کرباسچی گفت: شهرداری تهران، سیاسی نیست و باید مصلحت عمومی شهر در انتخاب شهردار دیده شود.
به گزارش سایت کارگزاران، غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران، در مصاحبهای درباره موضوعات مهم امروز ایران گفته است. شهرداری تهران، تغییر کابینه و الویتهای کشور از جمله مباحثی است که در این مصاحبه غلامحسین کرباسچی به تشریح آنها پرداخته است. در ادامه مشروح این مصاحبه تفصیلی با سایت تابناک را میخوانید.
به عنوان اولین سؤال، گفته می شود، حزب کارگزارن سازندگی در فرصت باقی مانده تا آغاز فعالیت دوره جدید شورای شهر تهران، در تلاش است تا گزینه های مورد نظر خود را بر کرسی شهرداری تهران بنشاند؟
در مورد گزینه شهرداری، بحث کاملا کارشناسی است و به هیچ وجه گزینه حزبي کارگزاران و غیرکارگزاران مطرح نیست. شهرداری تهران، سیاسی نیست و باید مصلحت عمومی شهر در انتخاب شهردار دیده شود.
البته حزب کارگزاران، اگر در این زمینه اظهار نظری می کند، بر مبنای کار کارشناسی است؛ نه چیز دیگری و اگر فردی را هم به شورا پيشنهاد می کند، برای این است که این افراد بتوانند کار مثبتی ارائه دهند. نظرکارشناسی حزب کارگزاران این است که باید ابتدا كليات برنامه اي برای رفع کاستی ها و نواقص شهر تهران در شورای شهر تصویب و مشخص شود، سپس متناسب با این برنامه مدیر توانمندی برای شهرداری تهران انتخاب شود. اعضای شورای شهر باید در زمان باقی مانده همفکری کنند كه در حال حاضر ساخت اتوبان، پل، زیرگذر و تونل در تهران جواب نمی دهد و شهر تهران از این نظر اشباع شده است.
امری که برای تهران در چهار سال آینده ضروری است، ساماندهی ساخت و ساز است؛ البته نیاز به تصمیمات عمده ای هم نیست و فقط باید جلوی یکسری تصمیمات موردی گرفته شود.
ساخت و ساز در تهران هم نه می تواند کامل متوقف شود و نه می تواند بی حد و حصر ادامه یابد. البته ساخت وساز نباید بر مبنای درآمدزایی باشد. از ابتدا اصل افزایش تراکم در تهران بر مبنای این نبوده که فقط درآمدی برای شهرداری تهران اضافه شود. الان متأسفانه بحث افزایش تراکم در تهران به ابزار افزایش درآمد تبدیل شده است.
در سال 71-72 در شورای عالی گسترش شهر تهران برای جلوگیری از گسترش افقی شهر تهران و مشکلات امنیتی و زیست محیطی که ممکن بود ایجاد شود تصمیم گرفته شد، اجازه ساخت وساز تا 4 - 5 طبقه داده شود تا از زمین استفاده بهتری شود. عوارض ویژه ای هم برای این کار گذاشته شد تا صرف خدمات عمومی مانند معابر، پارک و.. شود تا هم به امکانات و هم به مسكن در تهران افزوده شود، البته طبیعی است که این کار درآمدی را هم وارد شهرداری کند، اما نباید به ابزاری برای درآمدزایی مداوم در طول سال ها تبدیل شود، بلکه در این بین باید نیاز مردم دیده شود.
این موضوع در ضوابط اداره درست شهر نمی گنجد که ما به مردم مراجعه کنیم و بگوییم حالا که منزل شما بر خیابان است آن را به تجاری تبدیل کنید، برای اینکه ما در شهرداری مشکل بودجه ای داریم.
بنابراین ساماندهی شهرسازی و اداره اقتصادی شهر و کنترل هزینه و درآمد باید در سال های آینده اولویت شهرداری تهران باشد. ما نباید شهر را گران اداره کنیم، بلکه باید با حداقل پرسنل و حداقل هزینه بهترین خدمات را به مردم ارائه کنیم.
زمانی که در سال 77 - 78 شهرداری تحویل داده شد، خیلی از این خدمات را برون سپاری شده بود و پرسنل شهرداری در آن زمان به حدود 9 تا 10 هزار تن می رسید، در حالی که الان تعداد پرسنل شاغل بین 60 تا 70 هزار تن عنوان می شود، این وضعیت باید کنترل شود و حتی تقلیل یابد.
کار عمده عمرانی که در چهار سال آینده در شهرداری تهران می توان انجام داد بحث متروی تهران است. در طرح ابتدا قرار بود، متروی تهران 11 خط داشته باشد و طبق برنامه 15 میلیون سفر را در روز انجام دهد در حال حاضر آقایان مدعی هستند که دو و نیم میلیون سفر انجام می شود و این به این معناست که نه ترافیک تهران حل شده و نه آلودگی هوا و نه جابجایی مردم. عمده ترین و مهم ترین کار شهردار آینده این است که بتواند در چهار سال آینده با ارتباط مناسب با دولت و وزارتخانه های ذیربط این 11 خط را به اتمام برساند و متناسب با این خطوط تجهیزات و قطارهای لازم را وارد سيستم کند و با حداقل امکانات بیشترین جابجایی مسافر را داشته باشد تا هم ترافیک و حوادث کم شود و هم آلودگی هوای تهران کنترل شود.
شورای شهر جدید باید بر مبنای این برنامه های کلان، شهردار مناسبی را انتخاب کند. این موارد نظرات کارشناسی بوده که مطرح شده. حالا اگر شورای شهر فکر می کند اینها غلط است و باید کارهای دیگری را در دستور کار قرار دهد، خوب باید متناسب با نظرات خود مدیری را انتخاب کند.
شما اشاره کردید، از مصوبه ای که برای رفع نیازهای مردم در سال 71 - 72 یعنی افزايش تراکم گذرانده شد، در دوره های بعدی شهرداری سوءاستفاده شد، به نظرشما باید چه اقدامی صورت گیرد تا از مصوبات به طور کلی در گذر زمان سوء استفاده نشود؟
همیشه سرنیزه و شمشیر همراه «قانون» نیست که هر زمان تخلفی صورت گرفته بر سر متخلف فرود بیاید، ابزار اجرای قانون «نظارت» است. نظارت هم از دو طریق باید در شهرداری صورت گیرد یا از طریق شورای شهر یا از طریق مراجع قضایی و نظارتی است.
در زمان مدیریت سال هاي دهه ٧٠ در شهرداری، شورای شهری اساسا در کار نبود و وزیر کشور قائم مقام شورای شهر بود، دولت بر شهرداری نظارت می کرد و نمایندگان مجلس همه با حساسیت در شهرداری تحقیق و تفحص می کردند و از همه اینها قوی تر قوه قضائیه بود که با حساسیت به شکایات رسیدگی می کرد تا در شهرداری حقوقی از کسی پایمال نشود. اگر این پایه های نظارتی مختل شود که به نظر می آید در این سال ها بخش زیادی از آن مختل شده، طبیعتا یا قانون اجرا نمی شود یا از آن استفاده بدی می شود.
در این سال ها که شورای شهر تشکیل شده به نظرم شورای شهر اول ناموفق بود و تا خواست خودش را بشناسد و کارهایش را سر و سامان دهد، درگیر اختلافات داخلی شد و اعضای آن نتوانستند روال درستی را برای اداره شهر تنظیم کنند، سه دوره هم در اختیار مجموعه ای بود که این افراد اگر نگوئیم خویشاوندی سیاسی، سرانجام یک نسبت مثبت سیاسی داشتند و به گونه ای بود که شهردار روی شورای شهر مسلط بود به جای اینکه شورای شهر روی شهردار نظارت داشته باشد.
این درست که شهردار تهران باید یک شخصیت ملی و شناخته شده باشد، ولی همیشه شهردار باید خود را زیرنظر شورای شهر احساس کند و شورا هم بدون در نظر گرفتن مسائل شخصی، سیاسی و گروهی خاص واقعا براساس مصالح شهر کار کنند.
همه اشکالات و ایراداتی که در این دوازده سال به ویژه دوره های دوم، سوم و چهارم شورای شهر ما به شهردار وارد می دانیم، تک تک اعضای شورای شهر در آن سهیم هستند و باید یقه آنها را هم گرفت. یعنی اعضای شورای شهر باید به همه این ساخت و سازها، عبور از مصوبات و مصالح، هزینه کردن های بی مورد پاسخگو باشند.
اعضای شورای شهر در انتخاباتی که برگزار شد یا به خاطر سوء عملکرد و یا سوء تبلیغات سیاسی رأی نیاورند، ولی به نظر من اگر می شد تعدادی از سران آنها در این شورای جدید بودند، بهتر بود، چون این افراد باید پاسخگوی عملکردشان در شهر تهران باشند، نه اینکه فقط مشکلاتی را روی دست شورای جدید بگذارند و بروند. اگر این افراد بدون پاسخگویی شورای شهر را ترک کنند و اعضای جدید نتوانند از پس مشکلات برآیند، چند سال بعد خواهند شنید شما هم که نتوانستید کاری بکنید.
بنابراین کسی که باید جلوی تخلف از ضوابط را بگیرد، در درجه اول شورای شهر و قوه قضائیه است. در حال حاضر تحقیق و تفحص مجلس از شهرداری متأسفانه ابزار کارآمدی نیست.
این تخلفات دست کم باید در قوه قضائیه رسیدگی شود، اما نمی دانم چرا تیغ قوه قضائیه آن طور که مردم از آن توقع دارند مانند گذشته بران نبوده تا جلوی تخلفات از ضوابط را بگیرد و در این سال ها برخوردهای بازدارنده آن طور که باید دیده نشده است. حالا امیدواریم در شورای شهر جدید نظارت بیشتری شود و بازدارندگی بیشتری وجود داشته باشد.
خبرهایی که در مورد رسیدن اعضای شورای شهر به اجماع برای شهرداری تهران مانند آقایان حجتی، مهرعلیزاده، مرعشی یا ترک نژاد مطرح می شود، چقدر صحت دارد؟
این اخبار صحت ندارد و تا جائیکه من می دانم اعضای شورای شهر تا حالا روی هیچ گزینه ای به توافق نرسیده اند، یکسری اسامی به صورت شایعه مطرح می شود، طبعا در بین افرادی که مطرح می شود هم اشخاص لایق دیده می شود و هم افرادی که با لابی گری و سخنان جعلی و ملاقات با افراد مختلف در تلاش برای رسيدن به این سمت هستند.
به اعتقاد من ترکیب شورای شهر جدید می تواند نهایتا از بین داوطلبان به تشخیص نسبتا درستی برای شهرداری تهران برسد.
اگر به شما پیشنهاد شود، شهردار تهران می شوید؟
بارها این را گفته ام که بنده نه شهرداری تهران را قبول می کنم و نه هیچ سمتی در هیچ جای دیگری را. اکنون جوانان و تحصیل کردگان توانمندی زیادی هستند که باید به آنها اعتماد کنیم.
اخیرا مباحثی مطرح شده، مبنی براینکه از هر یک از اعضای شورای شهر که رأی آورده اند، مبلغ دو میلیارد تومان پول گرفته شده تا نامشان در لیست امید گنجانده شود، این خبرها صحت دارد؟
این حرفها همه دروغ است و کسانی که شکست خوردند این شایعات را به راه انداختند و هیچ کس از هیچ کسی پولی دریافت نکرده است.
ستاد انتخابات فقط در برآوردی که انجام داده، هزینه تبلیغات و فعالیت های اجتماعی را مبلغ صد میلیون تومان اعلام کرده که هر یک از منتخبان یا حزبشان باید این مبلغ را به ستاد انتخابات بپردازند.
به هر حال، هزینه فعالیت های اجتماعی باید از محلی تامین شود و این برآورد هزینه از سوی ستاد بوده و ربطی به فردي نداشته. متأسفانه عده ای ورشکستگان سیاسی مخالف واقعیت، شایعاتی را مطرح می کنند.
از این 21 نفر عده ای هنوز نتوانستند این مبلغ را بپردازند و دوستانی هم گفته اند توان پرداخت این مبلغ را ندارند و در حال حاضر فقط مقدار زیادی بدهکاری روی دست اعضای ستاد انتخابات باقی مانده است.
شما حاضرید مبلغ هزینه های تبلیغاتی آقای روحانی در انتخابات را شفاف بیان کنید؟
من مسئوليتي در ستاد آقای روحانی نداشته ام و آقایانی که در ستاد انتخابات تهران و شهرستان ها فعال بودند کاملا مشخص هستند و اگر دستگاه های نظارتی بخواهند می توانند حساب وکتاب کنند.
البته مناسب این است که بررسی هزینه هایی که در انتخابات شده شفاف و دوطرفه باشد. هزینه هایی که آقای روحانی در انتخابات کرده نسبت به سایر نامزدها که رای هم نیاوردند، بسیار پایين تر است.
کاری که من در ایام تبلیغات انتخابات برای آقای روحانی انجام دادم این بود که چند باری برای سخنرانی رفتم که برادران نگذاشتند، شركت کنم که البته هم جوسازی ها دروغ بود و هم حرف هایی که آن برادران زدند.
اخیرا بحث های دو طرفه ای برندگان انتخاب و طرف های مقابل آنان در گرفت که در این بین توهین هایی هم به آقای روحانی شد، شما توهین به رئیس جمهور و لحنی که بین مقامات پس از انتخابات وجود دارد را چطور ارزیابی می کنید؟
بخشی از این لحن بقایای انتخابات و بگو مگوهای آن است. بالاخره در هر انتخاباتی توقع این طور خوب وبد گفتن ها هم بین رقبا و هم طرفدارانشان هست. در انتخاباتی که برگزار شد، رئیس مجلس یک نظر داشت و آقایان قوه قضائیه به نظر می آمد که از کاندیدای دیگری حمایت می کنند و نمایندگان مجلس هم نظرات مختلفی داشتند.
بالاخره پس از انتخابات هم هواداران دولت و هم مخالفان و هم خود دولت باید این بساط را تمام کنند و علی القاعده نباید دعواهای انتخاباتی به پس از انتخابات کشیده شود، اما متأسفانه این بحث ها با وجود رای 24 میلیونی آقای روحانی به پس از انتخابات هم کشیده شده. بالاخره این سخنان بین گروه های مختلف، عکس العمل دارد و صدا و سیما هم همین حرفها را تکرار می کند.
هر آدم منصف و عاقلی اگر به مصالح کشور فکر کند، به این مباحث پایان می دهد. طرح مباحثی مانند نوشته روی سنگ قبر همسر آقای علم الهدی در فضای مجازی بچه بازی است. هم طرح این مسائل و هم جواب دادن به این مسائل نه در شأن اصلاح طلب هست و نه در شأن اصولگرا و نه این مسائل مشکلی را از کشور حل می کند.
مرکز مطالعات ریاست جمهوری در تحقیقات اخیر خود صد مشکل بزرگ کشور از کمبود آب و فساد اداری گرفته تا وضعیت طلاق و اعتیاد و بحران های منطقه ای را لیست کرده که اگر بخواهیم واقعا به این مشکلات رسیدگی کنیم دیگر به سنگ قبر همسر آقای علم الهدی نمی رسیم.
هیچ یک از اصولگرایان و اصلاح طلبان نباید حتی یک ثانیه از وقت خود و وقت مردم را به این سخنان بگذرانند. واقعا طرح این موضوعات چه مشکلی را از مردم رفع می کند؟ آیا واقعا حقوق زن به همین مسائل است؟
جامعه ما گرفتار یک عقب افتادگی تاریخی در توجه به حقوق بانوان است. این هم نه تنها در ایران بلکه در کل دنیا به همین سادگی 50 - 50 و مساوی نمی شود و ممکن است سال های سال طول بکشد. بله، این مسأله درست است که ما خیلی از سلیقه ها و نظرات سیاسی آقای علم الهدی را قبول نداریم، اما طرح این مباحث باعث می شود که ایشان هم در جواب بگوید، در قرارداد "توتال" خیانت رخ داده. خوب اگر در چنین قراردادی خیانت شده، این موضوع را مراجع عالی و قضایی نظام نمی دانند و آیا هیچ نظارتی نبوده. خوب شما که نماینده رهبری هستید چرا آسمان ریسمان به هم می بافید. وقتی که بطلان این حرف روشن شود آیا فکر نمی کنید که مردم راجع به سخنان مذهبی واعتقادي شما هم تشکیک می کنند.
این دعواها و به کار گرفتن این لحن ها همه و همه، نوعی انحراف از انقلاب، اخلاق، اسلام والبته سیاست است؛ چون کسی که عقل سیاسي داشته باشد تلاش می کند تا نظام حفظ شود و این دعواها پایان یابد.
با توجه به همین جر و بحث های انتخاباتی، فکر می کنید آقای روحانی می تواند در چهار سال آینده برخی وعده هایی که داده از جمله تحریم های غیرهسته ای را هم از میان بردارد؟
در هر صورت آقای روحانی هم به این موضوع اذعان دارد که کارهای کلان کشور جز با همکاری و همفکری و یکپارچگی نیروهای مختلف امکان پذیر نیست و به طور حتم کارهای کلان کشور باید منطبق با نظر حاکمیت باشد و اگر بنا باشد نهادهای دیگری همچون قوای قضائیه و مقننه و نهادهای امنیتی و نظامی با قوه مجریه همراهی و همدلی نکنند، مسائل کلان کشور حل نمی شود.
توصیه به آقای روحانی این است که به هر شکلی که شده به برخی حرکات و بحث ها واکنش نشان ندهند و مانند آقای هاشمی راه صبر و تحمل را در پیش بگیرند. آقای هاشمی گاهی اوقات ناملايمات بسیار زیادی را به خاطر مصالح کشور تحمل می کردند. در حال حاضر هم دولت، حتی اگر احساس می کند در تصمیم گیری ها جفایی می شود و آنچه که حق دولت نیست و واقعیت نیست گفته می شود، باید مظلومانه تحمل کند و هم و غم خود را صرف حل مشکلات کشور کند.
به نظرم جایگاه کسی که این مسائل را تحمل می کند در افکار عمومی حفظ می شود و به طور نمونه همین سیل عظیم تخریبی که در این انتخابات علیه دولت بود، مردم را آگاه تر کرد که واقعا از دولتی که مستقر هست، حمایت کنند. در گذشته ما سراغ نداریم که رئیس جمهوری که مستقر هست، در دوره دوم 50 درصد رأی بیشتری بیاورد و این امر بی سابقه ای بود. این موضوع باید سرمشق دولت باشد و خیلی لزومی ندارد که دولت به هر حرف و بیان و عملی در مقابل خود واكنش نشان دهد و درنهایت هم منتهی به این بگو مگوها شود. اعتقاد آقای هاشمی هم پس از 60 - 70 سال کارهای سیاسی همین بود که معدل و برآیند افکار عمومی در تشخیص خدمت خیلی خطا نمی کند و عموما درک می کند که چه کسی خدمت کرده است.
با توجه به در پیش بودن انتخاب اعضای کابینه دوازدهم، نظر شما درباره ترکیب کابینه در دولت بعدی چیست و فکر میکنید چه ملاک ها و معیارهایی باید در این راه در نظر باشد؟
همان طور که آقای روحانی هم معتقد است، بهتر است نیروهای تواناتر و جوان تر سر کار بیایند و برخی دوستان خوب ما که در کابینه هستند سنشان حدود ما و یا بیشتر است، کنار بروند، چون با ترکیب نیروهای جوانتر کارها بهتر پیش می رود.
فکر می کنید نکته ای که در شرایط فعلی در کشور ما از اولویت ویژه ای برخوردار است، چیست؟
وضع اقتصادی کشور در اوضاع کنونی بااهمیت بسیار است. با ثروت، امکانات و نیروی جوانی که در کشور هست باید با یک تصمیم همگانی و همه جانبه از طرف همه نهادهای سیاسی و نظامی،امنیتی، فرهنگی و حاکمیتی به دنبال از بین بردن "فقر" در کشور باشیم. اگر موفق نشویم فقر را در کشور ریشه کن کنیم، مجبور می شویم فقرا را از بین ببریم و مبارزه با فقرا به مبارزه فقیر و غنی منتهی می شود و کشوری که درگیر مبارزه فقیر و غنی شود، نمی توان برای آن سرنوشت خوبی را تصور کرد.
در جنگ فقیر و غنی چه فقرا پیروز شوند و چه اغنیا، آن کشور دچار خسارت های غیرقابل جبرانی می شود. و اگر مجموعه نظام تلاش خود را برای از بین بردن فقر بگذارد و تولید ثروت کند، درآمد مردم افزایش یابد و تولید و اشتغال و رشد اقتصادی افزایش یابد، ما مجبور به جنگ فقیر و غنی نمی شویم. خیلی از سیاسیون ما فکر می کنند که در بحث های عدالت باید به دنبال این باشیم که خودمان را طرفدار فقرا نشان دهیم، در حالی که این طور نیست. ما باید در جنگ فقر و غنا باشیم و سعی کنیم "فقر" را از بین ببریم و غنا را جایگزین آن کنیم، نه اینکه فقیر و غنی را به جان هم بیندازیم. و اگر چنین برنامه ای در کشور عمومی شود و همه همت کنیم که تولید و ثروت کشور و رشد اقتصادی را بالا ببریم همه از آن منتفع می شوند.