این بود که روشن شود، معنای فقر در جامعه ایران چیست؟ نیازهای اولیه انسان – از جمله غذا، لباس، مسکن، درمان، بهداشت، تفریح و نظایر آن – چیست؟ یک خانوار چقدر توان مالی داشته باشد، سطح قابل قبولی محسوب میشود؟ برنامه دولت سازندگی برای فقرزدایی، این بود که یارانههای کلان قشرهای مرفه را با شیوهای که مشکلی برای کشور به وجود نیاید، به تدریج قطع کند و برای نیازمندان جامعه که زیر خط فقر گذران زندگی میکنند، اختصاص دهد و به این ترتیب، شکاف فقیر و غنی در کشور، در حد امکان ترمیم شود.
مبارزه با گرانفروشی
گرانفروشی، پدیده زشت و ظالمانهای است که بار سنگین آن غالبا بر دوش مردم ضعیف قرار میگیرد و تلاشهای اقتصادی دولت را ناموفق جلوه میدهد و زمینه برای تبلیغات خصمانه و دروغین دشمنان را فراهم میآرود. بنابراین مبارزه با گرانفروشی، مبارزه با یک ظلم مضاعف است. احتکار و گرانفروشی کالای مایحتاج عمومی، توسط عدهای سودجو و فرصتطلب، به بهانه تعدیل در قیمت مواد سوختی، مردم نجیب کشور را در تنگنای جدی قرار میداد و باعث نارضایتی میشد.
دولت سازندگی، اولویت اول خود را بر رشد تولید و رساندن آن به حد مطلوب قرار داد. اولویت بعدی، عادلانه کردن نظام توزیع کالا از طریق ایجاد و گسترش فروشگاههای بزرگ زنجیرهای در سراسر کشور، در دستور کار دولت قرار گرفت. این کار در سال 1373 کلید خورد و در سال 1374 با قوت ادامه پیدا کرد. در طول کتاب، خوانندگان محترم، با تلاشهای اجرایی دولت از جمله جلسات هفتگی ستاد تنظیم بازار که با حضور شخص رئیسجمهور برگزار میشد، آشنا میشوند.
سازندگی در صنعت هستهای
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، طرحهای بزرگی در زمینه ساخت نیروگاههای برق هستهای و بخشهای دیگر صلحآمیز، با حمایت کشورهای فرانسه، آلمان و آمریکا جریان داشت. بعد از پیروزی انقلاب، همه آنها، به جز نیروگاه تحقیقاتی امیرآباد، متوقف شد. در دوران جنگ، اقدامات محدودی برای تجدید حیات هستهای در کشور به انجام رسید. بعد از ختم جنگ و آغاز دولت سازندگی، در این بخش هم فعالیتها به طور جدی دنبال شد و در زمینههای گوناگون صلحآمیز، اقدامات مقدماتی را در حد مقدور شروع کردیم.
برای تکمیل نیروگاه بوشهر، پس از یأس از برگشت آلمان، با روسیه مذاکره شد و نهایتا قرارداد تکمیل آن در سال 1373 منعقد شد، ولی با مشکلاتی که پیش آمد، سالها طول کشید تا قرارداد وارد مرحله اجرایی شود و با تاخیرهای مکرر و بالا بردن هزینه، در سال 1391 به بهرهبرداری رسید.
قرارداد ساخت یو.اف.سی اصفهان که قرار بود توسط چینیها ساخته و به بهرهبرداری برسد، بخشی از آن را ساختند و نیمهکاره رها کردند؛ شاید با فشار غرب، ولی با توان داخلی، با داشتن نقشهها و فاز اجرایی، تکمیل شد و به بهرهبرداری رسید. همچنین برای تولید کیک زرد، کارخانهای ساخته شد. طرح ساخت سانتریفیوژ را هم با استفاده از نقشههای تهیهشده از نیروهای خودی پیش برده شد که در نهایت، نطنز فعال شد. آب سنگین هم با طرح سه دانشمند ایرانی آماده و به تایید یک شرکت روسی به عنوان مشاور رسید و اجرا شد. بخشهای دیگر ساخت رادیو دارو و همچنین بهداشتی نگه داشتن محصولات کشاورزی و نظایر آن هم سالهاست که فعال است. در لیزر هم تا حد غنیسازی آزمایشی پیش رفتیم و سپس متوقف شد.
کار مهم دیگری که مطالعات و تحقیقات آن با حمایت مستقیم آیتالله هاشمی در سال 1374 شروع شد و هنوز در جریان است، طرح توکامک، برای دستیابی به تولید انرژی هستهای از طریق روش گداخت هستهای است. انرژی گداخت، از طریق همجوشی هستهای در دمای بسیار بالا به وجود میآید؛ نقطه مقابل انرژی است که از ناحیه شکافت هستهای حاصل میشود.
پروژههای شهرداری تهران
بعد از پایان جنگ، «تهران» چهره یک شهر جنگزده را داشت. در دهه اول انقلاب، مهاجرتهای گستردهای به این شهر انجام شده بود و شهرداری به دلیل مشکلات مالی و مدیریتی، نتوانسته بود شهر را آنچنان که باید، خوب و سرپا نگه دارد، بنابراین یکی از اولویتهای مهم دولت سازندگی، رسیدگی به وضعیت شهر تهران بود تا چهره پایتخت زیبا شود و در شأن و منزلت امالقرای جهان اسلام باشد. آیتالله هاشمی، برای انجام این کار، استاندار اصفهان را که عملکرد موفقی از خود نشان داده بود، به تهران آورد. ایشان جایگاه اداری شهرداری تهران را ارتقا بخشید. شهردار تهران را در سطح وزیر، به جلسات هیات دولت دعوت کرد و حمایت همهجانبهای از اقدامات وسیع آقای کرباسچی در اداره شهرداری تهران به عمل آورد. شهردار برای پیشبرد کارهای بزرگ خود، نیاز به حامی قدرتمند داشت. نتیجه این حمایت بزرگ شگفتانگیز بود؛ تهران چهره عوض کرد و اقدامات بسیار خوبی در تمام نقاط – به ویژه مناطق مستضعفنشین در جنوب شهر – حاصل شد. تکمیل شبکه مترو و شبکه بزرگراهی تهران، ارتقای کیفیت محیط زیست، بهبود و تقویت جایگاه شهرداری تهران در تصمیمات اداری و تاسیس روزنامه همشهری از جمله اقدامات آن دوره عنوان شده است. احداث مجموعههای فرهنگی مانند فرهنگسرای بهمن و فرهنگسرای خاوران، دارای ارزش فرهنگی و انسانی بسیار بالایی بود. با اقدامات عمرانی انجام شده از سوی شهرداری تهران، در آن سالها، جنوب تهران به محیط مناسبی برای سکونت و زندگی تبدیل شد. تهران، از مرگ تدریجی نجات پیدا کرد و به یک شهر رو به رشد و پیشرفت تبدیل شد؛ شهر در حال تبدیل شدن به یکی از شهرهای مناسب جهان بود و هزینه این پروژهها از خزانه دولت پرداخت نمیشد و خود مردم تهران، سرمایه لازم را پرداخت کرده بودند. تهران شاهد روزهای خوبی بود؛ کارهای بزرگ عمرانی، نیازهای واقعی مردم را به تدریج تامین میکرد. شهروندان، صبح وقتی از خانه بیرون میآمدند، یکسره شاهد انجام و به نتیجه رسیدن طرحهای گوناگون و متنوع و جامع بودند. در سال 1374، در تهران، شهرداری حدود صد میلیارد تومان – به پول آن زمان – کار عمرانی کرد و به بهرهبرداری رساند.
شهردار تهران، برای پیشبرد کار مهم شهرداری، با برخی مقاومتها رودررو شد. برای انتقال میدان ترهبار از میدان شوش به خارج از شهر و احداث میدان مدرن میوه و ترهبار پایتخت، در برابر همه فشارها ایستادگی کرد و البته رئیس دولت نیز پشت او ایستاده بود.
تندروی و اقدمات تخریبی
بعد از پایان جنگ تحمیلی، گروههایی از افراد تندرو، هر از گاه به عنوان دفاع از ارزشها و دستاوردهای انقلاب، اقداماتی را به انجام میرساندند و بخشی از وقت رئیس دولت سازندگی، صرف کنترل این اقدامات میشد که در سال 1374 در کنار مشکلات اقتصادی، تورم و گرانی کالاهای عمومی، این تندرویها هم از دولت را آزار میداد. حملات فیزیکی و خشونتآمیز به برخی تجمعات مسالمتآمیز یا بر هم زدن جلسات سخنرانی، به بهانه اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر، توسط آنها انجام میشد. این گروهها به جهت برخی پشتگرمیهای پنهان و آشکار، به تدریج دایره اقدامات خود را در سراسر کشور گسترش دادند. در سال 1374، به دنبال مماشات با فعالیت این گروهها، اقدامات تخریبی آنان به اوج خود رسید. آتش زدن دفتر یک انتشارات در خیابان کریمخان تهران، حمله به سینما قدس در اعتراض به اکران فیلم «تحفه هند» و درگیری و شکستن شیشههای سینما، بر هم زدن سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش، استاد دانشگاه، در دانشکده فنی دانشگاه تهران، تجمع در مقابل روزنامه سلام، راهپیمایی در شهرک غرب علیه بدحجابی، راهپیمایی در مخالفت با «سرمایهداران غربزده» در مقابل برج سفید خیابان پاسداران، راهپیمایی علیه «فرهنگ مبتذل غرب» در تهران و تجمع در میدان ولیعصر، در این سال انجام شد.
انتخابات مجلس پنجم
در زمستان 1374 انتخابات مجلس پنجم برگزار شد، اما در طول سال، بحثها و کشمکشهای طولانی و فرصتسوز و صفبندیهای شگفتآور، به تندی جریان داشت. مجلس چهارم در دست اکثریت جناح راست بود و جناح چپ، در گوشهای عملا در انزوا قرار داشت و مواضع خود را در روزنامه سلام بیان میکرد. جامعه روحانیت مبارز، محور جناح راست، بهرغم پیشنهاد آیتالله هاشمی برای وحدت با نیروهای دیگر، از طریق گنجاندن نام چند تن در لیست انتخاباتی خود، با آن مخالفت کرد و زمینه را برای رقابت جدید فراهم کرد.
رئیس دولت سازندگی اعتقاد داشت، طرح عقاید مختلف در انتخابات، نباید به وحدت و یکپارچگی گروهها و سلامت جامعه لطمهای بزند. موضع اعتدالی و مترقی آیتالله هاشمی که در یک سخنرانی عمومی بیان شد، چنین بود: «من با تفرق نیروها، مخالف بوده و هستم و به عنوان تکلیف، تلاش میکنم، آزادی و سلامت انتخابات و وحدت و انسجام همه نیروهای جامعه را حفظ کنم. تلاش همه مدیران کشور، باید برای برگزاری انتخابات آزاد و پرشور بسیج شود، تا کسانی که تمایل شرکت در مبارزه انتخاباتی را داشتهاند، به هیچ وجه نگران تبعیض در انتخابات و تضییع حقوق خود نباشند. کسانی که امکانات دولتی را در اختیار دارند، باید حافظ بیتالمال باشند و از اعمال سلیقههای شخصی پرهیز کنند. تمایلات قلبی مسئولانی که امکانات دولتی را در اختیار دارند، باید فقط در برگه آرای خود آنان تجلی کند.
ما به عنوان مدیران نظام، باید در چارچوب قانونی حرکت کنیم و مطمئن باشیم، انتخاب افراد صاحب صلاحیت توسط مردم به نفع کشور است. من به عنوان یکی از افراد قدیمی جامعه روحانیت مبارز، همواره تلاش کردهام، جلوی هرگونه اختلافی را بگیرم و از ابتدا با انشعاب روحانیت به دو گروه روحانیت و روحانیون مخالف بوده و هستم و امروز درستی این عقیده بیشتر برایم ثابت شده است و به عنوان تکلیف، تلاش میکنم وحدت و انسجام گذشته بازگردد و پیشنهاد گنجاندن تعدادی از افراد جریان مقابل را در لیست جامعه روحانیت مبارز، به عنوان گامی در راه تجدید وحدت عنوان و این را موقعیتی مناسب و مقدمهای برای این وحدت میدانستم و پیشنهادهایی هم دادهام.
گروهی که به عنوان «کارگزاران نظام» از بین مدیران و شخصیتهای جوان کشور مطرح شده است و قصد دارند، لیستی از کاندیداهای مورد نظر خود را منتشر کنند، انشعاب جدیدی نیست، بلکه تحریریه جدیدی از نیروهای مجرب کشور است و باید با متانت و رقابت سالم، مبارزات انتخاباتی جریان یابد و درست نیست که در رقابتها، تهمتها و انگها و اهانتها پیش بیابد. روزنامهها، به گونهای نوشتند که برخی تصور کرده بودند، قرار است انشعاب جدیدی در جامعه روحانیت صورت بگیرد، در صورتی که منظور من این نبوده است.
در خصوص انتخابات، رهبر معظم انقلاب، از نظر شرعی و سیاسی حکم لازم را دادهاند و تأکید کردهاند که وزارت کشور باید امین باشد و مردم نسبت به آزادی انتخابات اطمینان داشته باشند. ما به رأی مردم اعتماد داریم و میدانیم که تشخیص مردم ما به برکت انقلاب اسلامی، تشخیص درستی است و در آرای مردم، قطعا مصلحت نظام نهفته است. وجود سلیقههای مختلف در بین مردم، امری طبیعی است و ما نباید نگران حضور تفکرات مختلف در مجلس باشیم. البته چنانچه گروهی نیرومند و صاحب صلاحیت با کسب رأی مردم مجلس و دولت را در اختیار داشته باشند، اشکال ندارد. وظیفه ما و شما به عنوان دولت، در شرایط کنونی این است که با تأمین عدالت آزادی انتخابات، حتی افراد نظارهگر را تشویق به شرکت در انتخابات کنیم و این امکانپذیر نیست، جز با فراهم کردن زمینه برگزاری یک انتخاب آزاد و سالم. انتخاب محک خوبی است که گروههای مختلف، با عقاید متفاوت، به میزان پشتوانه مردمی خود در جامعه پی ببرند و من شناختی که از آگاهی و آزادگی مردم دارم، اطمینان میدهم، مجموعه افرادی که به مجلس راه مییابند، مجموعهای وفادار به نظام و انقلاب اسلامی خواهند کرد.
انتخابات یک اصل سیاسی اجتماعی نظام است و با متخلفین در انتخابات در هر دوره و مقامی که هستند، باید برخورد جدی شود. از نظر مدیریتی هم نظم باید بر تمام شعب و ابعاد انتخابات حاکم باشد. من بهعنوان رئیسجمهور، در دوره برگزاری انتخابات، هیچ مصلحتی را بالاتر از آن نمیدانم که این امر سالم و آزاد برگزار شود. انتخابات یکی از میدانهایی است که ما باید صداقت و خدمتگزاری خود را به مردم ثابت کنیم. با توجه به اهمیت انتخابات پنجمین دوره مجلس از لحاظ سیاسی و عملی، باید در تمام مراحل انتخابات، مصلحت نظام اسلامی و حقوق مردم، به طور همهجانبه رعایت شود.
ایران در تمام انتخابات گذشته، به جهانیان ثابت کرده است که همواره در صحنههای سرنوشتساز کشور، حاضر بوده و اکنون نیز مردم آگاه و هوشیار ایران که مراتب بلوغ فکری و سیاسی خود را در گذشته بارها به اثبات رساندهاند، افراد اصلح را بهعنوان نمایندگان خود انتخاب خواهند کرد. در نظام اسلامی که اسلام و قرآن، محور حرکتها و جهتگیریهاست، حفظ آبرو و شئون مردم در تبلیغات انتخاباتی، بسیار حائز اهمیت است و باید کاندیداها با رعایت تقوای الهی، حفظ آبروی برادر مسلمان خود و حقوق و شئون مردم را اصل قرار دهند. امروز تمامی شرایط و امکانات خدمت و سازندگی در کشور فراهم است و ایران از لحاظ وضعیت بودجه ارزی و همچنین مواد اولیه صنعت، در حد بسیار مطلوبی قرار دارد. باید تمام دستاندرکاران اجرایی کشور با پشتوانه عظیم مردمی، تمامی همت خود را صرف سازندگی و عمران کشور کنند.
کارگزاران سازندگی؛ پدیده انتخابات
روز بیستوهفتم دی ماه سال 1374 جریانی که مدتها بود در ساختار سیاسی ایران حضور داشت، درست 51 روز مانده به انتخابات مجلس پنجم، طی بیانیهای اعلام موجودیت کرد؛ رویدادی که با استقبال چپها و انتقادات گسترده راستگرایان مواجه شد.
آن استقبال به دلیل متکثر شدن دوباره فضای سیاسی کشور بود و این هجمه، به این دلیل بود که جناح راست حتی حاضر به دادن پنج کرسی در تهران به کارگزاران، به پیشنهاد آیتالله هاشمی نبودند؛ چه رسد به اینکه بخواهند برای کل کرسیهای مجلس رقابت کنند. در این بیانیه که به امضای 16 عضو ارشد دولت سازندگی رسید، آمده بود: «ما مدیران خدمتگزار مردم که به دور از هر وابستگی حزبی تنها به ابتناء بر این حقیقت که عامل مهم خدمت به مردم، همبستگی توانمندی را به محوریت فرد بزرگ صحنههای جهاد و اجتهاد شکل داده است، برای ادای وظیفه در این صحنه اعلام حضور مینماییم.» این تأکید بر هویت خدمتگزاری و دوری جستن از وابستگی حزبی، البته خیلی زود و با کنارهگیری ده وزیر کابینه وقت از امضای بیانیه دوم، رنگ باخت؛ بیانیهای که محتوای آن به توضیح عوامل همین امر میپرداخت: «ما خدمتگزاران ملت ایران اعلام میداریم براساس بررسیهای انجامشده و بهخصوص ارشادات و اشارات مقام معظم رهبری، وزرای کابینه امضاکننده بیانیه از انتشار لیست و معرفی داوطلبان انتخابات مجلس پنجم خودداری کرده و با اذن ایشان، نامزدهای خدمتگزاران سازندگی ایران، براساس تأیید معاونان رئیسجمهور و سایر کارگزاران عرضه خواهد شد که عهدهدار مسئولیت وزارت نباشند.»
به این ترتیب آقایان؛ محمدعلی نجفی، وزیر آموزش و پرورش، مرتضی محمدخان، وزیر امور اقتصاد و دارایی، سیدمحمد غرضی، وزیر پست و تلگراف و تلفن، غلامرضا فروزش، وزیر جهاد سازندگی، اکبر ترکان، وزیر دفاع، محمدرضا نعمتزاده، وزیر صنایع، عیسی کلانتری، وزیر کشاورزی، بیژن نامدارزنگنه، وزیر نیرو، غلامرضا شافعی، وزیر تعاون و اسماعیل شوشتری، وزیر دادگستری، از کارگزاران کنار رفتند و آقایان غلامحسین کرباسچی، شهردار تهران، محسن نوربخش، رئیس کل بانک مرکزی، محمد هاشمی، معاون اجرایی رئیسجمهور، سیدعطاءالله مهاجرانی، معاون حقوقی و پارلمانی رئیسجمهور، رضا امراللهی، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی و سیدمصطفی هاشمیطبا، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان تربیتبدنی، رقابت انتخاباتی را ادامه دادند.
این تغییر البته هویت سیاسی گروه تازهتأسیس را پررنگتر کرد و فضا را برای تحرک سیاسی آنها هموارتر نمود. به طوری که از دو سرلیست فهرست کارگزاران در تهران، یکی به آقای عبدالله نوری و دیگری به فائزه هاشمی، پدیده انتخابات مجلس پنجم رسید. فائزه، نفر دوم انتخابات تهران، در آن دوره به نماد برخاستن طبقه متوسط جدید شهری تبدیل شد؛ طبقهای که برای اولین بار پس از انقلاب و در پی اصلاحات اقتصادی دولت سازندگی تقویت شده بود و حالا خود را به عنوان یک نیروی اجتماعی مهم عرضه میکرد.
مهمترین واکنش به بیانیه اعلام حضور کارگزاران در انتخابات پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی، نامه 150 نماینده مجلس چهارم بود که بازتاب بسیاری در رسانهها و فضای سیاسی کشور داشت. در بخشی از این نامه که به امضای نمایندگان اصولگرای مجلس چهارم رسید، آمده بود: «تعدادی از کارگزاران اجرایی کشور، به بهانه حمایت از رهنمودهای مقام معظم رهبری و رئیسجمهور، توهین و جسارت بزرگی به مجلس شورای اسلامی کردند. در این بیانیه، با تنگنظری اعلام شد که دوران بلوغ، رشد و کمال مجلس با پایان ریاست حجتالاسلام والمسلمین هاشمیرفسنجانی سپری شده است. چگونه این آقایان که مشروعیت کار خود را از مجلس چهارم گرفتهاند، به بهانه دفاع از سازندگی، چنین جسارتی را روا داشتهاند؟»
حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب، در پاسخ 16 تن از وزیران، معاونان رئیسجمهور و مسئولان اجرایی، اعلام کردند: «بحمدالله مجلس محترم شورای اسلامی، پس از دورانی که آقایان بدان اشاره کردهاید، همچنان روند کمال و رشد را ادامه داده و بعد از این هم انشاءالله ادامه خواهد داد و تکیه بر یک دوره خاص، اهانت به مجلس و دورههای بعد آن محسوب نمیگردد و در این اوقات که ملت رشید، خود را آماده حضور در صحنه مهم انتخابات میکند، همه موظفند از هر آنچه موجب کدورت و تشنج افکار و اذهان است، پرهیز کنند.»
آیتالله هاشمی، در یک مصاحبه، در پاسخ به سؤالی در مورد حضور کارگزاران در انتخابات، گفت: «اینکه گفتید، فقط کارگزاران از حامیان من هستند، اینطور نیست. هر دو جناح هم کارگزاران و هم جامعه روحانیت مبارز، هر دو از دوستان من هستند و هر دوی آنها در شعارهای تبلیغاتی خود، حمایت از برنامههای دولت را مطرح کرده بودند.»
سفرهای پربار استانی
سفرهای استانی و ملاقات و مذاکره با مردم و کارهای مردمی، در تمام سالهای دولت سازندگی، با برنامهریزی مشخص و اولویت مناطق مرزی و محروم ادامه یافت. در سال 1374 نیز 10 سفر استانی به انجام رسید. سفر اول در بهار این سال، به استان هرمزگان و افتتاح پالایشگاه و نیز معدن فروکروم و فرومنگنز در این استان بود.
سفر بعدی به دیار عاشقان استان خوزستان انجام گرفت. این استان به جهت آسیب فراوان در طول دوران جنگ تحمیلی، در تمام هشت سال ریاستجمهوری آیتالله هاشمی، مقصد ثابت سفرهای استانی بود. در این سفر ضمن دیدارهای پرشکوه مردمی، پروژههای مختلف از جمله توسعه مخابرات، کارخانه تولید دوده صنعتی، کلنگزنی سد عظیم کارون سه و افتتاح واحد پیویسی پتروشیمی بندر امام (ره)، به انجام رسید. سفر دیگری در پاییز 1374 به استان خوزستان انجام شد و پروژه انحراف مسیر کرخه برای ساخت سد بزرگ این رودخانه خروشان جنوب افتتاح شد. همچنین در سفر کوتاهی به استان سمنان، کارخانه فروسیلیس و نیز جاده کویری گلوگاه- نایین به بهرهبرداری رسید.
سفر بزرگ سال 1374، سفر به استان آذربایجان شرقی بود. در این سفر پنج روزه از 14 شهر بازدید شد و دهها پروژه به بهرهبرداری رسید و صحنههای بدیعی از عشق و علاقه ملت قدردان و نجیب ایران اسلامی در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت شد. پروژههای پتروشیمی تبریز، آزادراه
تبریز- زنجان، سد شهید کلانتری، سد آیدوغموش، سد علویان، سد سهند، سد شهید مدنی و سد نهند، بخشی از طرحهای مورد بازدید و افتتاح این سفر بود.در سفر کوتاه دیگری به یزد، طرح مهم انتقال آب زایندهرود به این شهر و همچنین احداث شهرک صنعتی یزد در پانصد هکتار به دست رئیسجمهور آغاز شد. همچنین در سفر یک روزه به مناطق محروم استان تهران، پروژه انتقال آب تهران و طالقان به شهریار و رباطکریم به بهرهبرداری رسید و نیز مرکز دیالیز در واوان اسلامشهر افتتاح شد.
سفر به استان مرزی آذربایجان غربی در نیمه دوم سال به انجام رسید. در این سفر ضمن بازدید از شهرهای مختلف این استان سرسبز و دیدار صمیمانه با مردم وفادار استان، پروژههای سد شهرچایی، کارخانه پتروشیمی، سد آغچای، سد ماکو، کارخانه ریسندگی خوی، سد بزرگ حسنلو، شبکه آبیاری میاندوآب و معدن سرب و روی انگوران به بهرهبرداری رسید.
مقصد سفر بزرگ و مهم بعدی آیتالله هاشمی در سال 1374؛ استان کردستان بود. سفر کردستان از لحاظ سیاسی و اجتماعی، اهمیت بسیاری داشت. کردستان، اول انقلاب دچار التهاب و فتنه شد. بعد هم در خط مقدم جبهه بود و چندین عملیات مهم در منطقه کردستان در مقابل عراق انجام شد و عملاً یکی از صحنههای جدی جنگ بود. بعد از جنگ هم به خاطر ناامنیهایی که در کردستان عراق پیش آمد، همیشه از لحاظ همسایگی دچار مشکل بود؛ پناهندگان کُرد و آوارهها، تعداد زیادی آنجا بودند. مجموعه اینها طبیعی بود که روی افکار و روحیههای مردم تأثیر بگذارد. سرانجام بعد از همه اینها، مردم با تجربهای که خودشان به دست آوردند و لمس کردند و به تدریج مناسبترین راه را همین هماهنگی با بقیه مردم ایران و ذوبشدن در انقلاب دیدند؛ گرچه اکثریت مردم همیشه اینطور بودند، ولی رفتهرفته این تبدیل به یک وجدان عمومی شد.ملاقاتهای مردمی در سفر آیتالله هاشمی به کردستان، بسیار باشکوه بود. در کردستان هشت ملاقات در شهرستانها با مردم انجام شد. هر محلی که برای ملاقاتها در نظر میگرفتند، گنجایش مردم را نداشت و همیشه جمع زیادی از مردم، بیرون این میدانهای وسیع بودند. گاهی هم که استقبال در خیابانها پیش میآمد و در خیابانها مواجه با مردم میشدیم، بسیار فشرده و گرم و پُرشور بود؛ در سنندج، مریوان، کامیاران، بانه، سقز، دیواندره، بیجار و قُروه، هر یک با ویژگیهای خودشان قابل تحسین بودند. در سفر کردستان سد گاویشان، خط لوله انتقال نفت از کرمانشاه به سنندج، سد بانه، سد شهید کاظمی، خط لوله گاز از قروه به بیجار، کارخانه سیمان و کارخانه ذوبآهن قروه و چندین پروژه دیگر به بهرهبرداری رسید.
آخرین سفر استانی رئیس دولت سازندگی در سال 1374، سفر کوتاه به استان محروم سیستانوبلوچستان و افتتاح کارخانه سیمان خاش در این استان بود، در این سفر آیتالله از برخی پروژههای در دست انجام نیز بازدید کرد.
سفرهای خارجی
در سال 1374 سفرهایی به کشورهای هند، گرجستان، ویتنام، فیلیپین و بنگلادش انجام گرفت. یکی از اهداف این سفرها، تحکیم دوستیها و تعمیق همکاریها بود که در حد مطلوبی، توفیق به دست آمد. هدف دیگر، توسعه تجارت و همکاریهای بازرگانی، صدور خدمات فنی و شناساندن قابلیتهای بزرگ صنعتی و تجاری ایران به این کشورها بود. ایران با پیشرفتها و موقعیت خاص و امکاناتی که به دست آورده بود، میتوانست با کشورهای جهان سومی همکاری و به آنها کمک کند. به عنوان مثال، در سفر ویتنام، پیشنهادهایی برای ساخت کارخانههای چای، کارخانههای سیمان یا پالایشگاه و امثال آن مطرح شد که اینها قبلاً چنین اطلاعی از توان صنعتی ایران نداشتند.
از لحاظ فرهنگی، مسئولین کشورها، روی مواضع مستقل ایران، خیلی حساب میکردند و برای این مواضع احترام قائل بودند و ستایشآمیز برخورد مینمودند و اظهار شیفتگی نسبت به ایران داشتند. در جاهایی مثل بنگلادش، انبوه مردم به طور فشرده به استقبال آمدند و ابراز احساسات کردند. مسئولان این کشور، میگفتند که ما نمیبینیم، در اینجا نسبت به سایر مسئولان کشورهای دنیا، چنین برخورد باشکوهی بشود. در ویتنام، تعداد 9 سند و در بنگلادش 9 سند و در فیلیپین هفت سند، در مبادلات بازرگانی، فرهنگی، فنی، مشارکتهای اقتصادی، کشاورزی و صنعتی امضاء شد. در این سفرها، بخش خصوصی کشور همراه آیتالله بودند و آنها هم در این کشورها، زمینههای خوبی برای صدور خدمات پیدا کردند.