امیر اقتناعی، عضو پیشین شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد و علوم پزشکی هماکنون مشاور شهردار و مدیرکل روابط عمومی و امور بینالملل شهرداری مشهد است. او که سابقه مسئولیت شاخه استان خراسان سازمان ادوار تحکیم وحدت را نیز در کارنامه دارد، این روزها عضو شورای مرکزی و معاون امور استانهای دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران است. در گزارش شماره نخست صفحه سازندگی جوان، از تجربیات او پرسیدیم.
منتقد کدام موضع یا فعالیت شاخص خود در دوره جوانی هستید؟
من و بسیاری از همنسلانم در دفتر تحکیم وحدت حداقل در سالیان اخیر به این نتیجه رسیدهایم که اگر در دوره جوانی تجربیات و اطلاعات و دادههای امروز را داشتیم، قطعا در مورد آقای هاشمی یا جور دیگری موضع میگرفتیم و یا حداقل موضع انتقادیشان به آن شدت و تندی آن دوران نبود. این را من بارها در ذهن خود مرور کردهام که نمیبایست انتقادها به آقای هاشمی پس از سال 76 به خصوص در انتخابات مجلس ششم به آن شکلی که دنبال میشد، صورت میگرفت. این را نه فقط من که بسیاری از همنسلانم میگویند.
انتقادات مختلفی به آقای هاشمی میشد. شما از چه جهتی به ایشان حمله میکردید که امروز فکر میکنید اشتباه بود؟
طبیعتا با نگاه توسعهمحور ایشان مشکلی نداشتیم. ما در آن دوره با توجه به مقتضیات سنیمان و شرایط اجتماعی و سیاسی ایران، جوانانی بودیم که پرشور و پرسودایی داشتیم و هاشمی را نماد حاکمیت محافظهکار میدانستیم، مفهوم میانهروی چندان در ذهنمان جایی نداشت و هم جهان را و هم ایران را دوقطبی میدیدیم. در این کانسپت تحلیلی دوقطبی، خودمان را در مقابل هاشمی و هاشمی را در برابر خودمان میدانستیم و بر همین اساس این چنین تند بر هاشمی میتاختیم.
چه چرخشی شاخصی نسبت به دو دهه پیش داشتهاید که امروز ذهن شما را درگیر میکند؟
فکر میکنم در حوزه کنشگری سیاسی و اجتماعی چرخش خیلی جدی نداشتهام. طبیعتا به دلیل شرایط سنی تغییراتی در مواضعم داشتم اما آن هم با توجه به سن و سال و به تبع آن تجربهای که کسب کردم در یک فرآیند پختهتر شدیم. من از اواخر دهه هفتاد که وارد دانشگاه و پس از آن عضو دفتر تحکیم وحدت طیف علامه بودم تا الان که عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران هستم راه طولانی آمدهام و تجربیات متفاوتی در این دو دهه کسب کردهام. بعضی دوستان به شوخی میگویند که در آن زمان چپ بودی و امروز راست شدی! من هم جواب میدهم شاید به راه راست هدایت شدم! البته من این را قبول ندارم و معتقدم چپ و راست بودن، در فضای ایران نسبی است. من اسم این تغییرات را چرخش نمیگذارم. به قول آن فیلسوف غربی، کسی که در جوانی انقلابی نباشد، قلب ندارد و کسی که پس از آن انقلابی بماند، عقل ندارد. ما هم در همین مسیر حرکت کردیم و از آرمانگرایی دوره جوانی به واقعگرایی و میانهروی امروز رسیدیم.
منبع: روزنامه سازندگی