حمید شجاعی:
جامعه ایران در کشاکش مشکلات اقتصادی و معیشتی، بحرانهای اجتماعی و شرایط بینالمللی روزگار میگذراند. ۱۸ ماه از روی کار آمدن حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور میگذرد، اما دولتیون و اطرافیان وی به جای اینکه درصدد رفع مطالبات مردم و تحقق وعدههای رئیسجمهور باشند، درصدد مصادره به مطلوب آرای روحانی در سالهای ۹۲ و ۹۶ هستند. گو اینکه جامعه و جریانات سیاسی ماهها است که از این مسائل گذشتهاند. خوب یا بد امروز دولت نتوانسته آنطور که باید به توقعات مردم پاسخ دهد و دیگر کسی را نمیبینیم که چشم بسته از دولت حمایت کند. حتی اصلاحطلبانی که به گفته خود تا ۱۴۰۰ همراه روحانی خواهند ماند نیز این روزها در اظهار نظرات دقت میکنند تا سخنی در حمایت بدون توجیه از دولت نگویند. شاید اگر روحانی به یک سال و نیم گذشته باز میگشت و از ابتدا این مسیر را طی میکرد با این تجربه رویکرد دیگری را بر میگزید یا حداقل بر مبنای منویات پیش میرفت. کاری که شاید از رئیسجمهوری مثل روحانی با کاراکتری خاص مقداری بعید بهنظر برسد. باید دید در ادامه راه و آینده سپهر سیاست ایران چه اتفاقاتی رخ خواهد داد. برای بررسی شرایط جامعه در ساحتهای گوناگون، ارتباط اصلاحطلبان با دولت و مقایسه دولت تدبیر و امید و سازندگی «آرمان» با حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی و عضو سابق شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
با گذشت 18ماه از روی کارآمدن دولت دوازدهم و پیروزی حسن روحانی، برداشتهای متفاوتی از تغییر موضع وی پس از انتخابات و فاصله گرفتن از وعدهها و شعارها شنیده میشود، به نظر شما چه شد؟ اتفاقی افتاد که روحانی به رئیسجمهوری محافظهکار تبدیل شد؟
با اینکه من فکر میکنم که بسیار در این مورد صحبت شده، اما کوتاه به آن اشاره میکنم. به نظر من موضوع از جایی شروع شد که آقای روحانی احساس کرد برای انتخابات نیاز دارد که مقداری تهاجمی عمل کند، لذا احساسش به تهاجم مثبت شد. بعد از انتخابات نیز این را ادامه داد که البته این اشتباه را هم دوستان اصلاحطلب ما در مجلس ششم مرتکب شدند و هم آقای روحانی بعد از رأی در 96، باید به این نکته توجه کرد که در دوره انتخابات وقتی شما تهاجم میکنید و رادیکال میشوید حداکثر تهاجمتان به طرف مقابل که کاندیدای دیگری از جریان رقیب است بازمیگردد، اما زمانی که پس از انتخابات این تهاجم را ادامه میدهید طرف شما دیگر کاندیدای شکست خورده نیست، بلکه شما با نظام طرف هستید. لذا محیط تغییر میکند و به نظر من آقای دکتر روحانی متوجه این ظرافت نشد که محیط بعد از پیروزی با محیطی که وی در آن قرار داشت تفاوت کرده بود. تندیهای آقای روحانی پس از انتخابات وی را بعدا با محدودیتهای جدی مواجه کرد که مجبور به عقبنشینی شد تا آن را جبران کند و این عقبنشینیها خلاف انتظار مردم بود.
طی چند وقت اخیر برخی اطرافیان رئیسجمهور مثل آقای واعظی اظهار داشتند که دولت در سال92 و 96 با هیچ جریانی ائتلاف نداشته و تمام رأی آقای روحانی بهخاطر خود او بوده است، برخی اصلاحطلبان به این موضوع واکنش داشتند ارزیابی شما چگونه است؟
ما اصلاحطلبان هیچ ادعایی نداریم، هیچ رأیی هم نداشتیم و به نظرم آقای واعظی شکسته نفسی کرده که نگفته رأی آقای روحانی برای خود اوست. به نظر من رأی آقای روحانی مربوط به آقای واعظی بوده و او رأی رئیسجمهور را در کشور ساخته است، اما خوب چون آقای واعظی شخصیت برجستهای است، شکسته نفسی کرده است. ما اصلاحطلبان هیچ ادعایی نداشته و نداریم. ما اصلاحطلبان نه عددی هستیم در کشور و نه ادعایی داریم و خوشحالیم که آقای واعظی کمک کردند که آقای روحانی رئیسجمهور شد.
این موضوع از دولت اول تدبیر و امید تاکنون مطرح بوده که دولت آقای روحانی مشابه دولت مرحوم آیتا... هاشمی است، شما چه میزان به این گفته اعتقاد دارید که دولت روحانی، دولت هاشمی منهای سازندگی است؟
به نظر من مقایسه کردن آقای روحانی با آقای هاشمی و دولتها قیاس معالفارق است، چراکه آقای هاشمی شخصیت دیگری بودند و آقای روحانی شخصیت دیگری است. هردو محترم، اما جنسشان با یکدیگر متفاوت بوده، لذا ترکیب دولت آقای هاشمی نیز با دولت آقای روحانی متفاوت است. البته باید بگویم دولت اول آقای هاشمی نیز با دولت دوم وی متفاوت بود. در دولت اول آقای هاشمی شخصا دولت را چید و تصمیم گرفت و برجستگان هر بخشی را بدون توجه به مواضع سیاسی دعوت به همکاری کرد. یعنی کسانی را به همکاری گرفت که در آن پست متناسب با جایگاهی که داشتند انتخاب شدند. مثلا در وزارت بهداشت و درمان کشور هنوز شخصیتی برجستهتر از آقای دکتر فاضل مطرح نبوده و نیست. در بخش وزارت علوم و تحقیقات شخصیتی برجستهتر از آقای دکتر معین وجود نداشته، در وزارت فرهنگ و ارشاد هیچ وزیری به وزانت، جاافتادگی و محبوبیت رئیس دولت اصلاحات وجود نداشته است. در آموزش و پرورش سرآمد همه وزرای پس از انقلاب آقای نجفی است. سرآمد همه وزرای اقتصادی کشور آقای نوربخش و در وزارت ارتباطات و پست و تلگراف حتما سرآمد همه آقای غرضی بوده است. در وزرای معدن آقای محلوجی از برترینهاست، در وزرای راه آقای مهندس ترکان، در وزارت کشور آقای عبدا... نوری، لذا وقتی ترکیب دولت اول آقای هاشمی را نگاه کنیم چون هدف آقای هاشمی این بود که کشور را پس از جنگ راه بیندازد و از بحرانهای پس از آن نجات دهد با دید روشنی حرکت میکرد و برجستگان همان بخش را بدون توجه به گرایش سیاسی وارد دولت مینمود. لذا ترکیب عمومی دولت آقای هاشمی دولتی تکنوکرات و به عبارتی فنگرا بود. در دولت آقای روحانی این موضوع متفاوت است. البته آقای روحانی هیچ وقت قدرت آقای هاشمی را نداشته و نمیتوانیم از وی انتظار داشته باشیم چرا که دستش بسته بوده است. در دولت آقای روحانی شاید سیاست اصلی این بوده که افرادی انتخاب شوند که حتما به لحاظ جناح سیاسی نه اصلاحطلب باشند، نه اصولگرا لذا افرادی برای دولت انتخاب شدند که در بهترین حالت نیروهای میانهاند و به طور کلی زبدهگزینی و اینکه بهترینهای کشور را در دولت جمع کنیم هدف نبوده، بلکه هدف این بوده که دولت بیدردسری باشد. گرچه من معتقدم که اتفاقا اگر قیاس کنیم خیلی جالب میشود، اما قیاس نکنیم بهتر است.
اینکه رئیسجمهور دولت بیدردسر انتخاب کرده نه اصلاحطلب و نه اصولگرا به نوعی پاشنه آشیل دولت نیست؟
تشخیص من این است که ما نمیتوانیم با مصالح کشور و مردم اینگونه برخورد کنیم. من این روش برخورد را قبول ندارم. اگر قرار بود به آقای روحانی نظری بدهم میگفتم همزمان از اصولگرایان، اصلاحطلبان و حتی فرماندهان سپاه استفاده کند. ما باید بهترینها را برای وزارتخانهها گزینش کنیم. الان در برخی از وزرای آقای روحانی این خصلت وجود دارد، مثلا آقای حجتی وزیر جهاد کشورزی جزء بهترینهاست، یا آقای زنگنه در وزارت نفت جزء بهترینهاست، اما این جزء نوادر دولت آقای روحانی است. در حالی که در دولت آقای هاشمی این مساله عام بود. در دولت آقای هاشمی این مساله در همه وزارتخانهها جریان داشت، اما در دولت آقای روحانی استثناست.
به قرائت بسیاری از اصلاحطلبان آقای روحانی موضوع مشخصی در مورد این جریان اتخاذ نکرده، در دیدار با فعالان سیاسی اصلاحطلب نیز آنها را شریک دولت خواند، اما تاکنون این شراکت به مشارکت تبدیل نشده، به نظر شما این عدم توجه به پایگاه رأی نوعی بیهویتی برای دولت به دنبال ندارد؟
به نظر من آقای روحانی چنین هدفی را تعقیب نمیکند. آنچه من تا امروز فهمیدم شاید آقای روحانی چشمانداز روشنی برای آینده ایران ندارد. رئیسجمهور در دولت نخستش هدف مشخصی را تعقیب میکرد که برجام را به نتیجه برساند، لذا ایستادگی کرد و خوب هم به نتیجه رسید. در دولت دوم من هنوز نتوانستم بفهمم که هدف و چشمانداز آقای روحانی چیست. البته ممکن است وجود داشته باشد، اما از سخنان و مواضع رئیسجمهور، معاون اول و وزرا نمیتوانیم بفهمیم که دولت به دنبال چیست. به نظر من پس از برخوردی که آمریکاییها با برجام کردند و 1+4 نیز تاکنون رفتار شایستهای نداشته، الان به نظر میآید که سیاست دولت اداره مطلوب کشور در شرایط بحران است. من معتقدم دولت در این مقطع موفق عمل کرد. اگر هدف اداره کشور در شرایط سخت فعلی باشد من دولت را در این بخش موفق ارزیابی میکنم. فکر میکنم با اقداماتی که عمدتا توسط دولت انجام شده و با حمایتی که سایر قوا تحت حمایت رهبری اندیشیدند کشور از خطری بزرگ فاصله گرفت. ما اکنون میتوانیم بگوییم که کشور از اوج مشکلاتیها که بدان دچار شده بود عبور کرده و دیگر زین پس مسیر هموارتری خواهیم داشت. پیشبینی آمریکاییها و همراهان منطقهای آنها این بود که بتوانند نفت ایران را به صفر برسانند و حس میکردند که بحران اقتصادی در داخل ایران شدید شود و به سمت ونزوئلایی شدن حرکت کند که با اقدامات بسیار خوبی که آقای همتی در بانک مرکزی داشت و تسلطی که دولت در بازار ارز پیدا کرده قیمت ارز از حدود 19 هزارتومان به حدود زیر 10 هزارتومان در حال طی کردن مسیر باثباتی است. از طرف دیگر با وجود اینکه شاید بهنظر میرسید که با وجود تحریمها مشکلاتی در کالاها و دارو پیشامد کند، اما بحرانی در تامین کالاهای اساسی و دارو بهوجود نیامد. آنها فکر میکردند که مردم ایران در چنین شرایط سختی نظام و دولت خود را تنها میگذارند، بحرانهای اجتماعی و شرایط خاص سیاسی در ایران حاکم میشود و کشور در معرض فشارهای داخلی قرار میگیرد تا مجبور شود به خارجیها امتیازات کافی دهد، اما مردم ایران خیلی خویشتنداری کردند گرانیها و فشارهای زندگی را خیلی صبورانه تحمل کردند و مصرف خود را کاهش داده و اجازه ندادند که در بازار بحران جدی کالا بهوجود آید و با کمک مردم کشور از این بحران عبور کرد. من فکر میکنم به رغم همه انتقاداتی که به دولت وارد است باید از دولت به دلیل اداره امور جاری کشور تقدیر کنیم و این پیام را به مردم بدهیم که خواب پریشان دشمنان برای ایران تعبیر نشد و ما اکنون با تسلط میتوانیم گامهای بعدی را برداریم. به نظر من این موفقیتهای داخلی، خویشتنداری و صبوری مردم با همه سختیها با دولت و نظام موجب میشود که حتی اروپایی ها، چین و روسیه نیز در همکاری با ایران تجدید نظر اساسی کنند. آمریکاییها نیز متوجه اشتباهات بزرگ خود خواهند شد و ترامپ درخواهد یافت تحلیلهایی که سلطنتطلبان، براندازان و منافقین به آنها داده بودند که ایران خیلی سریع دچار بحران داخلی شدید شده و تسلیم خواهد شد اتفاق نمیافتد. پیشرفتهایی که در صلح یمن اتفاق افتاد، افتضاح عربستان و اقدامات سنای آمریکا برای حفظ آبروی کلی خودشان که بر اساس آن مجبور شدند از بن سلمان فاصله بگیرند. اینکه امروز آمریکاییها از سوریه خارج میشوند در حالی که پیش از این میگفتند ایران نباید باشد تا ما هم نباشیم و اکنون فهمیدهاند که قابل تحقق نیست. مجموع این مسائل این پیام را میدهد که به لطف خدا و به همت دوراندیشیها و تدابیر مجموعه نظام و خصوصا مجموعه دولت از پیک مشکلات عبور کردیم و مسیرمان مسیر خوبی است. دولت نیز پس از تسلط بر بازار ارز گامهای خوبی برای تدارک کالای مورد نیاز مردم برمیدارد و صنعت هم پشتیبانی میشود. از این جهت فکر میکنم ماههای آینده ماههای بهتری برای اقتصاد ایران خواهد شد.
بر خلاف رویکرد موفق دولت در سیاست خارجی، شرایط اقتصادی و اجتماعی حاضر در جامعه به نفع دولت نیست و به نوعی مردم اعتماد و امید خود را از دست داده اند، با توجه به آنچه اشاره کردید در ماههای آینده این نوع رویکرد باز خواهد گشت؟
من فکر میکنم شاید افرادی که باید به رئیسجمهور کمک بهتری کنند بیش از آنکه بخواهند به آقای روحانی کمک کنند دنبال حل و فصل مسائل شخصی و جناحی خود هستند. اشکال از اینجا شروع شده که به جای اینکه موفقیتهای دولت را تبلیغ کنند و به مشارکت بگذارند و از نقش، جایگاه و صبوری مردم تقدیر کنند به فکر مسائل حاشیهای هستند. مردم در ماههای اخیر کارهای خیلی مهمی انجام دادهاند. هر سیاستمداری در مقابل این گذشت، صبوری و متانت مردم ایران باید سر تعظیم فرود آورد. باید اینها به مردم گفته شود و ارتباطات رئیسجمهور را با مردم گستردهتر کنند. آقای روحانی همان رئیسجمهوری است که همه ملت جمع شدند و 24 میلیون رأی به وی دادند، حال چه دلیلی دارد شخصی که خودمان انتخاب کردیم خیلی سریع به وی انتقاد کنیم. مگر رئیسجمهوری کاری باید میکرده که نکرده است. بالاخره برای اینکه ما را به بحران ببرند و در بحران امتیاز بگیرند ائتلاف شومی میان نتانیاهو، بنسلمان، مریم رجوی، رضا پهلوی و آقای ترامپ بهوجود آمد، اما به نتیجه نرسید. حال که با صبوری و متانت مردم دشمن به هدف خود نرسیده بیاییم مثبت حرف بزنیم و واقعیتهای مثبت جامعه را بگوییم که توانستیم ارز را مدیریت کنیم، بازار را میتوانیم تامین کنیم، هیچ اتفاق ناگواری نیفتاد و چرخ زندگی مردم متوقف نشد گرچه باید به همه اینها به نحو بهتری برای خدمت رسانی به مردم عمل شود. لذا کسانی که دور رئیسجمهور هستند باید به وی کمک کنند. اینکه برای رئیسجمهور چالش درست کنند که در 92 و 96 ائتلاف نبوده و آقای روحانی خود به خود رأی آورده چه کمکی به رئیسجمهور میکند؟ حتما شخصیت اصلاحطلبان خیلی فراتر از آن است که به چنین سخنانی پاسخ دهند، اما اینها گرفتاری درست میکند. رئیسجمهور و اطرافیانش باید از فرد فرد کسانی که به او رای دادند و این شرایط را تحمل کردند تشکر کنند. امروز باید همه در پیشگاه ملت با خضوع و تواضع با مردم صحبت کنیم. من فکر میکنم اگر رفتار صحیحی از دولت سر بزند مردم نیز دید بهتری پیدا خواهند کرد. انتصاب استاندارانی که میتوانند با مردم بهتر رفتار کنند خیلی تاثیرگذار است، لذا ترکیب جدید استانداران خیلی بهتر از ترکیب قبلی است. وقتی میتوانیم با انتخاب یک استاندار خوب استان خوبی مثل سیستان و بلوچستان، کرمان یا مازندران مردم و نیروهای سیاسی را امیدوار کنیم چه دلیلی داشت که این کار صورت نمیگرفت؟ هر تغییری که بتواند دولت را با مردم همراه کند باید به سرعت انجام پذیرد. وزرا با انتخاب معاونین فهیم، باز کردن درها به روی مردم، صحبت کردن با رسانهها و اینکه خود را در معرض قضاوت قرار دهند به نزدیکی دولت و ملت کمک میکند. مردم ایران خیلی نجیبند و به کم قانع میشوند و به یک احترام، سلام کردن، تواضع و حل مشکلی کوچک قانعاند. ما حتما قدرت این را داریم که این ضوابط را بازسازی و مسائل را حل کنیم. منتهی باید خیلی جدی و صادق باشیم.
بسیار مطرح میشود که رئیسجمهور در حلقه بستهای از اطرافیان قرار دارد و شاید دلیل افت محبوبیت وی نیز مشاورت با این حلقه بسته است، به نظر شما چرا آقای روحانی نمیخواهد از این حلقه خارج شود، رودربایستی یا رویکردی دیگر؟
من امیدوارم که این حلقه بستهای که شما تصویر میکنید وجود نداشته باشد، اما آنچه که من براساس تجربه خودم میفهمم، -چون در زمان مرحوم آیتا... هاشمی دو سال و نیم دفتر رئیسجمهور را اداره کردم- این است که آن زمان سیاستم این بود که من نسبت به همه کوچکی کنم که رئیسجمهورم که بزرگ بود، بزرگتر شود. اما امروز احساس من این است که اطرافیان رئیسجمهور مسیر را اشتباه میروند و میخواهند در کنار رئیسجمهور بزرگی کنند، اما نه تنها بزرگ نمیشوند، بلکه رئیسجمهوری چون روحانی را نیز کوچک میکنند. اینها باید روش خود را تغییر دهند. نشستن در کنار رئیسجمهور در بالا دست هیچ مسالهای از مسائل کشور را حل نمیکند.
شخص رئیسجمهور چطور؟
ما سالها در خدمت آقای روحانی در مجلس بودیم و وی باید ارتباطات خود را گستردهتر کند. در جلسهای که هم با اصلاحطلبان خدمت رئیسجمهور بودیم به صراحت گفتم که آقای رئیسجمهور شما امروز میتوانید نقش خیلی مهمی برای عبور ایران از بحرانی که گرفتار آن است ایفا کنید. شما باید مردم را در آغوش بگیرید و هر روز با گروههای مختلف صنفی، اجتماعی، قومی و مذهبی دیدار داشته باشید. حتما نباید فقط حرف بزنید بلکه حرفها را بشنوید. همین که گروههای مختلف مردم مشکلات خود را به رئیسجمهور بگویند و تخلیه شوند و وی نیز مسائل را پیگیری کند میتواند به اقبال عمومی و محبوبیت رئیسجمهور بیفزاید. امروز دفتر رئیسجمهور، معاون اول و وزرا باید محل رفت و آمد افراد زیادی باشد. بستن درها و پیگیری مسائل کشور در خلوت راه امروز ایران نیست. امروز باید با سیاست باز به سراغ مردم برویم.
گفته میشود که رئیسجمهور به لحاظ کاراکتر شخصیتی چندان مشورتپذیر نیست. اگر چنین باشد، به نظر شما این رویکرد در 2 سال و نیم آینده عرصه را به جهت عدم حمایت مردم از وی بر روحانی تنگ نمیکند؟
ما باید به کلی به نام ایران فکر کنیم. لذا لازمه عبور از مشکلاتی که امروز مردم با آن دست و پنجه نرم میکنند با هم بودن است. سیاسیون با دولت و دولت و رئیسجمهور باید با مردم، نمیخواهم موضع شما را رد یا تایید کنم، اما تاکید میکنم لازمه عبور از گردنههای سختی که پیش رو داریم تغییر رویکرد است و این رویکردها باید بازتر و ارتباطات گستردهتر باشد.
منبع: روزنامه آرمان امروز