اخبار

علی هاشمی: مک‌فارلین مانند برجام یک دپیلماسی نهان بود

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

علی هاشمی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران و عضو تیم مذاکره‌کننده پرونده‌ی «مک‌فارلین» می‌گوید: ‌«اگر هیئت مک‌فارلین می‌توانست با آقای هاشمی ملاقات کند، ماجرا خیلی متفاوت می‌شد.» او در عین حال خبر داده است که «بعد از افشای مذاکرات مک‌فارلین، مذاکرات تا دو ماه ادامه داشت. همزمان طرفداران سید‌مهدی هاشمی که نیز در دفتر آیت‌الله منتظری فعالیت می‌کردند، شب‌نامه توزیع کردند که حسن روحانی خیانت کرده و باید محاکمه شود.»

علی‌هاشمی در گفت‌وگو با سایت انتخاب گوشه‌هایی از این پرونده را باز و تاکید کرده است: «‌امام در مورد مذاکرات مک‌فارلین گفته بودند "باید مشت‌تان بسته باشد و آنها نبینند که شما می‌خواهید چه کنید" و آیت‌الله منتظری از آقای هاشمی گله کرده بود که چرا در مورد مک‌فارلین به من اطلاع ندادید. در واقع هیئت مک‌فارلین شاکی بودند که روحانی و دکتر هادی با اسامی مستعار با آنها صحبت کرده بودند.»

او می‌گوید: «نوع دیپلماسی مک‌فارلین، دیپلماسی نهان بود. در جریان انقلاب ایران نیز این دیپلماسی به طور خیلی گسترده کار کرده است؛ مثلا در موضوع اشغال افغانستان به وسیله آمریکا و حمله این کشور به عراق و در پی آن سرنگونی صدام حسین، همکاری‌های منظمی میان دو کشور وجود داشته است. حتی همین برجام به یک دیپلماسی نهان برمی‌گردد.»

قربانی فر که بود؟

فراتر از چهارچوب و ماهیت این مذاکرات، در ماجرای مک‌فارلین همواره اسامی‌ای مطرح بوده که ابهامات و سوالات زیادی را به دنبال داشته است. بارز‌ترین آنها «منوچهر قربانی‌فر» افسر سابق سازمان ساواک پیش از اتقلاب و بعد از انقلاب عامل موساد و قاچاقچی اسلحه که نام وی به عنوان رابط اولیه مذاکرات ثبت شده است. حال این که چگونه این فرد با محسن کنگرلو، معاون نخست‌وزیر وقت ارتباط برقرار کرده و دستگاه‌های امنیتی نیز با علم از پیشینه وی شاهد این مسئله بودند، سوالی است که هاشمی به آن پاسخ می‌دهد و می‌گوید که «آقای کنگرلو خودش مقام امنیتی، یعنی مشاور امنیتی نخست‌وزیر بود و قبل از انقلاب نیز با سازمان فداییان اسلام کار می‌کرد. علاوه بر این، آقای کنگرلو تمام مبانی را با مقام‌های آن دوره از آقای هاشمی گرفته تا شورایی که جنگ را اداره می‌کردند، در میان می‌گذاشت.»

هاشمی ضمن این که تاکید می‌کند که «من قربانی‌فر را هم نمی‌شناسم و تماسی با آنها نداشتم» درباره نام دوم مهم و پرحاشیه در این پرونده یعنی «عدنان خاشقچی» که به عنوان همکار قربانی‌فر از او یاد می‌شود، می‌گوید که «خاشقچی معروف بود و همه می‌شناختندش. یک همسر ایرانی هم داشت با نام خانوادگی زنگنه.»

دلال‌های اسلحه به دنبال چه بودند؟

موضوع دیگری که در پرونده مک‌فارلین مطرح شد، حضور دلالان اسلحه بود. علی هاشمی درباره‌ی این موضوع و حضور دلال‌های اسلحه در مذاکرات مک‌فارلین می‌گوید: «‌دلال‌های اسلحه بیش‌تر دنبال این بودند که با انتقال سلاح‌های مورد نیاز کشور ما درآمدی برای خودشان کسب کنند. البته اینها دلال اسلحه نبودند، فروشنده‌های اسلحه بودند؛ کمپانی‌های تسلیحاتی همیشه برای فروش سلاح‌های خود یکسری افراد را جلو می‌اندازند و آنها را در دنیا علامت‌دار می‌کنند. مثلا به یاد می‌آورم که یکی از همین افراد پیشنهادی برای ایران آورد مبنی بر این‌که چند فروند F-4 را در اتیوپی که مورد استفاده خودشان نبود، خریداری کنیم. ایران هم موافقت آمریکایی‌ها را برای انتقال این هواپیما‌ها گرفت. یا حتی اردن که آن زمان متحد عراق بود، می‌خواست اف۴‌هایش را به ایران بفروشد. ایران هم شرایطش را بررسی کرد و این عملیات انجام شد؛ چون آن زمان سیستم تسلیحاتی جمهوری اسلامی با حالا خیلی متفاوت بود. الان سیستم جمهوری اسلامی بر مبنای سلاح‌هایی است که خودش می‌سازد و کمتر بر مبنای سلاح‌های خارجی است. اما آن زمان بخش بزرگی از تجهیزات نیروی هوایی ما آمریکایی، بخشی انگلیسی و بخش کوچکی هم ایتالیایی بود. به همین دلیل هم دستیابی به این تجهیزات برای ایران مهم بود.»

هاشمی هم‌چنین درباره این که مذاکرات مک‌فارلین با درخواست ایران شروع شد یا آمریکا، تاکید می‌کند که «احتیاج هر دو طرف باعث شروع مذاکرات شد» و ادامه می‌دهد: «‌آنها یکسری نیاز‌هایی داشتند و در مقابل ما هم همین‌طور. این نیاز‌ها در نقطه‌ای به نام مذاکرات مک‌فارلین همدیگر را قطع کردند، پس از آن وارد مرحله دوم شد، بعد مجدداً ادامه یافت تا سرانجام به قطع‌نامه انجامید.»

ملاقات روحانی با مقامات آمریکایی

آمریکایی‌ها بعد از این که از قانعی‌فر به عنوان میانجی در مذاکرات ناامید شدند، مستقیم سراغ مسئولان وقت ایران و نزدیکان آنها رفتند. موضوعی که علی هاشمی درباره آن می‌گوید: «احساس‌شان این بود که افرادی، چون قربانی‌فر صادقانه عمل نکرده‌اند. به این نتیجه رسیده بودند که از طریق آقای قربانی‌فر نمی‌توانند به سیاست‌شان دست پیدا کنند؛ مثلا یکی از استدلال‌های‌شان این بود که قربانی‌فر گفته زمانی که به تهران بروید با آقای هاشمی، رئیس‌جمهور و وزیر خارجه ملاقات می‌کنید؛ در حالی که زمانی که مک‌فارلین و هیئت همراهش به ایران آمدند، هیچ‌کدام از مقام‌های ارشد ایرانی با آنها ملاقات نکردند، بلکه چند افسر اطلاعاتی به اضافه آقای روحانی و آقای دکتر هادی البته همه هم با نام مستعار با آنها ملاقات کردند.»

هاشمی در بخش دیگری از این گفت‌و‌گو درباره دیدار حسن روحانی با این نمایندگان تاکید می‌کند که در آن زمان وی «نماینده مجلس و رئیس قرارگاه خاتم» بوده و به عنوان نماینده رئیس‌جمهور وقت در این مذاکره حضور پیدا کرد. او درباره نقش روحانی در این مذاکرات می‌گوید: «‌من وقتی گزارشم را به آقای هاشمی دادم، ایشان همان گزارش را به آقای روحانی داد، اما ایشان هیچ‌وقت در این رابطه با من تماس نگرفت. آقای روحانی دست راست آقای هاشمی در جنگ بود و تقریبا در همه جلسات عملیات‌ها که برای ملاقات با آقای هاشمی می‌رفتیم، آقای روحانی کنار ایشان حضور داشت و در حقیقت نقش دستیار ویژه داشت. آقای روحانی از اول به شیخ دیپلمات معروف بود و نظرات خوبی هم داشت، به خوبی متوجه می‌شد که سیاست به چه سمتی می‌رود و باید چه کرد.»

وی هم‌چنین درباره علت انتخاب افراد برای مذاکره با مقام‌های آمریکایی روایت می‌کند که «تحلیل‌های جمهوری اسلامی بوده که ملاقاتی در حد مقام‌های ارشد نظام صورت نگیرد. قربانی‌فر ظاهرا ملاقات در سطح مقام‌های عالی‌رتبه در ایران را به آنها قول داده بود، در حالی که مسئولان جمهوری اسلامی چنین تصمیمی نداشتند... آمریکایی‌ها به دنبال پایان جنگ در منطقه بودند و تشخیص‌شان این بود که از طریق کانال قربانی‌فر فقط در حد یک تبادل سلاح و گروگان کار را پیش برده‌اند.»

هاشمی هم‌چنین در تشریح انگیزه‌های هیئت مک‌فارلین در سفر به ایران می‌گوید که «آنها به دنبال این بودند که این مذاکرات به دیپلماسی آشکار منجر شود؛ چون نمی‌توان دیپلماسی نهان را تا ابد ادامه داد، باید یک جایی به دیپلماسی آشکار تبدیل شود؛ اما طرف ایرانی نمی‌خواست این اتفاق بیفتد... آن زمان هم به این نتیجه رسیده بودند که کسی از شخصیت‌ها با هیئت مک‌فارلین ملاقات نکند و ملاقات تنها در حد واحد‌های عملیاتی و اطلاعاتی باشد.»

ملاقات با آمریکایی‌ها در بلژیک

هاشمی درباره ملاقات با آمریکایی‌های ماجرای مک‌فارلین روایت می‌کند که برای معالجه چشمش به بلژیک رفته بوده که دوستی با او تماس گرفته و گفته باید او را ببیند و مسئله درخواست آنها برای ملاقات را مطرح کرده است. هاشمی می‌گوید در این ملاقات «‌آمریکایی‌ها از قربانی‌فر عصبانی بودند و می‌گفتند با شرایط عراق در جنگ، آنها قصد کمک به ایران را دارند. علاوه بر این که در سفر به ایران انتظار ملاقات با آقای هاشمی را داشتند اما با چند افسر اطلاعاتی دیدار کردند».

او درباره این ملاقات می‌گوید: «در این ملاقات بحث زیادی در مورد استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی شد... حرف ملاقات‌کنندگان این بود که شما تجهیزات مقابله با سلاح شیمیایی را ندارید. درست هم می‌گفتند؛ عراق از سال ۶۲ به بعد شروع به استفاده از تسلیحات شیمیایی کرد... در مجموع آنها پیشنهادهای زیادی داشتند، مثلا می‌گفتند ما رابطه شما را با کشور‌های عربی اصلاح می‌کنیم و قانع‌شان می‌کنیم که به شما خسارت بپردازند. من در طول این ملاقات همه صحبت‌های‌شان را نوت‌برداری کردم در ۷ یا ۸ صفحه و تحویل دادم به حاج آقا [هاشمی رفسنجانی].»

ریشه بن‌بست در مذاکرات

هاشمی علت اصلی شکست مذاکرات مک‌فارلین را این گونه توصیف می‌کند: «نقطه شکست‌شان در ملاقات تهران در جریان سفر هیئت مک‌فارلین به ایران بود، بعد از آن رابطه‌شان با ایران قطع می‌شود.»

وی درباره بازه زمانی بین دور اول مذاکرات و دور دوم آن، یعنی ملاقات آمریکایی‌ها با ویدر بلژیک می‌گوید: «آن‌ها در این فاصله هیچ محموله‌ای نفرستادند، مذاکرات را به طور کامل قطع کردند و بعد از صحبت با من دوباره از سر گرفته شد.»

 

واکنش‌ها به گزارش ملاقات هاشمی در بلژیک

هاشمی در ادامه این گفت‌و‌گو می‌گوید که درباره ملاقات بلژیک به دفتر امام و به سراغ محسن رضایی رفته و رونوشتی از گزارش را به آنها تحویل داده است. او می‌گوید که «به آنها گفتم افرادی ادعا می‌کنند که می‌توانند در جنگ به ما کمک کنند.»

هاشمی روایت می‌کند که «از دفتر حضرت امام من را به آقای رضایی معرفی کردند، چون ایشان مسئول وقت سپاه و جنگ بودند. وقتی جریان را به ایشان توضیح دادم، متوجه شدم که به طور کامل از همه چیز خبر دارند.»

هاشمی می‌گوید که مرحوم هاشمی رفسنجانی از این اقدام وی در ارائه گزارش به محسن رضایی ناراحت شده است. او روایت می‌کند که «ایشان ناراحت شدند، می‌گفتند: "چرا این کار را کردی، این کار خطرناکی است. چرا ادامه دادی و واقعیت را به من نگفتی؟" خوب من هم یک رزمنده بودم و نمی‌توانستم بی‌تفاوت باشم. با فرماندهان سپاه هم رابطه داشتم و آنها مرا در جنگ می‌شناختند. ضمن این‌که کار خلافی نکردند، بلکه جریان را به یک کانال اطلاعاتی وارد کردند، همان سخنی که در ابتدا گفتم؛ دیپلماسی نهان کارش در سازمان‌های اطلاعاتی است، نه در سازمان‌های عادی. ولی آقای هاشمی کم‌کم از این موضوع به حاشیه رفتند. البته ماموران سپاه مستقیما به آقای هاشمی گزارش می‌دادند. نقش محسن کنگرلو هم دیگر کمی ضعیف شد.»

انگیزه طرفداران سید‌مهدی هاشمی از افشای مک‌فارلین

 سید‌مهدی هاشمی از شخصیت‌هایی بود که از اول انقلاب در جریان دیپلماسی نهان ایران قرار داشت و رئیس نهضت‌های آزادی‌بخش سپاه بود. شخصی که علی هاشمی درباره او می‌گوید «از این‌که از این جریان دور مانده ناراحت بودند. از طرفی هم دلخور بودند که چرا به آقای منتظری که قائم‌مقام رهبری است، اطلاع ندادند... بعد‌ها آقای منتظری به آقای هاشمی گفته بودند که آقای امید نجف‌آبادی با قربانی‌فر ارتباط داشته، بنابراین قربانی‌فر به ایشان گفته و ایشان هم جریان مذاکرات را به آقای منتظری منتقل کرده است. آقای منتظری بعد از شنیدن این خبر در جلسه‌ای از آقای هاشمی گله می‌کند که چرا به من اطلاع ندادید. آقای هاشمی هم پاسخ می‌دهند که کار هنوز به جایی نرسیده بود که بخواهند اطلاع بدهند.»

بر اساس آنچه هاشمی از سکانس پایانی مذاکرات مک‌فارلین می‌گوید، بعد از افشای مذاکرات، تا دو ماه بعد هم مذاکرات ادامه داشته است؛ اما مذاکرات وارد کانال‌های رسمی شده، چون آمریکا دیگر حاضر به پذیرش ریسک مذاکرات پنهان نبود.

 

 

منبع: روزنامه سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی