سازندگی: مانند سالهای گذشته، در ایام سوگواری رحلت حضرت رسول(ص) و شهادت امام حسن مجتبی و امام رضا(ع) در روزهای سهشنبه، چهارشنبه و پنجشنبه مجالس تکریم و تذکر با حضور جمعی از چهرههای سیاسی، فرهنگی و مذهبی در منزل غلامحسین کرباسچی برگزار شد. در ادامه گزارش سازندگی از خلاصه صحبتهای حجتالاسلام والمسلمین عبدالمجید معادی خواه در این جلسه را میخوانید. معادی خواه در این صحبتها با تکیهبر سیره حقیقی پیامبر اکرم و در ادامه صلح امام حسن(ع) به بررسی مفهوم جهاد و قتال میپردازد.
سیره پیامبر اکرم(ص) در قرآن
عبدالمجید معادی خواه در شب نخست این جلسه با پیگیری بحثهای سالهای گذشته خود به لزوم واکاوی سیره حضرت پیامبر اکرم در قرآن اشاره و با بیان کاستیهای سیرهنویسی در تاریخ اسلام گفت: سیرهنویسان ما در نگارش سیره پیامبر اکرم(ص) قرآن را نادیده گرفتهاند. اگر هرکدام از کتابهای تاریخ را در این زمینه نگاه کنید باید دقت زیادی برای پیدا کردن مطالب مفید کرد. با واکاوی همه این کتابها این سؤال جدی پیش میآید که چرا در سیره نگاری ما این انحراف ایجاد شده است؟ در بسیاری از کتابها مواردی مانند مرکبها یا زنان یا بردگان حضرت رسول هم آمده است که بیشک بسیاری از آنها روایتهای ضعیف و خلاف واقع است اما در همین موارد هم نکات مهمی پیدا میشود. مواردی مانند بردگانی که ایشان آزاد کردند و بسیاری از آنها بعدها در جهان اسلام شخصیتهای مهم و قابل تکنگاری شدند. این پرسش که روش ارتباط ایشان با شخص برده چگونه بوده است که در ادامه به شخصیتهای مهم تاریخ اسلام تبدیل میشدند، قابلبررسی است.
معادی خواه در ادامه با اشاره به وجود سیره پیامبر در قرآن گفت: بیش از 300 آیه در قرآن کریم در رابطه با سیره پیامبر وجود دارد که سرمایه بزرگی برای فرهنگسازی است که متأسفانه ما از کنار آن گذشتهایم. مثلاً یکی از این موارد دعوت رسول خدا از مردم برای استفاده از زیباترین ادبیات در رابطه با مخالفان خود است. چیزی که ما امروزه متأسفانه نمیبینیم و حتی در بسیاری از موارد در داخل و برای دوستان خود هم از ادبیات تند و بعضاً توهینآمیز استفاده میکنیم؛ مخالف که دیگر به کنار. در صورتی که خشونتهای کلامی و عصبانیت و بیحرمتی که حتی ما اخیراً شاهد آن از اهالی حوزه هم هستیم، در سیره حضرت محمد(ص) جایی ندارد.
جهاد و سیره حضرت رسول
معادی خواه در ادامه جهاد را یکی از مهمترین مفاهیمی معرفی کرد که بعد از رحلت حضرت رسول دچار انحراف شده است. او با اشاره به این امر که در قرآن کریم سیره رسول خدا مجموعه بسیار عظیمی است، درمورد تفاوت مفهوم جهاد در این سیره و آنچه بعدها فهم شده است، گفت: یکی از این موارد بحث جهاد است که متأسفانه قرائت بدی از جهاد بعد از حضرت رسول در جهان اسلام رایج شده است. یعنی اگر کسی در قرآن بحث جهاد را ببیند و در سیره رسول خدا دقت کند و حتی در سیره انبیای دیگرمتوجه این مساله میشود؛ مثلاً حضرت داوود را وقتی نگاه میکنید خداوند نمیگوید او شمشیرهای خوبی میساخت، آنهم در جنگ سرنوشتسازی که نقطه عطفی در تاریخ یهود است، فقط از یک قتل جالوت که سرچشمه همه شرها بوده است، یاد میکند نه از اینکه کشته پشت کشته برجای گذاشتند. مشروعیت قتل در قرآن به آن ریشه اصلی اشاره میکند.
او به تفاوت میان جنگافروزی و جهاد اشاره کرد و افزود: ما اگر به تجربههای سورههای آلعمران و بقره نگاه کنیم، متوجه میشویم در قرآن کلیدواژه قتال و جهاد باهم متفاوت است. قرآن بههیچوجه به رزمنده اسلام اجازه اعمال ریاکارانه و کارهای نمایش قدرت نمیدهد، جهاد حقیقی آن چیزی است که سیدالشهدا در حماسه عاشورا آن را به نمایش گذاشت و تفاوت این حماسه هم همین است. تفاوت جهاد و جنگ هم همین است، قرآن در جهاد میگوید شما نمیتوانید مانند جنگ افروزان باشید. پیامبر اکرم و سپاهی که ایشان دارد که پیامبر رحمت هستند کمترین شائبه خودنمایی را دارد؛ چراکه اگر جز این باشد، دیگر جهاد نیست. او با انتقاد از درست تعریف نشدن مفهوم جهاد گفت: ما سعی نکردیم تفاوت جهاد و جنگ افروزان تاریخ را حداقل از قرآن استخراج کنیم. اسلام شمشیر را دست هر کسی نمیدهد و پیامهای قرآن روشن است. جهاد اسلامی هیچ تناسبی با جنگافروزی که بعد از پیامبر به نام اسلام ایجاد شد و به اسلام ضربه زد ندارد. البته ما افتخارات صدر اسلام را انکار نمیکنیم و قصد خدشهدار کردن آن را نداریم اما حفظ حرمت اسلام مقدم است. این قتال در تاریخ اسلام جهاد اسلامی نیست همانطور که حضرت علی در این شکل جنگها شرکت نکردند.
هیاهو به جای گفتوگو
معادی خواه در ادامه صحبتهای خود به فضای کنونی که میان مذاهب مختلف در جهان اسلام وجود دارد اشاره کرد و با انتقاد از این فضا آن را بهجای گفتوگومحور، هیاهومحور معرفی کرد و گفت: در فضای فعلی ما دچار هیاهوهایی مانند شیعهستیزی و سنیستیزی شدهایم. هیچ راهی نیست که باب گفتوگو باز شود. کسی که به شیعه میتازد تمام حرفش این است که من حق مطلق هستم و تو باطل مطلق. آیا این گفتوگو است؟ کسی هم که به نام شیعه حرف میزند به همین شکل. این گفتوگو نیست، هیاهو است. این جدالی است که قرآن نمیپسندد. ما باید توجه داشته باشیم که در تاریخ اسلام چطور گرفتار انحراف شدهایم. ما به نام تشیع چندین نوع شیعه داریم از مازندران و خراسان و قم و کاشان که هر سه در جریان تشیع و زادگاه تشیع ایجاد شدهاند. دل خود ائمه هم از برخی از این افراد که با نام شیعه از نام ایشان بهرهکشی ابزاری میکردند، خون بود. کسانی که از خون پاک سیدالشهدا استفادههای ابزاری میکردند هرچند که درحقیقت زلالی حادثه عاشورا به میزانی است که اگر این عظمت نبود حقیقتاً از اسلام اهل سنت هم چیزی باقی نمیماند. شما مدینه روزی را که امام حسین از آن حرکت کردند با مدینه دو سال بعد مقایسه کنید، این تحول عظیم باید بررسی شود. آنهم درزمانی که اسلام حقیقی در پرتگاه صد درصد بود یعنی چیزی از اسلام باقی نمیماند. مجاهد در اسلام بینشها را سوار شمشیر میکنند و این تنها انتقادی است که حضرت علی به خلیفه دوم دارند.
صلح امام حسن(ع) و جهاد و قتال
معادی خواه در شب دوم این مجلس بحث خود را در مورد صلح امام مجتبی و تفاوت جهاد با قتال در پیش گرفت و گفت: قتال با جهاد متفاوت است این دو باهم متفاوت هستند یعنی دو کلیدواژه متفاوت است. صلح حسنی در این رابطه ظریف جایگاه ویژهای دارد و جز آن به نظر من صلح ایشان پایهگذار هجرت سوم است. یعنی تا روزی که امام حسن مجتبی آن سند را امضا نکرده بودند، ما یک تجربه از رابطه امارت و امامت داریم و بعد از امضای این سند تجربه جدید و نقطه عطفی در تاریخ تشیع و اسلام است.
خوارج و امام علی (ع)
معادی خواه در ادامه بررسی این روند تاریخی به برخورد امام علی با خوارج اشاره میکند و آن را از نمونههای درخشان برای درسآموزی میداند و میگوید: برخورد با خوارج برای حضرت علی بسیار دردناک بود مسئله این نبود که ایشان این موضوع را حل کنند اما گفتند که من نمیتوانم روی شهروند خود شمشیر بکشم. ایشان اگر میخواستند میتوانستند این کار را بکنند و مالک اشتر هم میگفت از این مانع بگذریم اما حضرت علی فرمودند این شمشیر برای کشیده شدن علیه شهروند خودشان نیست. گفت و گوی حضرت علی خوارج را فروریخت. ما از این گفتوگو هیچ تجربهای نگرفتهایم و اصرار داریم با هیاهو کار خود را ادامه دهیم.
امام حسن(ع) و معاویه
معادی خواه در ادامه صحبتهای خود به زمان بعد از شهادت امام علی و امامت امام حسن پرداخت و با انتقاد از عدم توانایی امام حسن در نداشتن نیروی کافی برای مقابله با معاویه گفت: اینکه شایع شده است که امام حسن به دلیل نداشتن نیرو صلح کردند، اشتباه تاریخی است. حضرت نیروهای خود را داشتند. در روایتهای اطمینانبخشی که وجود دارد این است که بعد از شهادت امام، کوفه شاهد تحولی بود که احساس مردم را برانگیخته بود و امام حسن وارث چنین محبوبیتی بودند. و حتی روایتهایی است که محبوبیت ایشان از علیبنابیطالب هم بیشتر بود؛ چراکه معاویه در این سالها سمپاشیهای زیادی علیه امام علی(ع) انجام داده بود که یکی از آنها استفاده از امام حسن و شایعه این امر بود که ایشان با جنگ صفین مخالف بوده است. اگر امام حسن نیرو نداشتند و نمیتوانستند در مقابل معاویه کاری انجام دهند چرا معاویه برای صلح با ایشان کاغذ سفید فرستاد که هر چه شما بگویید من انجام میدهم یا چه نیازی به شهادت ایشان داشت. برای شهادت ایشان در روایات 70 ترور عنوان شده است. زمانی هم که امام حسن برای جنگ آماده شدند و غیث هم در صفین بود یک مشکل این بود که در درون کوفه معاویه هستههایی شکل داده بود تا به مجرد اینکه لشکر امام حسن از کوفه بیرون رفت این هستهها فعال شوند و از پشت جبهه ایشان را از بین ببرند و همین باعث شد ایشان نتوانند در این جنگ شرکت کنند.
رابطه معاویه و روم
او در ادامه بهجز ترور و بستری شدن امام حسن به رابطه معاویه با روم اشاره کرد و گفت: مسئله دیگر اینکه معاویه وقتی در تنگنا قرار میگرفت به روم امتیاز میداد و در تصمیم امام حسن کسی به این موضوع توجه نمیکند.. در کنار این موارد بستری شدن ایشان با ترورها بهعلاوه مجموعه کارهای معاویه باعث شد که مضرات جنگ برای ایشان زیاد شود، در چنین شرایطی حضرت نظرسنجی کردند و افرادی را که تعیینکننده بودند، در نظر گرفتند و تعداد این افراد هم در هرزمانی بیش از 30 تا 40 نفر نمیشوند. امام این افراد را جمع و شرایط را تشریح کردند و پیشنهاد صلح را مطرح کردند و گفتند که این پیشنهاد عزت ما را در خود ندارد و پذیرفتن آن عزت ما را تأمین نمیکند اما بدانید اگر در بین جنگ آن را کنار بگذاریم، ضررش بیشتر است.
ثمرات صلح امام حسن
معادی خواه در پایان با اشاره به اینکه صلح امام حسن را باید از جنبههای مختلف ازجمله وضعیت آن روز عراق و شام بررسی کرد، به وحشت معاویه از امام حسن بعد از صلح اشاره کرد و در مورد شهادت ایشان گفت: در ترور آخری که ایشان به شهادت رسید، سمی ایشان را از پا انداخت که ایشان را حدود دو ماه درگیر کرد چون معاویه به شدت وحشت داشت که انگشت اتهام به سمت او برود. صلح امام حسن در تاریخ تشیع و اسلام اهمیت فراوانی دارد چراکه درحالیکه امام حسن به حکومت معاویه مشروعیت دادند، اما این مشروعیت مشروط بود و ایشان بهطور عملی خط امارت را از امامت جدا کردند و در ادامه این موضوع مدینه پایتخت فرهنگی اسلام شد و تمام امامت تداوم فرهنگی همین خط است و عاشورا هم ادامه همین امر است که عملی میشود و به همین منظور من این صلح را هجرت سوم و بسیار بااهمیت میدانم.
نخستین قتال در تاریخ اسلام
عبدالمجید معادی خواه در مورد رابطه امارت و امامت در جهان اسلام پیش از صلح امام حسن گفت: تا قبل از امضای این سند امامت و امارت خطشان به شکل صریحی از هم تفکیک نشده بود و در دوران خلفا کسی که به هر شکلی خلیفه میشد و بهعنوان خلیفه شناخته میشد، مجموعه جهان اسلام او را به رسمیت میشناختند هرچند که این مشروعیت نیز خود جای بحث دارد. در این میان نوبت به فردی رسید که زیر بار این کار نرفت و معاویه نخستین فردی بود که کسی را که مسلمانان با او بیعت کرده بودند، نپذیرفت و اینجا اولین قتال در تاریخ اسلام بین برادران پیش آمد که به شکلی تقابل دو قبله است. جز علی ابن ابیطالب کسی نمیتوانست این بار را پشت سر بگذارد. هرچند این کار برای ایشان نیز بسیار سخت بود و سخن حضرت علی این است که خواب از چشم من ربوده شده بود. این پیچوخم بسیار سختی بود که مسلمانان به رویهم شمشیر بکشند و حضرت علی میگویند باید این جام تلخ را مینوشیدم. ایشان میگفتند که من نمیتوانستم به کفر روی بیاورم و این اقدام تلخ را انجام دادم هرچند حضرت بسیار تلاش کردند تا جایی که میشود کسی در این راه قربانی نشود.
او در ادامه در تحلیل جنگ میان حضرت علی و معاویه به اصلاحات علوی اشاره کرده و افزود: امیرالمؤمنین سرانجام این جنگ را شروع کردند. البته برای تحلیل این جنگ باید اصلاحات علوی را رمزگشایی کرد که متأسفانه ما شناختی کامل و صحیح از این اصلاحات نداریم و این از مواردی است که در تاریخ اسلام مظلوم واقع شده است. 25 سال از رحلت پیامبر گذشته بود که علی(ع) گفت که شما به مرز جاهلیت رسیدهاید و کارنامه پیامبر در مرز نابودی است. حال پرسش این است که چه اتفاقی افتاده است. امام علی 25 سال در متن نبوده است. حالا روزی است که همه مردم به جز 15 نفر( که این 15 نفر نخستین باند سیاسی در تاریخ اسلام هستند که خود این هم قابلبررسی است.) منطق آنها این بود که قرائن نشان میدهد که بیعت با شما به جنگ کشیده میشود و ما نمیخواهیم برادرکشی کنیم.
او در ادامه با انتقاد از باور سطحی که میگویند امام علی میلی به خلافت نداشتند توضیح داد: نپذیرفتن خلافت از حضرت علی امری است که نیازمند بررسی جدی است. چراکه 13 سال پیش حضرت تاکید داشتند بر اینکه خلافت مناسب ایشان است. اما بعد از گذشت این سالها ایشان در خطبه نخست خود هم تأکید میکنند در مدتی که گذشته و رسول خدا رحلت کردهاند، حرکتهای کور عامل بدبختی گذشته بوده و ایشان در ادامه بیان میکنند که امید چندانی ندارند. این خطبه از معجزات تاریخ است که اصلاحات امیر المومنین با این خطبه شروع شده است. در گام نخست این اصلاحات هم مقابل ایشان کسی قرار گرفته است و برای ایشان خیلی سخت بود که کار به قتال برسد، اما ایشان دیدند که باید یا کافر شوند و چارهای نیست؟
منبغ: روزنامه سازندگی