یادداشت

پیش به سوی حزب واحد اصلاحات

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

محمدعطریانفر

عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی

شکل‌گیری صحیح و منطبق با استاندارد فعالیت‌های تشکیلاتی و حزبی از ضرورت‌های اداره كشور است. همواره در آستانه انتخابات‌ مهم، فقدان وجود تشکیلات و احزاب قدرتمند به‌خوبى احساس مى‌شود و البته خسارت بزرگی برای فضای سیاسی و ایفای نقش‌های مدیریتی به شمار می‌آید.

از همین رو، نظام مدیریت کشور لاجرم باید مبتنی بر قواره‌های تجربه شده و اندوخته‌هایى که دیگر کشورها در اختیارمان می‌گذارند، فضاى رقابت سیاسى را سامان داده و جهت‌گیری‌ها اصلاح شود. هرگز نمی‌توان در هر بزنگاه انتخاباتی، سرنوشت مردم را به دست دوستان یا رقبایی سپرد که برای اداره کشور و انجام وظایف مدیریتی تربیت نشده و یا آموزش‌‌های لازم را ندیده‌ باشند.

برگزاری انتخابات و انتقال قدرت طریقتی است که در آن صرف برنده شدن موضوعیتی ندارد بلکه استفاده از قدرت سیاسی ابزارى برای خدمت به مردم است كه از اهمیت ویژه‌اى برخوردار است. تاكید مى‌كنم خدمت به مردم، هدف اصلی هر انتخابات است و در صورتیکه پیروزى حاصل، منجر به الزام مدیران در انجام تعهدات، تکالیف و رسالت‌های سیاسى درست نشود، دچار خطای فاحشی شده‌ایم؛ خطا و مصایبى که اکنون بسیاری از سیاستمداران اصلاح‌طلب و اصولگرا، جناح چپ و راست را به شکلی فراگیر گرفتار كرده است. ناتوانی در فعالیت سامان‌یافته حزبی و مطابق با استاندارد موجب شده تا افرادی در مناصب و مسئولیت‌ها گماشته شوند که فاقد صلاحیت کافی در انجام وظایف خود هستند.

زمانی احزاب در ایران مدرسه تربیت مدیران سیاسی و اجتماعی در کشور بودند؛ تربیت افرادی که بتوانند در موقعیت‌ها و مناصب مهم ایفای نقش کرده و تصمیم‌گیرندگان شایسته‌اى باشند و تدابیر مهمى را پیش برند، اما امروزه این نقش به درستی ایفا نمی‌شود و به تعبیری صریح‌تر، احزاب نمی‌توانند نقش‌شان را ایفا کنند و عموما نابالغ‌اند. در چنین شرایطی طبعا انتقال و دست به دست شدن قدرت میان احزاب و گروه‌های سیاسی دچار نوعی عوام‌زدگی و عوام‌فریبی همراه با شعارها و هیجانات کاذب مى‌شود. ادامه این روند اما اثرات مخرب بسیار دارد و مسئولان به جای خدمت به مردم فارغ از در نظر گرفتن مصالح و منافع ملى، از همه فرصت‌ها تنها برای کسب قدرت و تقسیم منصب استفاده می‌کنند. از سوی دیگر نیز رقبای سیاسى بازمانده از قدرت تلاش می‌کنند تا به حق یا ناحق، درست یا غلط علیه رقبای خود به مبارزه شکننده روی آورند.

شکل‌گیری احزاب در ایران از تاریخ و قدمت طولانی برخوردار است. از دوره مشروطه تاکنون تجارب کار جمعی و تشکیلاتی بسیار داریم اما به اعتبار عدم توسعه‌یافتگی اقشار و بافت‌های اجتماعی کشور، حزبی که به درستی شکل گرفته باشد، نداریم و یا عمر کوتاهی داشته و یا به محفل و انجمنی برای تامین منافع محدود بدل شده است؛ منافعی که هیچ‌گاه فراگیر نبوده و نیاز ملی را تضمین نمی‌کند.

طبیعتا این سنخ از احزاب شبیه به طنز می‌مانند. بدیهى است در این فرآیند اثربخشی احزاب اندک شده و هیچ نفعی برای مصالح کشور به‌بار نمى‌آورد.

البته بوده است برهه‌های زمانی خاص كه به دلایلی موجه کشور اسیر بحران‌های ناگوار بوده و اختلاف‌نظرهاى سیاسى مشروع به مثابه سمی مهلک برای كشور و مانع رفع بحران‌ها تلقی می‌شده است. لذا فعالیت حزبی کمرنگ‌ و نقش‌آفرینی احزاب به حداقل خود می‌رسید. پیروزی انقلاب در سال 57 با شعار گفتمان مردم‌سالاری شكل گرفت؛ مردم به قدرت رسیده و سرنوشت‌شان را خود به دست گرفتند. نفس این گفتمان بستر مساعدی را برای تشکیل نهادهای حزبى و تشکیلاتی در روند اداره کشور به طور جد فراهم کرد.

در این رابطه می‌توان به تشکیل حزب جمهوری اسلامی و اعتماد مردم به رهبران انقلاب اشاره کرد؛ حزبی که آغاز پرشکوهی داشت اما به دلایلی با رکود مواجه و در نهایت متوقف شد. طبیعی است با پایان یافتن جنگ در سال 68 زمینه شکل‌گیری احزاب برای نخبگان و جامعه فراهم آمد و در این رابطه گام‌هایی مناسب برداشته و تاثیرات خوبی نیز بر جای گذاشته شد.

هم‌اکنون نیز در ایران ده‌ها حزب و تیم هم‌فکر فعالیت می‌کنند که مجوز فعالیت دارند اما بالای 90% این گروه‌ها فاقد عملکرد حزبی مناسب هستند. در میانه این احزاب تعدادی اندک و کمتر از انگشتان دو دست وجود دارند که از حداقل‌ صلاحیت کلی برای فعالیت‌ تشکیلاتی برخوردارند. حزب اتحاد ملت از جمله این احزاب است.

این تشكل که به لحاظ گفتمانی به جبهه مشارکت نزدیک است اما اصلاحاتی نیز در روش و منش پیشین انجام داده، تشکیلات را صیقل داده و توانسته‌ مسیر را با آرامى ادامه دهد.

چند سالى است که بنا به دلایلی حزب مشارکت از ادامه فعالیت بازداشته شده اما تعدادی از اعضای همان مجموعه سیاسى اقدام به تشکیل نهاد سیاسى جدیدی کردند که نام اتحاد ملت به خود گرفت. اگرچه چهره‌هایی که در این حزب امروز حضور دارند، بنیانگذاران پیشین حزب مشارکت نیستند از نزدیک‌ترین و وفادارترین نیروها به اسلاف خویش‌اند و ایدئولوژی‌ و خطوط مشترکی را دنبال می‌کنند.

مبانی گفتمانی حزب

مشارکت و اتحاد ملت بر یک پایه واحد هستند، اگرچه اتحاد ملت با اتکا به اقتضائات سیاست‌ورزی در شرایط فعلی، رویکرد آرام‌ترى دارد.

بر این باورم حتی اگر حزب مشارکت فعالیت‌هاى تشكیلاتى‌اش را در صورت تداوم بقا ادامه می‌داد، رویکرد سیاسی‌اش همانند آنچه که از سوی حزب اتحاد ملت شاهد هستیم، بود.

برخی از اعضاى اتحاد ملت با امید و اعتقاد به ضرورت لزوم فعالیت حزبی اعلام حضور کردند و جمعی از افراد لایق، شایسته و باهوش این قابلیت را نشان دادند تا نسبت به تحکیم مبانی حزب جدید، رویکرد سیاسى نوى را سامان دهند. اکنون که حزب اتحاد ملت سومین کنگره را از سرگذرانده می‌توان امیدوار بود که این تشكل در طولانی‌مدت و طی سالیان متمادی در جهت خدمت به مردم فعالیت کند.

از سویی باید به این نکته توجه کرد که اگرچه وجود احزاب از ضرورت‌ها و نیازهای کشور است تکثر بی‌رویه آن هم سمی مهلک است. به تعبیری دیگر با دستاورد و تجارب متفاوتی از سایر کشورها روبه‌رو هستیم که در آن كشورها دو یا سه نظریه و گفتمان سیاسی و اجتماعی در رقابت با یکدیگر براى ایفای مسئولیت و احراز مدیریت حضور داشته و رقابت می‌کنند.

امروزه کشورهایی را شاهد هستیم که در آنها دو حزب نیرومند با یکدیگر رقابت کرده و مناصب قدرت را تعقیب می‌کنند. در ایران اما به اعتبار تکثر احزاب به این باور رسیده‌ایم که امروزه احزاب اصلاح‌طلب در فعالیت‌های انتخاباتی وحدت‌نظر پیدا کنند؛ چراکه ثمره کثرت بیش از اندازه تشكل‌هاى سیاسی تنها خسارت است و دستاورد دیگری ندارد.

پیشنهاد من آن است در آینده نه چندان دور، دوستانی که به گفتمان اصلاح‌طلبی اعتقاد داشته و به آن پاببند هستند، زیر چتری واحد قرار گرفته و با حزبی فراگیر و بزرگ نقش ملی و موثرشان را رقم زنند.

احزاب سیاسی اصلاح‌طلب بسیاری در ایران وجود دارند مانند حزب ندا، اتحاد ملت و دیگر تشکلات سیاسی که از نظر هویت گفتمانی و سیاسی تفاوت چندانی با هم ندارند و تنها برخی اختلاف سلیقه‌ها آنها را از یکدیگر متمایز می‌کند. این در حالی است که همه این نوع احزاب می‌توانند با قرار گرفتن در یک جبهه قدرتمند ایفای نقش کنند.

مدتی است از نسل دوم اصلاح‌طلبان و ایجاد احزاب جدید سخن به میان می‌آید، گرچه به‌نظر مثبت مى‌رسد ولى نمی‌توان آن را حسن تلقی کرد؛ چراکه احزاب نیرومند تاریخچه طولانی و راهبردی پایدار دارند و اعضای باسابقه آنها به تناسب ظرفیت، صلاحیت و تحولات روزگار جای خود را به نیروهای جوان‌تر می‌دهند اما اینکه با وجود اشکالات مختصر و اختلافات سیاسی اندك به سیاست جدایی‌طلبانه روی آوریم، حرکتی شکست‌خورده است.

باید بنیادهای حزبی‌مان را به صورت طولانی‌مدت شکل داده و بر باورهای‌مان بمانیم و اختلافات مختصر را با سیاست‌های اقناع‌کننده مرتفع سازیم و یا در مقام داوری درست، حجت بخشیده و قول فصل را بپذیریم.

نباید مرز جدایی را رقم زده و به دنبال تکثر حزبی رویم که هیچ منفعتی برای کشور ندارد.

 

منبع: هفته نامه سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی