دومین سالگرد درگذشت آیتالله هاشمی رفسنجانی صبح پنجشنبه در سالن اجلاس سران برگزار شد. در این مراسم تعداد بیشماری از چهرههای شناخته شده سیاسی از جمله حسن روحانی رئیسجمهور، اسحاق جهانگیری معاون اول، محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید مجلس، محمد هاشمی، حجتالاسلام دعایی، حسینعلی امیری معاون پارلمانی رئیسجمهور، محمود واعظی رئیس دفتر روحانی، عبدالناصر همتی رئیسکل بانک مرکزی، محمود علوی وزیر اطلاعات، آیتالله امامیکاشانی، حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران، عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمدجواد آذریجهرمی وزیر ارتباطات، پیروز حناچی شهردار تهران، محمدباقر نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه، انوشیروان محسن یبندپی استاندار تهران، حجتالاسلام سیدحسن خمینی، محمود صادقی نماینده مردم تهران، محمدجواد حقشناس عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، حسینعلی امیری معاون پارلمانی رئیسجمهور، آیتالله امامی کاشانی خطیب موقت نمازجمعه تهران، موسوی لاری، احمد مسجدجامعی عضو شورای شهر تهران، علی مطهری نماینده تهران، احمد خاتمی امام جمعه موقت و همیشه منتقد دولت و اصلاحطلبان، محمود صادقی نماینده تهران در مجلس، سروش محلاتی استاد حوزه و دانشگاه و برخی دیگر از سیاسیون حضور داشتند. قرار بر این بود که مراسم راس ساعت 8 صبح آغاز شود. همینطور هم شد. اما خیلی قبلتر از شروع بزرگداشت و با استقبال زیادی که صورت گرفته بود، تمام درهای شرقی و غربی پر شد. با اینکه گفته بودند حسن روحانی امسال دیگر برعکس سال قبل در مراسم بزرگداشت آیتالله شرکت میکند باز هم کمی تردید وجود داشت ولی به محض ورود به درب اجلاس، فضای سرد داخل همایش حاکی از سرموقع آمدن رئیسجمهور بود. سالن پایین و بالکن پر شد و بسیاری هم تا آخر مراسم ایستادند. شخصیتهای سیاسی اطراف رئیسجمهور نشسته بودند، حسین مرعشی اما در بین خانواده هاشمی و روبهروی مسئولان نشست. محمدباقر نوبخت هم از دیگران دیرتر رسید و با کمی اخم البته در صندلیای دور که بعدا برایش آوردند نشسته بود. نماینده آشوریها و اقلیتهای کشور و تعدادی نیز با لباس محلی حضور داشتند. مهدی هاشمی هم بین جمعیت دیده میشد. او با اینکه در حال سپری کردن دوران محکومیتش است اینبار درخواست کرده بود تا در مراسم پدر شرکت کند. مراسم با قرائت قرآن و سرود ملی کشور شروع شد و پس از آن محمد هاشمی بهعنوان برادر رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام دقایقی به سخنرانی پرداخت. پس از سخنان محمد هاشمی، ویدئویی از سا لهای مبارزات آقای « آیتالله پخش شد که البته کمی از سخنان حسن روحانی نیز در آن بود و حتی با جملهای از رئیسجمهور مبنی بر به پایان رسید. » هاشمی ظلمهایی که برتو روا داشتند را مردم فراموش نخواهند کرد فاطمه هاشمی دختر آیتالله هم که چهره به تزده و غمگینش توجه همگان را به خود جلب کرده بود، با حضور در جایگاه سخنران، با لحنی بغضآلود به تشریح لحظات پس از فوت مرحوم هاشمی و حضورش بر بالین پدر پرداخت. رئیسجمهور روحانی هم به عنوان سخنران ویژه صحبت کرد. اما پس از اتمام سخنرانی او، بهیکباره نظم مراسم به هم خورد و بسیاری از حاضران با ترک صندلیها برای گرفتن عکس یادگاری با چهرههای سیاسی، خود را به قسمت مرکزی سالن اجلاس رساندند و اینطور به نظر آمد که همایش به اتمام رسیده است که البته تمام نشده بود، زیرا کمی بعد، احمد مسجدجامعی عضو شورای شهر تهران و سروش محلاتی استاد حوزه و دانشگاه نیز پشت تریبون حاضر شد و به سخنرانی پرداخت. در بخش دیگری از این مراسم، گروه سرودی از استان گلستان قطعاتی را در وصف جایگاه و خدمات مرحوم هاشمی اجرا کردند و محسن هاشمی هم با سخنان کوتاهی در وصف آیتالله با اعلام اینکه بخش دوم مراسم بزرگداشت پدرش در حرم امام خمینی)ره(، برگزار خواهد شد، از مهمانان درخواست کرد تا در ادامه مراسم در حرم بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز حضور پیدا کنند.
محمد هاشمی: انقلاب به پشتوانه هاشمی قد راست کرد
برادر مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی اولین سخنران همایش روز پنجشنبه بود. محمد هاشمی که هنوز در سوگ برادر اندوهگین است، آن روز هم تمام سخنانش را با اشک و بغض گفت. او تاکید کرد که «دو سال است شخصیتی را از دست دادهایم که عمر پربرکتش را در راه مبارزه با ظلم و خدمت به نظام سپری کرد و سرانجام در غروب نوزدهم دی ماه سال 95 دنیا به سوگ او نشست. حال ما ماندیم و میراث ایشان که همان حفظ نظام، وحدت و عظمت ملت ایران است.»
هاشمی از مشی اعتدال و حفظ وحدت توأم با دوری از افراط و تفریط آیتالله یاد کرد و افزود: «آیا وقت آن نرسیده که اهداف و آمال این بزرگمرد تاریخ یعنی تلاش برای حفظ نظام و ارزشهای آن و وحدت بین جریانهای سیاسی داخل نظام را حفظ کنیم. آیتالله هاشمی وحدت آفرینی را به تفرقهافکنی، تنشزدایی را به تنشزایی و منافع ملی را به منافع گروهها و شخصیتها مقدم میدانست. ایشان همواره این فرمایش امام جعفر صادق(ع) را سرلوحه قرار داد که حالا که حکومت اسلامی تاسیس شده اگر عیب و ننگ باشد هیچ پاسخی در بارگاه عدل الهی نداریم.» برادر مرحوم هاشمی رفسنجانی گفت: «دو سال است که جای این بزرگمرد تاریخ ایران در لحظهلحظههای تقویم این سرزمین خالی است. صفحات غبارآلود تاریخ فراموش نمیکند که نمونه کمنظیر نسل اول مبارزان ستمشاهی چهطور با هوش وافر و خطرپذیری شرایط را برای آیندگان فراهم میکردند. صفحات تاریخ از یاد نمیبرد که همدلی و وحدت در سایهسار نگاه اهل دل و تمنای خانهدلسپردگان خواهد بود.»
برادر آیتالله هاشمی با بیان این حرف که انقلاب به پشتوانه هاشمی قد راست کرد، حال اکنون باید چه کرد، از میراث گرانبهای ایشان که یادآور خردادهای خونین تا بهمنهای پرشکوه و مبارزههای پرتلاطم است، سخن گفت و ادامه داد: «هاشمی پشتوانه نظام و از یاران دیرین امام و رهبری بود. پس آیا وقت آن نرسیده که اهداف و آمال این بزرگمرد تاریخ را تحقق بخشیده و برای حفظ نظام و ارزشهای آن که با خون شهیدان تثبیت یافته، تلاش کنیم». وی افزود: «وحدت یعنی جریانهای سیاسی داخل نظام را حفظ کنیم و آتش تفرقه دشمن را خاموش کنیم که از قدیم میراث سران غرب و انگلیس بود. به جمله امام خمینی(ره) برگردیم که هاشمی زنده است، چون نهضت زنده است نه آن جمله گردانندگان شیطانصفت انگلیسی و اذناب فریبخورده داخلی که میگویند هاشمی زنده است چون انحراف زنده است. حال برخلاف نظر و خواست شیطانصفتان و فریبخوردگان، جهانیان شاهد بودند که جمهوری اسلامی ایران در چهلمین سال تولدش قدرتمندتر از همیشه به سمت اهداف الهی خود در حرکت است و به خواستگاه جویندگان حقیقت در جهان تبدیل شده است.»
پس از سخنان محمد هاشمی، دختر بزرگ آیتالله رفسنجانی که او هم همچون عمویش نتوانسته داغ پدر را فراموش کند، پشت تریبون حاضر شد و دلنوشتهای کوتاه را در سوگ پدرش قرائت کرد.
روحانی: اگر امروز هاشمی در میان ما بود، فضا را به گونهای دیگر میساخت
در دومین مراسم بزرگداشت آیتالله هاشمی، رئیسجمهور بهعنوان سخنران ویژه حضور داشت. حسن روحانی که سال گذشته در اولین سالگرد آیتالله بدلیل گرفتاری شرکت نکرده بود، اما امسال پشت تریبون رفت و سخنرانی مفصلی کرد. روحانی صحبتهایش را اینطور شروع کرد: «امروز برای تعظیم شخصیت بلندی در اینجا گرد آمدیم که بر همه ملت ایران، عزت ایران و نواندیشی اسلامی حق بزرگی دارد، زیرا آیتالله هاشمی همواره از هر منصب و جایگاهی که در آن قرار گرفت برتر و بالاتر بود. پیش از انقلاب و در روزهایی که هاشمی رفسنجانی طلبهای جوان و پرشور در قم بود، تلاش داشت از قلم بزرگان حوزه استفاده کرده و مجله مکتب تشیع را منتشر کند. شاید امروز انتشار یک مجله در حوزه علمیه قم امری معمولی باشد، اما کافی است به دهه 30 شمسی برگردید تا ببینید که در آن ایام نوشتن مقاله و انتشار مجله برای کسی عزت و عظمت به حساب نمیآمد.»
روحانی ادامه داد: «هاشمی رفسنجانی در جریان نهضت و حرکت اسلامی از همان آغاز از یاران نزدیک و شاگردان برجسته امام راحل بود و همواره فراتر از یکی از نخبگان حوزه علمیه تلاش میکرد. در محرم سال 42 درحالیکه از چندی قبل او را به بهانه سربازی دستگیر کرده بودند، با همان لباس سربازی به منزل امام آمد که این حرکت او نیز به نوعی سنتشکنی از سوی یک طلبه جوانِ فاضل بود. در طول نهضت اسلامی هرکس میخواست کتاب یا مطلبی منتشر کند به موضوعات دینی، جهادی و اسلامی میپرداخت، اما هاشمی در آن دوره درباره سردار سازندگی دوران قاجار یعنی امیرکبیر کتاب نوشت و در روزگاری که کمتر کسی به خاورمیانه و فشارها بر ملتهای منطقه توجه میکرد، او درباره فلسطین کتاب نوشت.» رئیسجمهوری با بیان اینکه هاشمی چنان شجاع و مقاوم بود که هیچ شلاق و شکنجهای او را به زانو در نیاورد، تصریح کرد: «نه تنها شکنجه و شلاقهای ساواک و زندانهای رژیم طاغوت هاشمی را به زانو درنیاورد، بلکه حتی شلاقهایی که به آبرو و روح هاشمی وارد آمد، نیز نتوانست او را به زانو درآورد. امروز اینجا جمع شدهایم که بگوییم هاشمی زنده است و زنده میماند، چرا که فکر، اندیشه، صبر، مدارا، استقامت و فداکاری هاشمی، همواره زنده میماند و ما بلندترین آرزوی هاشمی، یعنی نظام سربلند جمهوری اسلامی و ایران باشکوه را دنبال خواهیم کرد و تا این هدف ادامه دارد و تا ایران و نظام اسلامی برقرار است، هاشمی زنده است. ملت قدرشناس ایران، آخرین بار هاشمی رفسنجانی را در خیابان انقلاب بدرقه کردند و تا جاده انقلاب هست، هاشمی نیز زنده است و چنانکه جایگاهی رفیع در میان ملت ایران داشت، همواره این جایگاه را حفظ خواهد کرد.»
رئیسجمهور اضافه کرد: «فکر بلند و هوشیاری ملت ایران در دو صحنه آشکار شد، یکی آن زمان که تهمتها و سخنهای ناروای بسیاری علیه هاشمی به زبان آمد، اما در آخرین انتخاباتی که او شرکت کرد با رأی بالای مردم تهران مواجه شد و صحنه دوم نیز زمانی بود که مردم آن نمایش باشکوه را در بدرقه پیکر هاشمی به نمایش گذاشتند. این دو صحنه به همه معاندان، دشمنان و سرکوبگران اعلام کرد که نمیتوان با تهمت و دروغ، فرهیختهای محبوب ملت را از صحنه خارج کرد. هاشمی همچنان همان شخصیت والایی است که امام راحل درباره او پس از حمله سبعانه ضدانقلاب گفت: هاشمی زنده است چون نهضت زنده است. هاشمی با نهضت، انقلاب اسلامی، ایران و عزت ایران پیوند خورده است.» رئیسجمهور با اشاره به این جمله ماندگار مقام معظم رهبری درباره آیتالله هاشمی که «هیچکس برای من هاشمی نخواهد شد»، تصریح کرد: «این توصیف نشانه جایگاه بلند هاشمی نزد مقام معظم رهبری است. تا چندین هفته پس از رحلت آیتالله هاشمی در دیدارهایم با مقام معظم رهبری، شاهد این بودم که ایشان با آه، افسوس و ناراحتی از مرگ غمبار آیتالله هاشمی سخن میگفتند و تأکید میکردند که نمیتوانم این اتفاق را از یاد ببرم.»
به گفته رئیسجمهور، 2 نفر در پیروزی انقلاب و استقرار نظام و شکل دادن به ساختار جمهوری اسلامی ایران نقشی بسیار مؤثر داشتند؛ یکی آیتالله شهید بهشتی که مجلس خبرگان قانون اساسی را به خوبی اداره کرد و میثاق و منشور ملی یعنی قانون اساسی را به ثمر نشاند و دوم آیتالله هاشمی رفسنجانی که مشابه این کار را در تشکیل و اداره اولین مجلس شورا بر عهده داشت. روزهای آغازین مجلس اول، روزهای بسیار سختی بود. اندکی قبل از رأیگیری برای ریاست مجلس اول به اتفاق جمع دیگری از نمایندگان مجلس در مدرسه رفاه گرد هم آمده بودیم و در آنجا نظر اکثریت قاطع این بود که آقای خامنهای رئیس اولین دوره این مجلس باشند، اما خود آقای خامنهای در آن جلسه صحبت و تأکید کردند که در این شرایط بسیار سخت، هاشمی بهترین کسی است که میتواند برای ریاست مجلس انتخاب شود و به گونهای سخن گفت که نظرش مورد قبول جمع قرار گرفت و اینگونه شد که آقای هاشمی رفسنجانی مجالس اول و دوم و سال اول مجلس سوم را به خوبی اداره و بسیاری از رویههای قانونگذاری و فعالیتهای مربوط به مجلس را پایهگذاری کرد.»
رئیسجمهور اذعان داشت: «هاشمی رفسنجانی در دوران دفاع مقدس و در جریان استقرار صلح نیز نقش کمنظیری داشت، اگرچه فرمانده کل قوا در زمان جنگ امام خمینی(ره) بود، اما ایشان بار این مسئولیت را به مقام معظم رهبری و آیتالله هاشمی تفویض کرده بودند. آقای هاشمی از ابتدای جنگ نیز نماینده امام در شورای عالی دفاع بود، اما از سال 62 به بعد به دستور امام و البته به پیشنهاد مقام معظم رهبری، فرمانده جنگ شد و تا پایان دوران دفاع مقدس، این مسئولیت را بر عهده داشت».
دکتر روحانی اظهار داشت: «هوش و فراست بالای آقای هاشمی از ایشان یک فرمانده توانمند در جنگ ساخته بود و هر وقت در جلسات، فرماندهان نقشه جنگ را پهن میکردند و به توضیح درباره مسائل مختلف میپرداختند، ایشان خیلی مسلط به توضیحات فرماندهان گوش میکردند و با تکیه بر یکی از ویژگیهای خاص خودشان که طرح سوالات دقیق بود، هم به فرماندهان روحیه میدادند و هم نشان میدادند که اگر کسی میخواهد مسألهای را برای ایشان توضیح دهد، باید اطلاعات دقیق و بهروزی داشته باشد.»
رئیسجمهور خاطر نشان کرد: «آقای هاشمی رفسنجانی به معنای واقعی کلمه مدبر بود؛ کسانی که تدبیر ندارند، فقط صحنه پیشرو را میبینند و پس از آن را نمیتوانند در ذهنشان ترسیم کنند اما یک فرد مدبر، تا پایان کار را میبیند و هاشمی حقیقتا در سیاست، امنیت، اقتصاد، جنگ و عرصههای دیگر، مدیر و مدبر بود. هاشمی رفسنجانی در پیروزی و پایان بخشیدن به جنگ نیز نقش بسزایی داشت، چنانکه در روزهای سخت جنگ نیز صبر هاشمی فوقالعاده و ستودنی بود.»
در ادامه این بزرگداشت، رئیسجمهور با اشاره به نقش آیتالله هاشمی رفسنجانی در فرماندهی عملیاتهای گوناگون و سرنوشتساز در جنگ، گفت: «فرمان حمله عملیات کربلای 4 را ایشان صادر کرد، هر چند که در میدان جنگ فراز و نشیب وجود دارد و ما گاهی پیروز میشدیم و گاه در برخی از عملیاتها شکست میخوردیم اما درعینحال، هاشمی خستگیناپذیر بود. پس از علمیات کربلای 4، ایشان تصمیم گرفت که عملیات بعدی طراحی شود و پس از یک هفته، عملیات کربلای 5، طراحی شد.» رئیسجمهور با اشاره به اینکه هاشمی انسانی با صبر و حوصله فراوان و مردی خستگیناپذیر بود، گفت: «یکی از پیچیدهترین مسایل استراتژیک در دنیا نحوه پایان دادن به جنگ است. در مسائل جنگ سیاسی و اقتصادی هم همینطور است؛ این هنر نیست که در جنگ اقتصادی چه کاری انجام دهیم و در جنگ سیاسی بخواهیم با دنیا بجنگیم بلکه هنر این است که چگونه به جنگ پایان دهیم.»
روحانی با اشاره به اینکه امروز در میان جامعه و در میان همه اقشار در حوزه و دانشگاه سیاستمدار مسلمان، متعهد و مجتهد اگر گوهری نایاب نباشد، بسیار کمیاب است، اظهار داشت: «هاشمی استراتژیست و سیاستمداری مسلمان بود و این در حالی است که بسیاری از کسانی که سیاست میفهمند، استراتژیست نیستند. جنگ تحمیلی علیه ایران برای تصاحب سرزمین و تنها جنگی نظامی نبود. هدف مهم دشمنان انقلاب اسلامی از تحمیل جنگ به ملت ایران از بین بردن فرصت انقلاب در ایام آغاز انقلاب و دوران نشاط پس از آن بود و یکی از اهداف مهم جنگ این بود که فرصت جهانی انقلاب را از ما بگیرند و کشور را به جای تمرکز بر فرصت توسعه و ساختن به جنگ مشغول کنند. در آن دوران باید حواسمان به هدف اصلی دشمن میبود و هاشمی این را به خوبی میدانست و میفهمید که جنگ را باید برای دستیابی به صلح عزتمند ادامه دهیم.»
رئیسجمهور با اشاره به اینکه یکی از روزهای خوشحالی هاشمی آن غروب جمعه تیرماهی بود که از خدمت امام(ره) برگشته بود، گفت: «هاشمی عنوان میکرد که من فرماندهی جنگ را به عهده میگیرم و جنگ را پایان میدهم و حاضرم امام مرا به عنوان جانشین فرمانده کل قوا، عزل و حتی محاکمه کند و همه این مطالب را به نوعی خدمت امام گفته بود، اما امام به عنوان مرد غیور تاریخ ایران هرگز نمیپذیرفت که یکی از حواریون او بخواهد اینگونه مسئولیت را برعهده بگیرد. پس از آن دیدار، صبح یکشنبه جلسهای در ریاستجمهوری تشکیل شد که آن جلسه سرنوشت جنگ را با صلح عزتمند پایان داد و در آن جلسه که سیاستمداران، فرماندهان و برخی ائمه جمعه مطرح کشور حضور داشتند، یادگار امام، پیام امام را قرائت کرد و آن هم هدایتگر راه ما بود.»
رئیسجمهور با تأکید بر اینکه هاشمی در اداره جنگ و ساماندهی صلح نقش فوقالعادهای داشت، گفت: «نباید این نقش را از یاد ببریم و باید کتابها و مطالب گوناگون درباره این نقش برای ایران و نظام اسلامی نوشته شود. پس از ارتحال امام راحل، هاشمی جایگاهی داشت که احساس میکرد، تمام مسئولیت کشور بر دوش او است. کسی که پس از رحلت امام مجلس خبرگان را جمع کرد و موضوع رهبری را به سامان رساند، هاشمی بود و اگر او در آن جلسه نبود، بحث رهبری به اشکال مختلفی که در آن دوران مطرح بود، به نتیجه نمیرسید.»
رئیسجمهور اظهار داشت: «نقش هاشمی در روزهای بحران این کشور و نظام را نباید از یاد ببریم، چرا که هاشمی مرد حافظ این کشور و نظام بود و با موقعشناسی میدانست که چگونه باید جریانات را هدایت کند.» روحانی با اشاره به اینکه آیتالله هاشمی در مسائل گوناگون کشور و انتخابات مهم نقشی تأثیرگذار داشت، گفت: «نقش آقای هاشمی در انتخابات ریاستجمهوری سال 76، بسیار مهم و اساسی و در انتخابات 92، استثنایی بود.»
رئیسجمهور با اشاره به توصیهها و تأکیدات آیتالله هاشمی در سال 95 به وی درباره ضرورت حضور در انتخابات سال 96، گفت: «جای او در آن انتخابات باشکوه و باحضور مردم بسیار خالی بود و هیچ روز سختی امروز در دولت وجود ندارد که ما این احساس را نداشته باشیم که دولت یک پناهگاه و حامی بزرگ را از دست داد. اگر امروز هاشمی در میان ما بود، فضا را بهگونهای دیگر میساخت. هاشمی بعد از انتخابات 92، بسیار نگران سرنوشت مذاکرات هستهای بود و به طور مداوم و مرحله به مرحله آن را دنبال میکرد و به غیر از آنکه از من در این باره سوال میکرد، با دیگر مسئولان نیز در اینباره جلسات متعددی داشت.» رئیسجمهور با بیان اینکه هاشمی در تمام عرصهها و موضوعات، دغدغه پیشرفت کشور را داشت و ایران سربلند و عزیز و مدرن را میخواست، اظهار داشت: «شاید زمینه این اندیشه او در تفکرات امیرکبیر وجود داشت. کما اینکه امام(ره) هم تفکر اولیه خود را از مدرس گرفته بود. تمام هم و غم امیرکبیر ورود علم و صنعت جدید به کشور و پیشرفت و مبارزه با استعمار بود و مدرس همواره برای استقلال ایران تلاش میکرد. هاشمی همواره به دنبال این بود که معضلات و مشکلات کشور را به نحوی حل و فصل کند و تنها کسی است که در کشور از ابتدای انقلاب تا روز آخر عمر خود مسئولیت را قبول کرد و تا ساعات آخر برای اسلام، نظام و ایران تلاش کرد. هنگامی که برجام به ثمر رسید و توانستیم به توافق دست پیدا کنیم، آیتالله هاشمی به من گفت که امروز من دیگر راحت میمیرم چرا که امروز فهمیدم کشور استقرار یافت و سایه جنگ از کشور برداشته شده است».
روحانی با بیان اینکه ملت ایران با توافق برجام کار بزرگی را به ثمر رساند و توانست در یک روز 6 قطعنامه شورای امنیت را از بین ببرد، گفت: «بهواسطه توافق ایران، تحریمهای نظامی که دائمی بودند، به حالت تعلیق درآمدند و تا چند سال دیگر این تحریمها نیز از بین خواهند رفت. هاشمی بنیانگذار فناوری هستهای در این کشور بود و هر کس در این کشور جز هاشمی از فناوری هستهای سخن بگوید، نادرست گفته است چرا که او اولین کسی بود که دستور ورود سانتریفیوژ به کشور را داد و در تمامی مراحل مسائل را به ریز دنبال میکرد. آیتالله هاشمی رفسنجانی در اعتلای صنایع دفاعی کشور نقش ویژهای داشت. موشک امروز وسیله دفاعی ماست و به آن افتخار میکنیم و در هفتههای آینده با موشکهای ساخت خود دو ماهواره جدید را به فضا خواهیم فرستاد.»
رئیسجمهور با تاکید بر اینکه قدرت دفاعی، فناوری و اعتدال امروز ایران از یادگاران هاشمی رفسنجانی است، گفت: «اگر بخواهیم در دوران انقلاب، مجسمهای از اعتدال بسازیم، تندیس هاشمی، تنها نماد برای آن است چرا که او همواره با افراط و تفریط مخالف بود و اعتدال را به ما آموخت. گر چه اصل اعتدال برای پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است اما او پدر تفکر اعتدال و اساس امید در کشور بود. فراجناحی بودن در این کشور سخت است. برای کسی که فراجناحی عمل میکند روز پیروزی همه کف میزنند و در روز سختی همه از او فاصله میگیرند و بسیار دشوار است که کسی بخواهد، فراجناحی کار کند، اما هاشمی با هر دو جناح خوب و رفیق بود و با افراطیون هر دو جناح برخورد میکرد. معتدلین دو جناح هاشمی را پناهگاه خود میدانستند و هر شخصی از تاجر، بازاری، تولیدکننده، سرمایهدار و کارگر هنگامی که خدمت وی میرسیدند، شخصیتی کمنظیر با صبر و حوصله را مشاهده میکردند و روحیه میگرفتند.
آیتالله هاشمی بسیار صبور و مظلوم بود. پس از شهید بهشتی در تاریخ انقلاب ندیدم به کسی به اندازه هاشمی ظلم شود؛ هر چه خواستند گفتند و او به خاطر اسلام، ایران و انقلاب چیزی نگفت. امروز باید هاشمی زمان خود باشیم و راه را ادامه دهیم. باید در برابر ناملایمات صبر و مدارا و اعتدال را پیشه کنیم و در مشکلات تحمل داشته باشیم. باید از هاشمی اعتدال را یاد بگیریم و نباید هدف را از یاد ببریم. امروز روز سختی است و دشمن با همه توان برای اعمال فشار سیاسی و اقتصادی علیه ما به میدان آمده. مطمئنا با وحدت، اتحاد و صبر و حوصله و پیروی از راه هاشمی، میتوانیم راه و انقلاب خود را حفظ کنیم.»
مسجدجامعی: هاشمی همیشه راه بر مذاکره با جهان باز نگه میداشت
دیگر سخنران این بزرگداشت، احمد مسجد جامعی عضو شورای شهر تهران بود. وی گفت: هاشمی را همه ما میشناسیم و بسیاری از مردم دوستدار انقلاب نیز در سراسر دنیا، ایشان را میشناسند. هاشمی شخصیتی در خدمت نظام و انقلاب و مردم بود، ولی زوایای پنهانی در حوزه اندیشه، سیره و عمل ایشان وجود دارد که بجاست در چنین نشستهایی به آن بپردازیم.
به گفته مسجد جامعی، میتوان گفت که هاشمی، جهان و زمان خود را خوب شناخته و به نیاز و پرسش زمانه پاسخ داده بود. میدانیم طرح مسأله فلسطین بدون مسأله قومی و ضدیت با یهود کاری متفاوت است که هاشمی انجام داده است. هر چند بیشتر بر مشی سیاسی آیتالله تاکید شده و در برخی نشستها درباره نقش و جایگاه ایشان در توسعه صنعتی و گسترش زیربناهای کشور گفتهاند اما واقعیت این است که وجوه فرهنگی ایشان، کمتر مورد بحث قرار گرفته است.
وزیر ارشاد دولت اصلاحات با روایت یکی از ملاقاتهایی که با آیتالله هاشمی داشت ادامه داد: در یکی از ملاقاتهایی که با مرحوم آیتالله هاشمی داشتم، سخن از «دشمنی با اهل فرهنگ و هنر و رسانه» پیش آمد و من گفتم اگر زندگی و فعالیت هر طبقهای از طبقات اجتماعی را زیر ذرهبین قرار دهند، مشکلاتی دیده میشود که همین قدر قابل انتقاد خواهد بود، اما کسانی تمام این طبقات را رها کرده و تنها اهل فرهنگ و هنر و رسانه را نشانه گرفتهاند. ایشان در پاسخ به این صحبت، به نکتهای اشاره کردند که برای فهم بهتر رفتارهای فرهنگی گرهگشاست و گفتند که منظور این افراد که تعرض به اهل فرهنگ دارند، نه اهل فرهنگ و هنر، بلکه قدرت است و فرهنگ، پوششی است که برای حمله به دولت انتخاب کردند و ادامه دادند که اگر در همین حوزهها افرادی از خودشان باشند، این اعتراضها بسیار کاهش پیدا کرده یا حتی شما دیگر شاهد هیچ اعتراضی نخواهید بود؛ با اینکه همان رویههایی که دیگران داشتند نیز دنبال میشود. آقای هاشمی در آنجا گفتند که ماهیت قضایا در این نگاه چندان مهم نیست ولی این مهم است که چه کسی در چه جایگاهی قرار گرفته است. ایشان توجه ما را به این نکته و سوال جلب کردند که چرا بیشتر این تحرکات به ظاهر فرهنگی، در مناسبتهای خاص نظیر هفته دولت انجام میشود؟ برای نمونه به دفتر نشریهای حمله شده یا کتابفروشی به آتش کشیده میشود؟
در ادامه مسجدجامعی با مروری بر آثار هاشمی پیش از انقلاب خاطرنشان کرد: در آثار آقای هاشمی پیش از انقلاب، دقتهای ویژهای نهفته است و صرفا برای ترجمه یا تالیف، کتاب یا شخصیتی را انتخاب نکرده است. برای نمونه، اگر در میان این همه شخصیت تاریخی به سراغ امیرکبیر میرود، شما بدانید با توجه به شرایط و ظرفیتهای زمانه نکتهای در این جستوجو وجود دارد. اگر هاشمی «نشریه مکتب تشیّع» را در دهه سی تأسیس میکند، باید بدانید که فهم متفاوتی در ارائه مطالب آن نشریه وجود دارد. اگر هاشمی پیش از انقلاب را در نظر بگیریم، متوجه میشویم که حتی فعالیتهای مبارزاتی او نیز جنبه فرهنگی داشت. او مشکل را در مبارزه با استعمار و استبداد، اساساً فرهنگی میدانست و میکوشید به سهم خود از طرق فرهنگی به این مسأله بپردازد. از آثار پیش از انقلاب او پیداست که هاشمی شخصاً مترجم، معلم، محقق و روزنامهنگار است.
به گفته مسجد جامعی، به واقع میتوان گفت که هاشمی، جهان و زمان خود را خوب شناخته و به نیاز و پرسش زمانه پاسخ داده بود. میدانیم طرح مسأله فلسطین بدون مسأله قومی و ضدیت با یهود کاری متفاوت است که هاشمی انجام داده است. زیرا در آن زمان دو تفکر در برابر فلسطین وجود داشت، یکی تفکر روشنفکران سکولار و چپ بود که ماجرا را از چشم قومیت میدیدند و دیگری تفکر اِخوانی بود که ماجرا را عربی میدید و میخواست جهان را به دو بخش اسلام و کفر تقسیم کرده و با حکم جهاد، جهان کفر را از پای درآورد. وی بیان کرد: هاشمی متنی را انتخاب کرد که در آن یهودستیزی نبود، بلکه دفاع از مردم فلسطین بود. متنی را انتخاب کرد که در آن به جای نگاه قومی، نگاهی آزادیبخش وجود داشت. هاشمی از بنیانگذاران نشریه «مکتب تشیع» در سال 38 بود. او تقریباً یک تنه و با امکاناتی محدود آن نشریه را تا سال 42 ادامه داد و نشریه مکتب اسلام که امسال پنجاهمین سال انتشار آن است، همزمان با مکتب تشیع آغاز به کار کرد و هر دو به گونهای رقابت گونه در بین نشریات مذهبی در میان مردم، طلاب و حوزیان منتشر میشدند.
مسجدجامعی ادامه داد: اما نخستین تألیف هاشمی چنانچه از نام آن پیداست، باز هم جنبه ضدّاستعماری دارد. او در کتاب «امیرکبیر، قهرمان مبارزه با استعمار» بر وجه ضد استعماری امیرکبیر انگشت نهاد. هاشمی در این کتاب «الگوی کاملاً ایرانی از مبارزه با استعمار» را نشان میدهد. او هیچگاه از فکر امیرکبیری که خود روایت کرده، غافل نماند. هاشمی در جایی چنین بیان میکند که اگر فقیهی دنیا دیده، جای امیرکبیر بود نیز همین کارهای او را میکرد. هرچند آقای هاشمی معتقد بود که کاش امیرکبیر، اصلاحات خود را در سایه تعامل و سازش با ارکان دولت پیش میبرد که دوره صدارت او استمرار مییافت. وی افزود: باید ببینیم که هاشمی در دوره بعد از انقلاب، به عنوان رئیسمجلس، رئیسجمهور و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، چه نقشی را در حوزه فرهنگ ایفا میکند. از هاشمی رئیس مجلس در حوزه فرهنگ، میتوان به مصوبات مهم فرهنگی در دوره ریاست او اشاره کرد که منجر به رسمیت یافتن بخش فرهنگ و هنر در قوانین و بودجه شد. در کنار این مصوبات نیز شاهد تصویب موافقتنامههایی با کشورهای خارجی در حوزه همکاریهای فرهنگی و هنری و ورزشی هستیم. هاشمی همیشه راه را برای گفتوگو و مذاکره با جهان باز نگه میداشت و در این دوره ما با کشورهای بسیاری موافقت نامههای همکاری داریم که در مجلس آن دوره به تصویب رسیده بود.
مسجدجامعی در ادامه گفت: دانشگاه آزاد در زمانی راهاندازی شد که برخی از استادان خبره و ممتاز، به دلایلی اجازه تدریس در دانشگاهها نداشتند و دانشجویان هم به دلیل رد شدن در گزینشها، گرایش به مهاجرت پیدا میکردند. اما آقای هاشمی با حمایت از راهاندازی دانشگاه آزاد، کاری کرد تا از روند مهاجرت دانشجویان کاسته شده و از ظرفیتهای علمی کشور به نحو مطلوب استفاده شود. اما فارغ از این جنبه، دانشگاه آزاد آن زمان، توانست به لحاظ فرهنگی در آن سالها تاثیرات خوبی در کشور بگذارد و نسلی را پرورش داد که به دنبال توسعه فرهنگی و هنری از جمله تئاتر، سینما، موسیقی و کتاب بودند و به تنوع و تکثر فرمهای فرهنگی و تولید و مصرف محصولات فرهنگی افزودند. بر اساس آمارها تعداد عناوین کتابهای منتشره در این دوره بیش از دو برابر افزایش یافت و از 7700 به 15000 عنوان رسید. نشریات نیز بیش از 300 درصد رشد داشتند. آثار صوتی هم نزدیک به سه برابر شدند. اجرای تئاتر نیز از دوبرابر گذشت.
نخستین روزنامه رنگی و متفاوت از لحاظ محتوا و فرم و زمان انتشار «همشهری» در سال ۷۱ منتشر شد و پس از آن روزنامههای ایران و جام جم به بازار مطبوعات روانه شدند و دوره جدیدی در روزنامهنگاری و رسانه آغاز شد. عناوین مطبوعات در سال ۱۳۷۰ سیصد عنوان و در سال ۱۳۷۶ به ۱۰۵۳ عنوان رسید. پایبندی آقای هاشمی به مردمسالاری باعث شد که ایشان در تمامی سالهای پس از انقلاب در مناسبتهای مختلف، نمایندگی مردم را بپذیرد. به عبارت دیگر، در جمهوری اسلامی کمتر شخصیتی را داریم که تا این اندازه، خود را در معرض رای مردم قرار داده باشد و این واقعاً اعتقاد واقعی ایشان را به مردمسالاری نشان میدهد. ایشان در 39 سال بعد از انقلاب، 14 بار خود را در معرض رای مردم قرار داد. یعنی تقریباً هر سه سال یکبار که در موارد بسیاری موفق به اخذ رای مردم شد و در مواردی هم از نمایندگی بازماند و در انتخابات آخر نه تنها توانست حائز بالاترین میزان رای شود، بلکه توانست فهرست مورد نظر خود را به نتیجهای مطلوب برساند.
مسجدجامعی یادآور شد: در دورهای که یکسان شدن قیمت ارز مطرح شد و قیمت کالاها افزایش چشمگیری یافت دولت هاشمی، مابهالتفاوت بهای قدیم و جدید کالاهای فرهنگی را محاسبه و آن را در اختیار دستگاه متولی فرهنگ و هنر قرار داد که گشایشی در کارها ایجاد کرد و خاطرهای ماندگار بر جای نهاد. اما دوره دوم ریاستجمهوری ایشان همراه با «ممیزی سخت و بیسابقه»ای بود که موارد عینی آن به عنوان طنز تلخ، نقل محافل میشد هرچند نمیتوان گفت که هاشمی درد ممیزی را نمیشناخت؛ کتابهای ایشان در قبل از انقلاب نیز جزو کتابهایی است که مورد ممیزی قرار گرفته است. دیدگاه آقای هاشمی این بود که به نظر نمیرسد بخش فرهنگ صرفا در اختیار دولت باشد و عمده عوامل فرهنگساز، خارج از اختیار دولت است. ایشان در بخشی از سخنانش میگوید با سلیقهی خود در مورد فرهنگ کار نمیکردم. واگذار کردن یکپارچه فرهنگ به «گروه افراطی» هیچ مشکلی را حل نمیکرد.
آقای هاشمی بیشتر از سوی کسانی به دنبال کردن سیاستهای فرهنگیِ مغایر با اصول انقلاب، متهم شده و میشود که عمومِ این منتقدان، درگیر کار آفرینش فرهنگی هنری نبودند و عمده فعالیتشان بر «عیب جویی و نگاه غیر منصفانه» متمرکز بود، همان کسانی که حتی مرگ آیتالله هاشمی، نقطه پایانی بر عیبجوییهایشان نشده است.
سروش محلاتی: اصلاحات امیرکبیر دینداری بود
پس از اتمام سخنان مسجدجامعی، سروش محلاتی یکی از استادان شناخته شده حوزه و دانشگاه پشت تریبون رفت تا او هم کمی از آیتالله بگوید. او در ابتدا به یکی از جنبههای بارز هاشمی که همان نگرش فقهی است اشاره کرد و گفت: آیتالله هاشمی رفسنجانی به لحاظ تفکر اسلامی با دیگر علما و بزرگان حوزه تفاوتهایی دارد که نمیتوان انکار کرد؛ ولی باید دید منشاء چیست و محور این تفکرها کدام است.
محلاتی در موضوع تشکیل حکومت اسلامی به دو نگاه متعارف میان حوزویان اشاره کرد و اظهار داشت: نگاه اول بحث حکومت را با شایستگیهای ولیّ آغاز میکند و اسلامی بودن حکومت را به آن میداند که یک فقیه عادل در رأس حکومت قرار گیرد. پس از آن نظام را اسلامی میدانند و سایر امور برای آنها اهمیت چندانی ندارد. نگاه دوم این است که به جای تمرکز بر فرد، باید بررسی کرد که آیا حکومت، شریعت را به خوبی اجرا میکند؟ بر این اساس حکومت اسلامی حکومتی است که دنبال اجرای شریعت است. این حکومت مطلوب است حتی اگر در رأس آن فقیه جامع نباشد. این نگاه هم طرفداران زیادی در میان حوزویان دارد.
وی با بیان اینکه هاشمی نگاه سومی دارد که طرفداران زیادی ندارد، تصریح کرد: از نگاه ایشان، دینی بودن و مشروعیت حکومت را با ضابطه سومی باید ارزیابی کرد؛ یعنی بررسی شود آیا حکومت به آرمانها و اهدافی که باید پایبند است؟ اگر به این اهداف پایبند باشد، آن حکومت اسلامی است؛ حتی اگر یک حکم اسلامی را به دلیل مشکلات اجرا نکند. مگر خود امیرالمؤمنین(ع) به خاطر مشکلات برخی احکامی که باید را تعطیل نکرد؟! پس به جای تمرکز بر اجرای تمام احکام شرعی، باید دنبال اجرای اصول و اهداف باشیم و اگر شرایط جامعه فراهم است، احکام اسلامی دیگر هم اجرا شود.
این استاد حوزه و دانشگاه با تأکید بر اینکه مبنای این تفکر همان اصولی است که از امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه درج است، تصریح کرد: امام علی (ع) به مالک اشتر توصیه میکند که حاکم اسلامی باید مسئولیت مالیات، جهاد با دشمن، عمران و آبادی و خوب زندگی کردن مردم را دنبال کند. حکومتی که در انجام این وظایف موفق شود اسلامی است. با این تفکر هاشمی رفسنجانی سراغ امیرکبیر میرود و با شجاعت اعلام میکند که او حاکم اسلامی بود. امیرکبیر دارالفنون ساخت و خیلی خدمات دیگر داشت. شگفتآور است که یک روحانی که از یک روستای دورافتاده به قم آمده در سن حدود سیسالگی کتاب امیرکبیر مینویسد. وی با اشاره به اینکه در آن زمان دو جریان در حوزه علمیه فعال بود، افزود: یک جریان جوانان پرشور انقلابی بودند که آثار سید قطب را ترجمه و به نسل جوان ارائه میکردند. یکی از این آثار «ادعانامهای علیه تمدن غرب» است. تصویری که در این کتاب از تمدن غرب ارائه میشود کاملا سیاه است جالب است که سید قطب میگوید من آمریکا را دیدهام، مبادا جوانان ما گول تبلیغات آنها را بخورند. هاشمی شیفته تمدن غرب نیست اما هرگز این ادبیات را به کار نمیبرد؛ نه اینکه نقاط ضعف را نبیند ولی جرأت و جسارت دیدن نقاط قوت را هم دارد. حکومت دینی از نظر او الگویی برگرفته از تحجرات امثال سید قطب و افراطیگریهای امثال اخوانالمسلمین نیست. او میگوید جدا اعتقاد دارم اگر مجتهد هم بر سر کار باشد همان کارهای امیرکبیر را میکند و دلیل میآورد.
سروش محلاتی گفت: آن زمان که هاشمی رفسنجانی در سال 46 این موضوع را مطرح میکرد کمتر کسی بود که در حوزههای علمیه چنین سخن بگوید. ایشان میگوید «من در تعجبم که وقتی میخواهند دینداری امیرکبیر را مطرح کنند سخن از دعا و زیارت و نافله او میگویند؛ درحالیکه همه اصلاحات امیرکبیر دینداری بود. او تأسیس دارالفنون را هم دینداری میدانست و با همین تفکر در انقلاب اسلامی حضور پیدا کرد. عدهای خیال میکنند نوشتن این کتاب از شغل اصلی من روحانی خارج است ولی معتقدم که این طرز فکر از خواستههای استعمارگران است. من امیرکبیر را نهفقط بهعنوان یک رجل سیاسی لایق میستایم، بلکه به عنوان یک انسان متدین و مصلح بزرگ علمی و اجتماعی و یک زمامدار اسلامی که درست انجام وظیفه کرده است، ستایش میکنم.»
وی تأکید کرد: هاشمی رفسنجانی با این نگاه آرمان حکومت اسلامی را میشناخت و حکومت اسلامی را تبیلغ میکرد و قدم در راه مبارزه گذاشت. برخی اظهار میکنند که هاشمی دورههای مختلف فکری را پشت سر گذاشت و تغییراتی در او به وجود آمد. هر انسانی در گذشت زمان تجربیات جدیدی کسب میکند. ولی اعتقاد من این است که هاشمی حتی در همان 19 دی ماه سال 1395 شاکله اصلی فکریاش همان شاکله فکری سال 46 بود. سال 46 امیرکبیر را ستوده بود ولی همین جمله را هم نوشت که او همیشه شاه را مظهر قدرت و فعال ما یشاء معرفی میکرد. با این روش میدان دادن به مردم سازگاری ندارد و باعث دیکتاتوری میشود که منشأ فلاکتهای کشور است. ما گلایهای از کسانی که امروز با هاشمی درافتادهاند نداریم. امیرکبیر هم که دست به اصلاحات زد، منتقدینی داشت. ما از اینکه برخی از این افراد که از نسل همان افراد هستند در برابر هاشمی قرار بگیرند و اتهام بزنند هیچ ناراحت نیستیم. اصالت راه هاشمی در همین است. این اختلاف دیدگاه چیز تازهای نیست. هاشمی شیفته تمدن غرب نیست اما هرگز این ادبیات را به کار نمیبرد؛ نه اینکه نقاط ضعف را نبیند ولی جرأت و جسارت دیدن نقاط قوت را هم دارد. حکومت دینی از نظر او الگویی برگرفته از تحجرات امثال سید قطب و افراطی گریهای امثال اخوان المسلمین نیست.
محسن هاشمی: آیتالله در قطعنامه گفت حاضر است مجازات شود اما صلح به دست بیاید
آخرین سخنران مراسم بزرگداشت آیتالله هاشمی رفسنجانی، محسن هاشمی پسر بزرگ او بود. محسن هاشمی در این مراسم گفت: دوسال از رحلت آیتالله هاشمی میگذرد و در این مدت، فرهیختگان و نخبگان صفات مختلفی به ایشان نسبت دادند. ایشان عقلانیت، درایت، خودساختگی داشتند و در مسیر خود از افراط و تفریط دوری میکردند. آیتالله هاشمی برای انقلاب بارها از خود گذشت و با جان و مالش برای انقلاب تلاش کرد. ایشان همواره پیگیری میکرد که مردم از فقه صعوبت به فقه سهولت برسند.
وی افزود: مسائلی در زندگی آیتالله هاشمی بود که سعی میکرد پنهان نگه دارد، چون اهل ریا نبود و آن گذشتن از خویشتن بود. آیتالله هاشمی برای انقلاب بارها از خود گذشت. با جان و مالش برای انقلاب تلاش کرد. آیتالله به نوشتن خاطرات خود بدون هیچ شائبه و سانسوری اهمیت زیادی میداد.
هاشمی ادامه داد: به یاد دارم که بعد از آخرین زندان ایشان، پیش از انقلاب وقتی او میخواست به کشور بازگردد، همه به پدر توصیه میکردند این کار را نکند، ولی او زندان در ایران را شیرینتر از زندگی در خارج از کشور میدانست. در عملیات مرصاد از منطقه عملیات خارج نشد و گفت لازم است در منطقه بمانم. در جریان پذیرش قطعنامه 598 گفت حاضر است مجازات شود ولی صلح به دست آید. وی همچنین بیان کرد: آیتالله هاشمی فردی انتقادپذیر بود. کتابهای خاطرات وی نشان میدهد چگونه زندگی روزمره خود را بدون سانسور در اختیار مردم قرار داد، هیچ ریایی در این خاطرات نیست. یکی دیگر از خصوصیات شخصیتی ایشان، بحث انتقادپذیری و انتقادجویی است.
منبع: روزنامه سازندگی