احسان بداغی
حسین مرعشی، چهره اصلاحطلبی که هم سیاست را میشناسد و هم اقتصاد را درباره فضای پساکرونا از یک نکته مهم سخن میگوید؛ کیفیت سرپا ماندن جامعه ایرانی.
او در گفتوگو با «ایران» میگوید: جامعه ایران مانند تمام بحران های قبلی که از سرگذرانده باز هم در فضای پساکرونا سر پا خواهد شد و روی پاهایش خواهد ایستاد اما مسئله این است که آیا باز هم با همان کیفیت و توان قبلی این کار را خواهد کرد یا خیر؟
مرعشی در سخنانش تأکید میکند که تحول دوران پساکرونا باید در سطح بالای جامعه و در بخش مربوط به حاکمیت ایجاد شود تا تأثیرات آن خود را در کف جامعه نشان دهد و کیفیت سر پا ماندن جامعه را تضمین کند.
این روزها سؤال تکراری اما مهمی که از صاحبنظران میشود این است که تصور شما از دنیا و شرایط پساکرونا چیست و فکر میکنید ما به سمت چه نوع تغییراتی میرویم؟ شما به این سؤال ها چه پاسخی میدهید؟
به نظر من در دنیای پساکرونا به آن مفهومی که خیلیها این روزها دنبال میکنند، مسائل و چالشهای ما متفاوت نخواهند شد. ما اگر تا همین جا به توضیحات پزشکی و درمانی غالب درباره کرونا پایبند باشیم این بیماری یک پدیده جدیدی است که با یک اوج و شدت کارش را آغاز کرده. دلیلش هم این بوده که به صورت یکباره کارش را آغاز کرده و از قبل هم شناخته شده نبوده و در واقع بشر را غافلگیر کرده. بعد هم فروکش میکند و این بشر هوشمند هم بالاخره برای فائق آمدن بر آن یا کنترل اثراتش کاری خواهد کرد. بنابراین دوره کرونا یک دوره گذرا و تمام شدنی است.
اما پس از کرونا چه می شود؟ من فکر می کنم آن تصوری که از یک تحول بزرگ و عجیب نه تنها در ایران بلکه در دنیا ترسیم شده قدری بزرگنمایی است.
به نظر من تا همین جا هم تأثیر آن عمیق نبوده؛ شما ببینید الان تقریباً تمام دنیا درگیر این بیماری است اما کجای این دنیا و در کدام سیستم شما نشانهای از تغییر رفتار میبینید؟ حکومت چین همان روشی را دارد که قبل از کرونا داشته، ترامپ همان کارهایی را میکند که قبل از کرونا میکرده، اتحادیه اروپا بر همان مداری رفتار میکند که قبل از این بیماری رفتار میکرده. بنابراین من حداقل تحولی سریع و زودهنگام را متصور نیستم. مگر اینکه بپذیریم که این موقعیت تاریخی بتواند در تئوریهای مدیریت و سازماندهی سیاسی موردی برای مطالعات و یافتههای جدید شود که به نظر من هم اینگونه خواهد شد اما تأثیرش را در درازمدت نشان خواهد داد.
چون مراحل آن طولانی است؛ اول باید اطلاعات و دادهها و تجربیات و مشاهدات به عنوان مواد خام وارد محیطهای دانشگاهی و پژوهشی شوند، آنجا به نتیجهگیریهایی برسند و بعد حکومتها و سیاسیون هم ضرورت توجه به این نتیجهگیریها را درک کنند و کمکم شاهد تحولاتی باشیم.
به نظر من تحولات پزشکی پساکرونا در کوتاهمدت جدیتر از حوزههای دیگر هستند و برای مشاهده تحول در حوزههای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی احتمالاً باید بیشتر صبر کنیم.
سؤال من البته بیشتر وجهی داخلی و ناظر به ایران داشت. آیا باید خود را برای مسائل تازهای در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آماده کنیم؟
من مسائل تازهای را حداقل در ابعاد کلان نمیتوانم تصور کنم. پساکرونا خودش موقعیت تازهای خواهد بود ولی از حیث تعمیق برخی مسائل قبلی.
اقتصاد به طور مشهود ضربه خورده و ضربه هم کاملاً روشن و غیرقابل انکار است اما من باور دارم که سریعتر از چیزی که خیلیها فکر میکنند این اقتصاد به شرایط اولیه خود برخواهد گشت، خصوصاً در اقتصاد جهانی اینگونه است اما کار ما در ایران برای این بازگشت سختتر خواهد بود، چون به هر حال قبل از کرونا هم یک اقتصاد زیر فشار و تحت تحریم داشتیم که شرایط مساعدی نداشت اما از آن سوی قضیه هم میگویم که حتی در همین ایران تحت فشار و با شرایط نامساعد اقتصادی هم تأثیر کرونا طوری نخواهد بود که ما را مثلاً ورشکسته کند و از پا بیندازد، یعنی ضربه آن ضربه قابل ترمیمی است که میشود با صرف زمان آثار آن را جبران کرد. این اولین بار نیست که اقتصاد ما ضربه میخورد قبلاً هم اتفاق افتاده، گاهی جنگ بوده، گاهی یک زلزله بزرگ بوده، گاهی یک تنش ارزی بوده، گاهی تشدید یک سری تحریمها بوده، اما بعدش کشور همچنان روی پای خودش ایستاده و ادامه داده.
اما برخی با برجسته کردن حوزه اجتماعی و تداوم مشکلات معیشتی و اقتصادی پیشبینی میکنند تغییراتی در سبک زندگی جامعه بوجود بیاید.
یک وقت هست که میگویید فلان تحول یا حتی مشکل باعث جهش و تغییر فرهنگی میشود که این در اینجا مصداق ندارد. یا مثلاً میگویید باعث جهش تکنولوژیک میشود که باز هم چنین نیست؛ یا در حوزه سبک زندگی و مسائل اجتماعی هم همینطور. من فکر نمیکنم یک بیماری موقت فعلاً توان این چیزها را داشته باشد. بله، این وضعیت حرکت ما را در فازی که قبلاً داشتیم پیش میرفتیم قدری شدیدتر میکند اما من نشانی از تغییر فاز در جامعه نمیبینم.
برای مثال تغییر کامل معادلات زندگی قشری که گفته میشود حدود 4 میلیون نفر هستند و محتاج کمکهای ضروری هستند. آیا نمیتواند شرایط ایران را متأثر از خود کند؟ در کنار این توجه داشته باشیم که مسئله فقط همین نیست و ما مسائل دیگری هم متأثر از کرونا داشتهایم.
بله این پدیده تازهای نیست. یعنی من تغییر فازی در آن نمیبینم فقط شاهد تشدید پدیدهای هستیم که از قبل وجود داشته. من هم قبول دارم که مسأله فقر خصوصاً در سالهای اخیر در حال تشدید بوده و هست.
ما وقتی متوسط رشد اقتصادیمان از رشد جمعیتمان کمتر است بسیار روشن است که در چه اوضاع و احوالی به سر میبریم و حرکتمان به کدام سمت است. ببینید تمام حرف من این است که در ایران مشخصاً بعد از دوران کرونا شاهد یک آرایش اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جدید نخواهیم بود بلکه همان آرایش قبلی شدیدتر و غلیظتر میشود. مثلاً اگر ما در حوزه فرهنگ کار و حرفهها شاهد یک مسئولیتگریزی و کارآمدی پایین بودیم این جدیتر میشود. اگر این تشدید برخی پدیدهها را تحول بدانیم، بله در دوران پسا کرونا ما شاهد تحول هستیم.
آن خستگی هم که شما گفتید من قبول دارم اما در چارچوب تغییر شرایط آن را نمیبینم اتفاقاً آن را در چارچوب تحکیم برخی شرایط میبینم. مهمترین اثری هم که کرونا میتواند بگذارد این است که جامعه ایران را در همه بخشها چه تغییراتی میکند.
این وضعیت قبلاً هم بود. جامعه دائم درباره چشمانداز و تضمین آیندهاش میپرسید و در مقابل پدیدههایی مثل تحریم، کاهش ارزش پول ملی، وعده برای خروج از این شرایط و این طور چیزها را میدید. خب این در دوران پساکرونا برایش مهم است که زندگی پساکرونا چگونه خواهد شد؟ امثال این دست مسائل را زیاد داریم که تشدید خواهند شد و این خطرناک است.
خب همینها را نمی شود مصداق تحول در فضای پساکرونا دانست؟
به هر حال تشدید مسائل قبلی هم خودش نوعی تحول است. اگر غیر از این است کجا باید دنبال ردپای تحول باشیم؟ ما اگر دنبال تحول در دوران پساکرونا هستیم این تحول در پایین جامعه به نظر من رخ نمیدهد بلکه باید در سطوح بالای جامعه رخ دهد. آنجا اگر تحول رخ دهد در کف جامعه هم شاهد تحول خواهیم بود و تأثیرش را میبینیم.
آن تحول این است که دریابیم جامعه و کشور موفق آن جامعه و کشوری است که هم برای مقابله با پدیدههای قابل پیشبینی و هم غیرقابل پیشبینی آمادگی و توان به مراتب بیشتری داشته باشد؛ نمیشود کشور را براساس حداقلها اداره کرد، ذخایر کافی و حاشیه امن لازم را نداشت و بعد وارد بحرانهای قابل پیشبینی و غیرقابل پیشبینی شد و توقع داشته باشیم اتفاقی نیفتد و این بحران اثری بر زندگی مردم نداشته باشد.
با این توصیف شما اول گفتید که ما این دوره را رد میکنیم و در ادامه اما درباره یک خطر هشدار دادید. این دو را چگونه میتوان با هم جمع بست؟
ببینید من میگویم ما این دوره را هم رد میکنیم و این باعث خوشحالی است، اما نه بدون آسیب. از منظر اجتماعی مانند کسی است که تنشی را تجربه میکند و از آن رد میشود اما جای زخم آن روی روحش باقی میماند و این اتفاق مکرراً تکرار میشود. این شخص شاید تا مدتها یا حتی تا آخر عمرش روی پای خودش بایستد اما دیگر آن توان و بازده و سرخوشی و شادابی را ندارد. دیگر نمیتواند موقعیتهایی برای خودش فراهم کند که در آنها بدرخشد و باید به یک زندگی روزمره و شاید حتی کسلکننده تن دهد. جامعه ایرانی بعد از کرونا هم سرپا خواهد ایستاد اما کیفیت این سرپا ماندن و ایستادن هم مهم است.
خطر اینجاست که توان سرپا ماندن جامعه ایرانی و کیفیت ایستادنش تقلیل یابد، چیزی که ما باید ببینیم این است که تضمین کیفیت سرپا ماندن و ایستادن جامعه ایرانی روی پاهای خودش هم تا حد زیادی مربوط به کنشهای سطح حاکمیت است که چگونه این بستر را فراهم کند.
منبع: روزنامه ایران