کمتر از یک روز دیگر سرنوشت مجلس یازدهم تعیین میشود و به رغم دایره وسیع رد صلاحیتهای چهره های جریان اصلاحطلب، مشارکت مردم میتواند در ترکیب آن موثر باشد. مجلسی که آراء خاکستری و تصمیمی که در این باره میگیرند، میتواند در ایجاد اقلیتی برای ممانعت از تندرویها موثر باشد. در این شرایط، فضای سرد سیاسی و رخوتی که در جامعه درباره انتخابات وجود دارد نگرانیهایی را ایجاد کرده است. عدم مشارکت به عنوان اعتراض به روند بررسی صلاحیتها و وضعیت اقتصادی و اجتماعی بعد از آنچه در آبان و آذر98 گذشت، طرح شده است. روشی که به گفته غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی نه تنها موثر نیست بلکه رای به رقیب است. کرباسچی تاکید دارد که قهر با صندوق رای، تنها گروههای مقابل را که با سناریوی حذف رقبا در روند بررسی صلاحیتها حمایت شده اند، روانه مجلس میکند.
شرایط این دوره از انتخابات به اذعان بسیاری از چهره ها و فعالین سیاسی متفاوتتر از ادوار پیشین است. هم مسئله ردصلاحیتها شرایط خاصی را برای انتخابات رقم زد و هم شرایط کلی کشور محور اصلی «شرکت در انتخابات» را تحت الشعاع قرار داد و تصمیم بخشی از جامعه برای حضور در انتخابات را پیچیده کرد. ارزیابی شما از این شرایط چیست؟
کشور در این دوره از انتخابات شرایطی ویژه و غیرقابل مقایسه با ادوار پیشین دارد. از دلایل اهمیت آن، وضعیت اقتصادی فعلی کشور زیر سایه فشارهای خارجی و تحریمهای تحمیلی بر ایران است. بخش دیگر نیز به مشکلات و نارساییهای سیستم اداری و عملکرد مجموعه دستگاههای دولتی و حاکمیتی برمیگردد. طبیعی است این موارد در انگیزه مردم برای حضور در انتخابات اثرگذار خواهد بود.
در شرایطی که نارضایتی از مسائل اقتصادی و اجرایی و معیشتی زیاد است، بحث مشارکت مردم در انتخابات با اما و اگرهایی روبه رو است. به خصوص در تبلیغات موضوعه «حضور در انتخابات» به عنوان تایید فرآیندهای جاری کشور و سیاستها و فعالیتها که در واقع تایید حاکمیت تلقی میشود، درحالیکه در دیگر کشورها از شرکت در انتخابات چنین تلقی ای وجود ندارد؛ یعنی نه عدم شرکت به معنای نفی حاکمیت است و نه شرکت به معنی تایید آن.
متاسفانه فرهنگ خطایی شکل گرفته است که شرکت در انتخابات و رای دادن را به مسائل کلان حاکمیتی و رضایت و عدم رضایت مردم از این شرایط وصل میکنیم. این مسئله برداشت دیگری را در مردم القا میکند که بعضا در تبلیغات مخالفین نیز از آن استفاده میشود؛ برداشت اشتباهی که میگوید با عدم رای دادن اعتراض خود را به مسائل نشان میدهیم.
یعنی ارائه تصویر «مشارکت یعنی تایید تمامی سیاستهای فعلی حاکم در کشور» به خودی خود میتواند اثر منفی و معکوس در مشارکت داشته باشد؟
این که حضور مردم در صحنه انتخابات مرتبط با اصل نظام نشان داده شود، تصویر مخدوشی است که ممکن است به عدم مشارکت بیانجامد. در حالی که اگر از مردم سوال شود که درباره اصل نظام چه نگاهی دارید، اگر قرار باشد در مقابل آلترناتیو فروپاشی و آشوب درباره این نظام نظر بدهند، اکثریت مردم مخالف به هم خوردن امنیت و آرامش و سیستم سیاسی موجود هستند.
علاوه بر این، عدهای ممکن است از اساس درباره تاثیرگذاری «نهاد مجلس» با ابهاماتی روبهرو باشند و نتوانند به این سوال که تاثیرگذاری مجلس چه اندازه است، پاسخ دهند. حتی ممکن است این سوال برای حوزههای انتخابیه کوچک نیز طرح شود که یک نماینده چه اندازه تاثیرگذاری دارد که باید در انتخابات مشارکت کرده یا مسائل قومیتی به شکلی باشد که مفهوم رای دادن و انتخابات را برای مردم زیر سوال ببرد.
البته استدلال گروهی نیز این است که مجلس در سپهر سیاسی فعلی کشور و در معادلات سیاسی، محور تاثیرگذاری نیست و بسیاری از تصمیمات بدون اطلاع مجلس اتخاذ میشود یا در مواردی دیگر مجلس از مسالهای مطلع است اما واکنشی نشان نمیدهد. نمونه روشن آن انتقاد از بیاطلاعی مجلس درباره افزایش قیمت بنزین یا انفعال مجلس در قبال حوادث آبان ماه سال جاری.
طرح این سوال که «آیا مجلس در این شرایط تاثیرگذار است یا خیر» و با استناد به آن به شرکت در انتخابات مجلس تردید روا داشتن، مُغالِطِه است. اگر از پروسه احساسات عبور کنیم و با عصبانیت مسائل را مورد ارزیابی قرار ندهیم، تصمیمگیری صحیحتری خواهیم داشت.
ممکن است ما از مجلس درباره عدم دخالت در موضوع افزایش قیمت بنزین، سکوت در قبال بازداشت دانشجویان، نحوه برخورد با اعتراضات اجتماعی و مسائلی از این دست عصبانی باشیم - و البته این اعتراضات به کلیت رفتاری و حرکتی مجلس وارد است - اما نکته مهم در این موضوع قیاس با عدم مشارکت در انتخابات است که اگر گروههایی به مجلس بروند که به جای اینکه طرف مردم باشند و کاری نتوانند بکنند، درست طرف مقابل باشند و همراه با آنها در این مسیر گام بردارند، در این صورت چه شرایطی پیش میآید؟ این مقایسه باید در موضوعات اقتصادی و سیاست خارجی و فرهنگی مورد توجه قرار بگیرد. شاید این مجلس در تحکیم و تثبیت و عبور سیاست خارجی از شرایط متشنج فعلی نقشی نداشته باشد اما حداقل تنش را تشدید نمیکند. مجلسی را تصور کنید که همواره در طول 4 سال درباره هر معاهده خارجی در داخل پارلمان پرچم و توافقنامه را آتش بزند! باید به خاطر داشته باشیم اگر از مجلس فعلی به دلیل عدم تحقق انتظارات مطلوب عبور میکنیم، دقت کنیم که نباید در پروسه تصمیمگیری درباره انتخابات به شکلی عمل کنیم که مجلسی روی کار بیاید که نسبت به خواستههای مردم فعالیت مخرب داشته باشد.
سخنگوی شورای نگهبان امروز اعلام کرده اند که مشارکت پایینتر از 50درصد به معنی نبود دموکراسی نیست. شما این دیدگاه را چطور ارزیابی میکنید؟
جمله اخیر من مبنی بر این که «انتخابات ناموس دموکراسی است» با سوال برخی چهرهها مواجه شد. اگر در کشور بنا بر اثرگذاری رای مردم باشد اگر همه «مردم» از انتخابات کنارهگیری کنند و این مسئله تکرار شود، تنها نتیجه این است گروهی که ما به آنها نقد داریم و از بیتوجهی به رای و درخواست مردم از آنها دلخور هستیم، انتخاب میشوند و مشارکت پایین و برگزاری انتخابات با گروهی حداقلی رخ میدهد و نتیجه مطلوب آنها را شاهد خواهیم بود. یعنی کشور را عادت میدهیم به جای شرکت بالای 50 درصد همانند کشورهای اروپایی یا امریکا با مشارکت 30 درصدی انتخابات برگزار شود. کما این که سخنگوی شورای نگهبان نیز اعلام کرده که مشارکت پایینتر از 50 درصد هم نفی دموکراسی نیست. در این شرایط این خطر وجود دارد که همان گروهی که ما آنها را حامی رفتارهای غیردموکراتیک میدانیم به مشارکت پایین عادت کنند و از اساس مشکلی با قهر با صندوق رای نداشته باشند، چرا که گروههای هدف آنها در هر صورت در انتخابات شرکت کرده و برنامه مورد نظر آنها را از طریق صندوق رای در یک مشارکت پایین اجرا میکنند. در این شرایط مردم باید با تمام توان وارد صحنه شوند تا چنین طرحهایی را بر هم بزنند. اگر مدعی هستیم که هر نهادی با طراحی خاصی سعی دارد تعداد خاصی نماینده را به مجلس بفرستد، اتفاقا برای مقابله با این مسئله باید در انتخابات شرکت کرد و با رای به رقیب چنین نمایندگانی، سیاست آنها را خنثی کرد.
گروه دیگری مطرح میکنند که با عدم مشارکت در انتخابات، پیام اعتراض به این شیوه بررسی صلاحیت را به حاکمیت میدهیم. تصور میکنید طرف مقابل این پیام عدم مشارکت را میشنود؟
این تصور که «با عدم مشارکت در انتخابات پیام اعتراض به شیوه بررسی صلاحیت را به حاکمیت میدهیم» تصوری غلط است. اعتراض به رویه بررسی صلاحیت 40 سال است که در جمهوری اسلامی وجود دارد. اعتراض عمومی و خصوصی و انتقاد رسانهای در 4 دهه گذشته برقرار بوده است. زمانی که استاندار اصفهان بودم و به ابطال انتخابات توسط شورای نگهبان اعتراض کردم، در آن زمان حضرت امام (ره) تذکر دادند که چرا به شورای نگهبان اعتراض کردید؟ هم در زمان امام (ره) و هم در زمان رهبری این اعتراضات به صورت عمومی و خصوصی گفته شده است؛ بنابراین نباید تصور کرد این نوع اعتراضات تا به امروز بیان نشده و با قهر با صندوق اعتراض ارتفاع میگیرد. این که تصور کنیم حاکمیت این موضوع را نمیداند و ما با عدم مشارکت در انتخابات 2 اسفند میتوانیم پیام اعتراض خود را به جامعه برسانیم، تصوری اشتباه و دور از منطق است. راه مقابله با این موضوع و اعتراض به آن، فرستادن نمایندگانی به مجلس است که بتوانند در زمینه بررسی صلاحیتها تغییرات قانونی ایجاد کنند. اگر مجلس دهم به هر دلیلی اعم از ناتوانی یا ناهماهنگی نتوانسته این کار را بکند، نباید به صورت کلی از مجالس بعدی قطع امید کرد. مجلسی که در آن نمایندگان گروههای منتقد به این موضوع حضور داشته باشند، میتواند با الزام قانونی به تعریف چارچوب و مصادیق و مستندات ردصلاحیتها در جهت برداشتن این تحدیدات قدم بردارد و سیستم انتخابات را به جای تمرکز بر موضوع صلاحیتها و بررسی شخصی افراد، بر موضوع احزاب و برنامهها متمرکز کند. تحقق این تغییرات راه عبوری جز پارلمان ندارد. در شرایط فعلی شورای نگهبان مدعی است چگونه باید طی بازه زمانی محدودی صلاحیت 16هزار نفر را که ثبت نام کردهاند با دقت کامل در زمینههای شخصی، اخلاقی، اعتقادی، اقتصادی و سیاسی میتوان بررسی کرد. ادعایی که چندان هم بی اساس نیست. در این شرایط بررسی صلاحیت محدود به نتیجه استعلامات و پاسخها میشود که به خوبی میدانیم در بسیاری از موارد مشکلات شخصی افراد با هم در نهادهای مختلف، در نتیجه این استعلامات موثر است. اما اگر مجلسی محقق شود که مسئله بررسی صلاحیتها را ضابطهمند کند، عصبانیت و اعتراض به موضوع صلاحیتها با این شیوه به بهترین شکل هدایت میشود. این مسئله نیازمند همکاری بین مجلس و دولت است و وزارت کشور باید در تهیه و تدوین چنین قانون و اصلاحی همراهی کند، بنابراین عدم مشارکت مردم معترض کسی را ناراحت نمیکند و در نهایت همین سخن آقای کدخدایی محقق میشود که با مشارکت کمتر از 50درصد هم میتوان انتخابات را برگزار کرد!
در دایره ردصلاحیتهایی که شاهد آن بودهایم، تصور نمیکنم رد صلاحیتی به اندازه رد صلاحیت مرحوم هاشمی رفسنجانی موجب تعجب شده باشد. اما آیا آقای هاشمی در پی این رفتار با صندوق قهر کرد و آیا گفت حالا که من تایید نشدم مشارکت هم پایین باشد؟! قطعا نه. آقای هاشمی سناریویی را که با ردصلاحیت وی طراحی شده بود بر هم زد و با هدایت اینرسی ذاتی خود به سمت شخص دیگری که قبول داشت، اراده ناصواب رد صلاحیت خود را به نفع اندیشه خود تغییر و شکست داد.
در نهایت این که قهر و ارسال پیام اعتراض با رای ندادن، در حقیقت رای دادن به طرف مقابل و همان دیدگاهی است که به آن اعتراض داریم. یعنی با رای ندادن، رای میدهیم مخالفین شما به مجلس بروند. این مخالفین همان افرادی هستند که گفته میشود دستگاه حاکمیت طراحی ورود آنها به مجلس را داشته است. با رای ندادن با این سناریو همکاری میشود؛ در حالی که باید رای داد – ولو به چهرههایی که نمیشناسیم- تا مانع از ورود همان کاندیداهای مورد حمایت در سناریو از پیش تعیین شده باشیم. اگر این شیوه بررسی صلاحیت را برنامهریزی برای تعیین ترکیبی خاص در مجلس میدانید، با حضور در انتخابات و با رای دادن به افرادی که ممکن است آنها را نشناسید، مانع از ورود افرادی به مجلس شوید که آنها را به ناصوابی و زیانبخشی میشناسید و میدانید مجری و حامی سیاستهای مورد انتقاد شما هستند. به جای قهر با انتخابات و صندوق رای، برای اعتراض به نحوه بررسی صلاحیتها یا هر موضوعی که به آن نقد دارید، مانع از ورود افرادی به مجلس شوید که حامی و مجری موارد مورد انتقاد شما هستند.
منبع: روزنامه سازندگی