ششمین جلسه از سلسله جلسات دیالوگ تحت عنوان «زنان، نیمۀ دیگر ایران» به همت کانون دانشجویان حزب کارگزاران سازندگی ایران-خراسان رضوی برگزار شد. در این برنامه جمعی از اعضای حزب، فعالان سیاسی و اجتماعی مشهد و علاقمندان به مباحث حوزۀ حقوق زنان گردهم آمدند تا گفت وگویی پیرامون وضعیت و چالشهای مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان ایرانی انجام دهند.
به گزارش سایت کارگزاران، مرضیه محبی در این نشست به بررسی وضعیت زنان در برنامههای دولت پرداخت و گفت: من شخصاً وضعیت آقای روحانی را درک میکنم و با توجه به ساختارهای اجتماعی انتظاری از ایشان ندارم. به یاد داریم که حین بررسی برنامۀ ششم توسعه حتی در بحث عدالت جنسیتی نیز واکنشهای منفی وجود داشت. نمیتوان انتظار داشت که با انتخاب چند وزیر زن ناگهان تغییرات محسوسی رخ دهد.
این فعال حقوق زنان ادامه داد: ریشههای تبعیض علیه زنان به چگونگی توزیع قدرت در اجتماع و مسائل فرهنگی بازمیگردد. خشونت علیه زنان در زبان جامعه نهادینه شده است و زبان این مسئله را بازتولید میکند. زنان هم تبعیض علیه خود را پذیرفتهاند. خیلی از زنان میگویند موقعیت اجتماعی ایجاب میکند که در زمانهای خاص از خانه بیرون نروند. در سطح زنان تهیدست و اقشار پاییندست جامعه این موضوع نمود بیشتری دارد.
این حقوقدان و وکیل دادگستری در خصوص اهمیت اقتصاد و معیشت در گفتمان جنبش زنان اشاره کرد: اقتصاد، فرهنگ و سیاست درهم تنیدهاند و تغییرات آنها متصلب است و همه باید با هم حل شوند. اینکه از بالا تصمیم بگیریم و یک ژست روشنفکرانه به خود بدهیم، مؤثر نیست. غالب زنان در جامعه نگرش روشنفکرانه ندارند و بر همین اساس نگرش فارغ از جامعه موثر نمیباشد. نمیتوان انتظار داشت فقر و محرومیت و تبعیضی که به خصوص در مورد زنان تهیدست وجود دارد، با انتخاب وزیر زن حل شود. بحث اصلی، تهیدستی زنانی است که با چند فرزند مشکل اقتصادی دارند؛ مخصوصاً در حاشیه شهر مشهد. این زنان هم مشکل مسکن و هم مشکل تغذیه دارند و در مقابل گزینههایی که دارند فحشا، تنفروشی و یا رویآوردن به مواد مخدر است. هیچگونه حمایت اجتماعی از زنان وجود ندارد. کنشگر اجتماعی باید عمده نگاه خود را متوجه قشر ضعیف و فقیر زنان جامعه کند.
در ادامه نشست، منصوره موسوی شعارها در حوزۀ زنان را در دو سطح نخبهگرایانه و غیر آن، قابل بررسی دانست و تصریح کرد: در سطح نخبهگرایانه، این روزها بنابر شعارهای آقای روحانی بحث حضور زنان در حوزه های مدیریتی و سیاسی است. مخالفان میگویند که زنان از تجربۀ کافی برای مدیریت برخوردار نمیباشند. ایران در بین کشورهای منطقه بالاترین آمار زنان تحصیلکرده را داراست. بعضاً وقتی با خروج این زنان از کشور مواجه میشویم، میبینیم که موفقیتهای بسیاری را به دست آوردهاند. مگر مردان تا چه حد از تخصص برخوردارند و موفق بودهاند که زنان نیستند؟
او در تحلیل چرایی عدم واگذاری مدیریتهای مهم به زنان، ادامه داد: بحث صرفاً حضور زنان در پستهای کلیدی نیست. حتی مدیریتهای رده چندم هم به زنان سپرده نمیشود. به هر حال از جایی باید شروع کرد. متأسفانه جنسیت عامل مهم واگذاری بسیاری از پستها میباشد و قبل از نگاه به تخصص، به جنسیت نگاه میشود. یکی از دلایل اینکه مدیران نمیتوانند در برنامهریزیها و سیاستگذاریها به مشکلات زنان بپردازند این است که از تجربۀ زیستی زنانه برخوردار نیستند.
این فعال جنبش زنان با اشاره به مشکل مرکزگرایی در جنبش زنان، تصریح کرد: جنبش زنان دچار مشکل مرکزگرایی شده است و نخبهگرایانه رفتار میکند. عدهای از فعالان حوزۀ زنان توجهشان معطوف به مسائلی است که در تهران و مراکز استانها میافتد. اگر اولویتبندی کنیم آنقدر زنان در مناطق دیگر (غیرمرکزی) دچار مشکل هستند که مسئلۀ حضور زنان در ورزشگاهها اهمیت کمتری دارد. باید بخشی از این زمان را صرف زنانی که با مشکلات بسیار عمیق دست و پنجه نرم میکنند بکنیم.
او افزود: مشکلات زنان مشکلات جامعه است و برای رفع مشکلات، مردان نیز باید قدم جلو بگذارند.
این جامعهشناس در تحلیل سطح دوم شعارهای حوزۀ زنان، گفت: سطح دوم، غیر نخبهگرایانه است. باید توجه کرد که دموکراسی و توسعۀ انسانی در صورتی که از لایههای پایین جامعه شروع شود، مؤثر است. زنان فرودست باید در برنامهریزیها و سیاستگذاریها لحاظ شوند. تا زمانی که به نیازهای اینها - که ضروریست و نه فانتزی - توجه نشود؛ دموکراسی و توسعۀ انسانی بدون استثنا با شکست مواجه میشود. در این راستا مهمترین راه برای توانمندسازی زنان، تقویت تأمین اجتماعی است.
جلسۀ بعدی دیالوگ، پنجشنبۀ هفتۀ آینده با موضوعی جدید در دفتر حزب برگزار خواهد شد.
خراسان رضوی- کارگزاران: ششمین جلسه از سلسله جلسات دیالوگ تحت عنوان «زنان، نیمۀ دیگر ایران» به همت کانون دانشجویان حزب کارگزاران سازندگی ایران-خراسان رضوی برگزار شد. در این برنامه جمعی از اعضای حزب، فعالان سیاسی و اجتماعی مشهد و علاقمندان به مباحث حوزۀ حقوق زنان گردهم آمدند تا گفت وگویی پیرامون وضعیت و چالشهای مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان ایرانی انجام دهند.
مرضیه محبی در این نشست به بررسی وضعیت زنان در برنامههای دولت پرداخت و گفت: من شخصاً وضعیت آقای روحانی را درک میکنم و با توجه به ساختارهای اجتماعی انتظاری از ایشان ندارم. به یاد داریم که حین بررسی برنامۀ ششم توسعه حتی در بحث عدالت جنسیتی نیز واکنشهای منفی وجود داشت. نمیتوان انتظار داشت که با انتخاب چند وزیر زن ناگهان تغییرات محسوسی رخ دهد.
این فعال حقوق زنان ادامه داد: ریشههای تبعیض علیه زنان به چگونگی توزیع قدرت در اجتماع و مسائل فرهنگی بازمیگردد. خشونت علیه زنان در زبان جامعه نهادینه شده است و زبان این مسئله را بازتولید میکند. زنان هم تبعیض علیه خود را پذیرفتهاند. خیلی از زنان میگویند موقعیت اجتماعی ایجاب میکند که در زمانهای خاص از خانه بیرون نروند. در سطح زنان تهیدست و اقشار پاییندست جامعه این موضوع نمود بیشتری دارد.
این حقوقدان و وکیل دادگستری در خصوص اهمیت اقتصاد و معیشت در گفتمان جنبش زنان اشاره کرد: اقتصاد، فرهنگ و سیاست درهم تنیدهاند و تغییرات آنها متصلب است و همه باید با هم حل شوند. اینکه از بالا تصمیم بگیریم و یک ژست روشنفکرانه به خود بدهیم، مؤثر نیست. غالب زنان در جامعه نگرش روشنفکرانه ندارند و بر همین اساس نگرش فارغ از جامعه موثر نمیباشد. نمیتوان انتظار داشت فقر و محرومیت و تبعیضی که به خصوص در مورد زنان تهیدست وجود دارد، با انتخاب وزیر زن حل شود. بحث اصلی، تهیدستی زنانی است که با چند فرزند مشکل اقتصادی دارند؛ مخصوصاً در حاشیه شهر مشهد. این زنان هم مشکل مسکن و هم مشکل تغذیه دارند و در مقابل گزینههایی که دارند فحشا، تنفروشی و یا رویآوردن به مواد مخدر است. هیچگونه حمایت اجتماعی از زنان وجود ندارد. کنشگر اجتماعی باید عمده نگاه خود را متوجه قشر ضعیف و فقیر زنان جامعه کند.
در ادامه نشست، منصوره موسوی شعارها در حوزۀ زنان را در دو سطح نخبهگرایانه و غیر آن، قابل بررسی دانست و تصریح کرد: در سطح نخبهگرایانه، این روزها بنابر شعارهای آقای روحانی بحث حضور زنان در حوزه های مدیریتی و سیاسی است. مخالفان میگویند که زنان از تجربۀ کافی برای مدیریت برخوردار نمیباشند. ایران در بین کشورهای منطقه بالاترین آمار زنان تحصیلکرده را داراست. بعضاً وقتی با خروج این زنان از کشور مواجه میشویم، میبینیم که موفقیتهای بسیاری را به دست آوردهاند. مگر مردان تا چه حد از تخصص برخوردارند و موفق بودهاند که زنان نیستند؟
او در تحلیل چرایی عدم واگذاری مدیریتهای مهم به زنان، ادامه داد: بحث صرفاً حضور زنان در پستهای کلیدی نیست. حتی مدیریتهای رده چندم هم به زنان سپرده نمیشود. به هر حال از جایی باید شروع کرد. متأسفانه جنسیت عامل مهم واگذاری بسیاری از پستها میباشد و قبل از نگاه به تخصص، به جنسیت نگاه میشود. یکی از دلایل اینکه مدیران نمیتوانند در برنامهریزیها و سیاستگذاریها به مشکلات زنان بپردازند این است که از تجربۀ زیستی زنانه برخوردار نیستند.
این فعال جنبش زنان با اشاره به مشکل مرکزگرایی در جنبش زنان، تصریح کرد: جنبش زنان دچار مشکل مرکزگرایی شده است و نخبهگرایانه رفتار میکند. عدهای از فعالان حوزۀ زنان توجهشان معطوف به مسائلی است که در تهران و مراکز استانها میافتد. اگر اولویتبندی کنیم آنقدر زنان در مناطق دیگر (غیرمرکزی) دچار مشکل هستند که مسئلۀ حضور زنان در ورزشگاهها اهمیت کمتری دارد. باید بخشی از این زمان را صرف زنانی که با مشکلات بسیار عمیق دست و پنجه نرم میکنند بکنیم.
او افزود: مشکلات زنان مشکلات جامعه است و برای رفع مشکلات، مردان نیز باید قدم جلو بگذارند.
این جامعهشناس در تحلیل سطح دوم شعارهای حوزۀ زنان، گفت: سطح دوم، غیر نخبهگرایانه است. باید توجه کرد که دموکراسی و توسعۀ انسانی در صورتی که از لایههای پایین جامعه شروع شود، مؤثر است. زنان فرودست باید در برنامهریزیها و سیاستگذاریها لحاظ شوند. تا زمانی که به نیازهای اینها - که ضروریست و نه فانتزی - توجه نشود؛ دموکراسی و توسعۀ انسانی بدون استثنا با شکست مواجه میشود. در این راستا مهمترین راه برای توانمندسازی زنان، تقویت تأمین اجتماعی است.
جلسۀ بعدی دیالوگ، پنجشنبۀ هفتۀ آینده با موضوعی جدید در دفتر حزب برگزار خواهد شد.