رهبر معظم انقلاب در جدیدترین رهنمودهای خود در تبیین چگونگی مواجهه کشور با مشکلات پیش رو و تأمین آینده آن از صبر و ثبات بهعنوان دو مؤلفه لازم نام بردند. تعبیر و برداشت شما از صبر و ثبات و سهم حاکمیت و جامعه برای تحقق آن چیست؟
طبیعی است که در تأویل این رهنمود ما آن را دعوت جامعه به صبر و تأکید بر ضرورت ثبات نظام سیاسی تعبیر کنیم. اما باید بدانیم که منظور ثبات در سطح مدیریت امور جامعه ضرورتاً به معنای ثبات افراد نبوده و نیست. بلکه آنچه به باورم تأمینکننده این ثبات است، ثبات در داشتن یک برنامه رشد یابنده و پیشرو و اجرای آن است.
واقعیت آن است که در بیش از چهل سالی که از انقلاب اسلامی سال 57 میگذرد هم مردم ما صبر داشتهاند و هم کشور ما ثبات داشته. اما ما نتوانستهایم تا این لحظه از قبال این صبر و ثبات چنان که باید به اهداف غایی انقلابمان دست پیدا کنیم. زیرا آنچنان که باید در برنامه هایمان ثبات نداشتهایم. سیاستهای اجرایی در کشور ما اغلب بر اساس منافع زودگذر مردم و برخی گروههای خاص طرحریزی شده است و لاجرم چنین رویکردی در طولانی مدت به نتیجه نمیرسد.
صبر و ثبات وقتی تحقق مییابد که ما سیاست درستی را تبیین کنیم و بدانیم که آینده و نتیجه آن سیاست چه خواهد بود. در حالی که سیاستهای اقتصادی که طی سالیان به آنها تکیه کردهایم از ابتدا مشخص بوده است. نتیجه سیاستهای منجر به تزاید نقدینگی و افزایش تورم و پرداخت یارانههای پیدا و پنهان از ابتدا مشخص بوده است. در نتیجه ما از ابتدا صبر و ثبات داشتهایم اما آن را در سبد سیاستهای اقتصادی غیر علمی و نادرست به هدر دادهایم. حلقه مفقوده برای نتیجه دادن صبر مردم و ثبات حکومت سیاستهایی است که معطوف به آینده است.
وقتی شما منابعتان را به شکل بیرویهای مصرف میکنید و برای امور مهمی مانند ساخت مسکن، توسعه شهری در مقابل حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی سیاستهای قاطع و اصولی اتخاذ نمیکنید. نتیجهاش این میشود که عدهای میروند و ساخت و ساز غیر قانونی انجام میدهند و افتضاحی مانند منطقه باستیهیلز در لواسانات پدید میآید.
بنابر این در شرایط فقدان سیاستهای کلان درست در حوزههای مختلف صبر و ثبات صرف ما را به جایی نمیرساند. زیرا مسائل اقتصادی مسائلی نیستند که از آسمان به زمین بیایند. وقتی اقتصاد ما دچار تورم فزاینده است این تورم خواه ناخواه به افزایش نقدینگی میانجامد و باری سنگین بر دوش اقتصاد کشور میگذارد. بنابر این صبر و ثبات بدون اصلاح سیاستهای کلان اقتصادی به نتیجه مطلوب نمیرسد. در عوض صبر و ثبات را باید بر بستر برنامهریزی ای قرار دهیم که نتایجش در آینده مشخص و مطلوب باشد.
واقعیت آن است که در بیش از چهل سالی که از انقلاب اسلامی سال 57 میگذرد هم مردم ما صبر داشتهاند و هم کشور ما ثبات داشته. اما ما نتوانستهایم تا این لحظه از قبال این صبر و ثبات چنان که باید به اهداف غایی انقلابمان دست پیدا کنیم. زیرا آنچنان که باید در برنامه هایمان ثبات نداشتهایم. سیاستهای اجرایی در کشور ما اغلب بر اساس منافع زودگذر مردم و برخی گروههای خاص طرحریزی شده است و لاجرم چنین رویکردی در طولانی مدت به نتیجه نمیرسد.
صبر و ثبات وقتی تحقق مییابد که ما سیاست درستی را تبیین کنیم و بدانیم که آینده و نتیجه آن سیاست چه خواهد بود. در حالی که سیاستهای اقتصادی که طی سالیان به آنها تکیه کردهایم از ابتدا مشخص بوده است. نتیجه سیاستهای منجر به تزاید نقدینگی و افزایش تورم و پرداخت یارانههای پیدا و پنهان از ابتدا مشخص بوده است. در نتیجه ما از ابتدا صبر و ثبات داشتهایم اما آن را در سبد سیاستهای اقتصادی غیر علمی و نادرست به هدر دادهایم. حلقه مفقوده برای نتیجه دادن صبر مردم و ثبات حکومت سیاستهایی است که معطوف به آینده است.
وقتی شما منابعتان را به شکل بیرویهای مصرف میکنید و برای امور مهمی مانند ساخت مسکن، توسعه شهری در مقابل حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی سیاستهای قاطع و اصولی اتخاذ نمیکنید. نتیجهاش این میشود که عدهای میروند و ساخت و ساز غیر قانونی انجام میدهند و افتضاحی مانند منطقه باستیهیلز در لواسانات پدید میآید.
بنابر این در شرایط فقدان سیاستهای کلان درست در حوزههای مختلف صبر و ثبات صرف ما را به جایی نمیرساند. زیرا مسائل اقتصادی مسائلی نیستند که از آسمان به زمین بیایند. وقتی اقتصاد ما دچار تورم فزاینده است این تورم خواه ناخواه به افزایش نقدینگی میانجامد و باری سنگین بر دوش اقتصاد کشور میگذارد. بنابر این صبر و ثبات بدون اصلاح سیاستهای کلان اقتصادی به نتیجه مطلوب نمیرسد. در عوض صبر و ثبات را باید بر بستر برنامهریزی ای قرار دهیم که نتایجش در آینده مشخص و مطلوب باشد.
چطور میشود جامعه را به نتایج تصمیمات آینده امیدوار کرد و حاصل برنامهریزیها را پیشبینیپذیر دانست؟ مگر آنچه تاکنون انجام شده کارشناسی شده نبوده است؟
اگر در برخی مقولات اقتصادی به نتایج نامطلوب رسیدهایم به معنای آن نیست که کارشناسان ما نمیتوانستهاند نتایج برنامهها و سیاستها را پیشبینی کنند بلکه در ادوار مختلف به دلایلی سیاستگذاران به نظر کارشناسان کم توجهی یا بیتوجهی کردهاند. اتفاقاً ما نشان دادهایم که در برخی موضوعات مانند توسعه صنعت موشکی که یک هدف برنامهریزی شده و متمرکز و فارغ از تغییرهای سیاسی بوده است توانستهایم با صبر و ثبات به نتیجه مطلوب برسیم اما در بسیاری از هدفگذاریهای دیگر چنین نبودهایم.
اگر در برخی مقولات اقتصادی به نتایج نامطلوب رسیدهایم به معنای آن نیست که کارشناسان ما نمیتوانستهاند نتایج برنامهها و سیاستها را پیشبینی کنند بلکه در ادوار مختلف به دلایلی سیاستگذاران به نظر کارشناسان کم توجهی یا بیتوجهی کردهاند. اتفاقاً ما نشان دادهایم که در برخی موضوعات مانند توسعه صنعت موشکی که یک هدف برنامهریزی شده و متمرکز و فارغ از تغییرهای سیاسی بوده است توانستهایم با صبر و ثبات به نتیجه مطلوب برسیم اما در بسیاری از هدفگذاریهای دیگر چنین نبودهایم.
شما ثبات نداشتن برنامهها در طول 4 دهه گذشته را از عوامل نتایج نامطلوب کسب شده در حوزههای مختلف از جمله در اقتصاد، محیط زیست و... میدانید. چرا برنامههای 5 ساله و برنامه چشمانداز نتوانستند بهعنوان محور اصلی برنامهریزی و تصمیمگیری کشور ایجاد ثبات کنند؟
متأسفانه این برنامهها حداکثر حدود 15 تا 20 درصد اجرا شدند. برنامه چهارم توسعه در همین حد هم اجرا نشد. آقای احمدینژاد گفت که من آن برنامه را خمیر کردم. مجلس وقت هم برایش کف زد و سوت کشید. حالا خیلی نمیخواهیم در نقد گذشته بمانیم. مسأله این است که امکانات جامعه ما در شرایط حال حاضر و بهدلیل مسائلی مانند تحریم و... امکانات محدودی است. شما نمیتوانید امکانات محدود را صرف اهداف نامحدود و نامشخص کنید. گذشته گذشت.
برای آینده باید به نحو فکر شدهای برنامهریزی کنیم و بدانیم که میخواهیم منابع محدودمان را در چه زمینههایی صرف کنیم و به چه نتایجی برسیم. ما دست کم نباید بگذاریم که شکاف طبقاتی بیش از آنچه شاهد هستیم رشد پیدا کند و برای کاستن از آن باید سیاستگذاری کنیم.
متأسفانه این برنامهها حداکثر حدود 15 تا 20 درصد اجرا شدند. برنامه چهارم توسعه در همین حد هم اجرا نشد. آقای احمدینژاد گفت که من آن برنامه را خمیر کردم. مجلس وقت هم برایش کف زد و سوت کشید. حالا خیلی نمیخواهیم در نقد گذشته بمانیم. مسأله این است که امکانات جامعه ما در شرایط حال حاضر و بهدلیل مسائلی مانند تحریم و... امکانات محدودی است. شما نمیتوانید امکانات محدود را صرف اهداف نامحدود و نامشخص کنید. گذشته گذشت.
برای آینده باید به نحو فکر شدهای برنامهریزی کنیم و بدانیم که میخواهیم منابع محدودمان را در چه زمینههایی صرف کنیم و به چه نتایجی برسیم. ما دست کم نباید بگذاریم که شکاف طبقاتی بیش از آنچه شاهد هستیم رشد پیدا کند و برای کاستن از آن باید سیاستگذاری کنیم.
به نظر میرسد در دوگانه صبر و ثبات آنچه بیشتر موجب نگرانی است تابآوری و صبر جامعه در مقابل مشکلات است. چه عواملی میتوانند به تقویت تابآوری جامعه کمک کنند؟
چاره کار تنها در جریان قرار گرفتن مردم و آگاهی دادن به آنها نسبت به برنامههای طرحریزی شده و نتایج میان مدت و دراز مدت آن برنامهها است. اینکه برنامهریزیهای ما معطوف به ایجاد دل خوشیهای کوچک و کوتاه مدت جامعه باشد ممکن است بهصورت مقطعی کمککننده به نظر برسد اما در کلان نابودکننده امید اجتماعی است. مثلاً یکی از سیاستهایی که در سالهای اخیر مطرح میشود ایجاد حرکتهای نیکوکارانه است حالا چه بهصورت انفرادی و چه بهصورت نهادمند. اما این نیکوکاریها که در بهترین شرایط میتوانند محدود به چند منطقه یا روستا باشند چاره کار نیست. نیکوکاری نمیتواند جایگزین وظیفه چاره اندیشی حاکمیت و فراهم کردن حداقل بایستههای زندگی آحاد مردم باشد. نمیشود قشر آسیب دیده جامعه را به امید نیکوکاری جامعه گذاشت. ما باید نظام تأمین اجتماعی افراد مستضعف و آسیب دیدهمان را تقویت کنیم و به نیازهای آنها پاسخگو باشیم.
ما سالها است که کمابیش با تحریمهای ظالمانه امریکا مواجه بودهایم اما در سال های گذشته چنان که باید برای مواجهه درست با عوارض ناگزیر این تحریمها و جبران آن عوارض برنامهریزی نکردهایم.
چاره کار تنها در جریان قرار گرفتن مردم و آگاهی دادن به آنها نسبت به برنامههای طرحریزی شده و نتایج میان مدت و دراز مدت آن برنامهها است. اینکه برنامهریزیهای ما معطوف به ایجاد دل خوشیهای کوچک و کوتاه مدت جامعه باشد ممکن است بهصورت مقطعی کمککننده به نظر برسد اما در کلان نابودکننده امید اجتماعی است. مثلاً یکی از سیاستهایی که در سالهای اخیر مطرح میشود ایجاد حرکتهای نیکوکارانه است حالا چه بهصورت انفرادی و چه بهصورت نهادمند. اما این نیکوکاریها که در بهترین شرایط میتوانند محدود به چند منطقه یا روستا باشند چاره کار نیست. نیکوکاری نمیتواند جایگزین وظیفه چاره اندیشی حاکمیت و فراهم کردن حداقل بایستههای زندگی آحاد مردم باشد. نمیشود قشر آسیب دیده جامعه را به امید نیکوکاری جامعه گذاشت. ما باید نظام تأمین اجتماعی افراد مستضعف و آسیب دیدهمان را تقویت کنیم و به نیازهای آنها پاسخگو باشیم.
ما سالها است که کمابیش با تحریمهای ظالمانه امریکا مواجه بودهایم اما در سال های گذشته چنان که باید برای مواجهه درست با عوارض ناگزیر این تحریمها و جبران آن عوارض برنامهریزی نکردهایم.
فرمودید که نباید در نقد گذشته بمانیم. برای شرایط حال حاضر چه باید کرد. پیشنهاد مشخصتان در شرایطی که کشور رخ به رخ بحرانهای ناشی از تحریم و همهگیری کرونا است، چیست؟
ما در حال حاضر با یک دو راهی مواجهیم. یک راه این است که در اقتصاد جهانی حل شویم و لازمه آن این است که در مقابل خواست امریکا کوتاه بیاییم و به دورانی برگردیم که ایران در زمره کشورهای دنباله رو امریکا بود. بیشک هر عاقلی با رفتن به این راه مخالفت میکند. راه دیگر این است که با اقتصاد ریاضتی کشور را در مقابل این فشارها مدیریت کنیم تا به قدرت بیشتر داخلی و امکان چانه زنی بیشتر در سیاست خارجی دست پیدا کنیم. متأسفانه برای این راه دوم کمتر برنامهریزی شده است.
مسأله همین است که گویا شرایط لازم برای همراهی جامعه با اقتصاد ریاضتی دیده نشده و دولتها نتوانستهاند با اطمینان خاطر به سمت اتخاذ سیاستهای ریاضتی حرکت کنند...
ما در حال حاضر با یک دو راهی مواجهیم. یک راه این است که در اقتصاد جهانی حل شویم و لازمه آن این است که در مقابل خواست امریکا کوتاه بیاییم و به دورانی برگردیم که ایران در زمره کشورهای دنباله رو امریکا بود. بیشک هر عاقلی با رفتن به این راه مخالفت میکند. راه دیگر این است که با اقتصاد ریاضتی کشور را در مقابل این فشارها مدیریت کنیم تا به قدرت بیشتر داخلی و امکان چانه زنی بیشتر در سیاست خارجی دست پیدا کنیم. متأسفانه برای این راه دوم کمتر برنامهریزی شده است.
مسأله همین است که گویا شرایط لازم برای همراهی جامعه با اقتصاد ریاضتی دیده نشده و دولتها نتوانستهاند با اطمینان خاطر به سمت اتخاذ سیاستهای ریاضتی حرکت کنند...
چه کسی میگوید که جامعه تاب اقتصاد ریاضتی را ندارد؟
اقتصاد ریاضتی یک سیستم است که باید طراحی بشود و به معنای افزایش قیمتها هم نیست.
اگر مسیر اقتصاد ریاضتی را انتخاب کردیم باید آن را با همه جزئیات طراحی کرده و به جامعه عرضه کنیم. مردم اگر بدانند که قرار است چه مدت و برای رسیدن به چه هدف و جایگاهی صبر پیشه کنند بیشک همچنان که تاکنون عمل کردهاند صبور و همراه خواهند بود.
اقتصاد ریاضتی یک سیستم است که باید طراحی بشود و به معنای افزایش قیمتها هم نیست.
اگر مسیر اقتصاد ریاضتی را انتخاب کردیم باید آن را با همه جزئیات طراحی کرده و به جامعه عرضه کنیم. مردم اگر بدانند که قرار است چه مدت و برای رسیدن به چه هدف و جایگاهی صبر پیشه کنند بیشک همچنان که تاکنون عمل کردهاند صبور و همراه خواهند بود.
منبع: روزنامه ایران