امیرمحمد غفاری: نزدیک انتخابات ریاست جمهوری است و احزاب و جناحهای مختلف در حال تقویت خود برای رسیدن به تشکیلات قوی برای معرفی نامزد خود برای شرکت در ماراتن پاستور هستند. طبیعتا تقویت احزاب برای حضور پرقدرت در انتخابات در گرو منابع مالی قوی به منظور انجام تبلیغات گسترده برای نامزدهای مدنظر خود است؛ اما مشکلاتی در این زمینه وجود دارد که گویا پیشبرد برنامههای انتخاباتی را برای احزاب با سختی و کندی مواجه کرده است. در همین راستا به صحبت با جهانبخش خانجانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران نشستیم تا به بررسی این مشکلات و راهکارهای آنان بپردازیم. مشروح مصاحبه را در ادامه میخوانید:
سابقه فعالیت احزاب در کشور به چه صورت بوده است؟
در کشور ما سابقه فعالیت احزاب سیاسی خیلی طولانی نیست و در این سالها فعالیت مناسبی برای نهادینه کردن و مناسب سازی ساختارهای مالی احزاب صورت نگرفته است. در دولت اصلاحات، وزارت کشور پیشنهادی مبنی بر کمک مالی به احزاب ارائه کرد و یارانه احزاب ارائه و تا چند دوره یارانه احزاب پرداخت شد و احزاب بر حسب فعالیتها و شاخصهایی که داشتند یارانه میگرفتند.
الان به دلیل شرایط خاصی که در کشور وجود دارد مبنای شفاف و مناسبی برای این که بفهمیم کمکهای مالی احزاب از چه طریقی دریافت میشود مشخص نیست؛ بخشی از آن به شفاف نبودن قانون در خصوص احزاب بر میگردد و بخش دیگر آن به عدم تمایل افراد برای بیان حمایت خود از احزاب مرتبط میشود؛ در نتیجه در حال حاضر ساز و کار مناسبی در این خصوص وجود ندارد؛ قرار بود وزارت کشور با همکاری خانه احزاب قوانینی در این خصوص ایجاد و از آن استفاده کند که در سالیان اخیر شاهد چنین موردی نبودیم.
این عدم شفافیت در ساختارهای سیاسی و حزبی هنوز وجود دارد و قاعدهای برای آن متصور نیست و اگر چه قانونی نوشته شده و محدودیتهایی ایجاده شده است، ولی هنوز پختگی لازم در احزاب به وجود نیامده است که احزاب بتوانند به راحتی از منابع مالی و کمکهای اقتصادی که دریافت میکنند، صحبت کنند.
آیا این عدم شفافیت باعث نمیشود که کارکرد حزب دچار اختلال شود؟
در کشور ما به دلیل زیاد بودن تعداد احزاب سیاسی، به خصوص احزاب فصلی، این مشکلات به وجود میآید. اگر ما احزاب قوی به همراه ساختارهای مالی شفاف داشته باشیم و قاعده و قانون مناسب داشته باشیم تا احزاب بتوانند کمکهای مالی خود را از نهادهای حامی خود دریافت کنند. قطعا اگر شرایط و ضوابط مالی درستی وجود نداشته باشد، جریانها، گروهها و افراد فرصتطلب با استفاده از منابع مالی نادرست میتوانند در فضای انتخاباتی تاثیرگذار باشند.
مگر مبلغ یارانه چقدر است که میتواند تا این حد تاثیرگذار باشد؟
مبلغ یارانه مهم نیست، مهم حرکتی است که میتوانست با آغاز خود، سرفصل جدیدی در ساماندهی مالی احزاب باشد. اگر احزاب بتوانند به طور منطقی از گروههای حامی خود کمک بگیرند، با تغییر گرایش دولت ها، برای حامیان مالی مشکل ایجاد خواهد شد؛ برای همین بعضا مشاهده میشود که برخی افراد یا گروهها در نزدیکی انتخابات به چند نامزد کمک میکنند. فردی را میشناختم که در انتخابات ۹۲ برای سه نامزد، ستاد انتخاباتی زده بود و تفکرش این بود که هر کدام از این افراد در انتخابات پیروز شد بگوید من برای تو ستاد زدم و این موضوع به این خاطر است که فضای جامعه ما ریاکاری سیاسی را طلب میکند.
اگر جریانات سیاسی واقعا بر مبنای تحولات سیاسی و مدلهای علمی سیاسی فعالیت کنند، باید وقتی به قدرت میرسند از راه درست و مشروع به حامیان خود کمک کنند، ولی چون ساختار مناسب و مدونی وجود ندارد افراد برای اینکه بتوانند از رانت جریانهای مختلف استفاده کنند، همزمان به گروههای مختلف کمک میکنند و این واقعیتی است که وجود دارد و نمیتوان کتمان کرد و تا وقتی بنیانهای سیاسی و نگرشهای جامعه تغییر نکند، چنین فضایی وجود خواهد داشت.
آیا در این زمینه خلاء یا نقص قانونی وجود دارد؟
بخشی از آن به قانون مربوط است که قانون احزاب وجود دارد، اما در کنار آن آیین نامههای اجرایی مناسب تدوین نشده و باید این کار انجام شود. در کشور ما شاید کمتر از یک صده فعالیت حزبی سیاسی راه افتاده و احزاب قدرتمند و قوی شکل نگرفته اند وقتی به کشورهای خارجی نگاه کنیم میبینیم احزاب قوی و قدرتمند شکل گرفته اند و بنیانهای اقتصادی قوی برای خود دارند و ساختار مناسبی دارند.
در کشورهای حزبی، دولت اغلب هزینههای حزب را متحمل میشود، اما در کشورهای چند حزبی خود احزاب منابع مالی خود را تامین و اعلام میکنند از کدام منبع مالی حمایتهای خود را دریافت میکنند و حامیان هم به صراحت می گویند که به کدام جناح کمک شده، چون فعالیتهای اقتصادی به دور از فعالیتهای سیاسی حساب میشود.
اگر چه نمیتوان گفت که افراد از رانتها و قدرتهای خود سوء استفاده نمیکنند، اما چون چارچوب منظم است، به راحتی میتوان افراد را به خاطر رفتارهایشان مورد بازخواست قرار داد. چون در کشور چارچوب مناسب و امنیت قضائی برای حامیان مالی وجود ندارد، کمکها معمولا به صورت پنهانی صورت میگیرد.
در حال حاضر بیشتر احزاب از حق عضویتهایی که از اعضای خود میگیرند امورات خود را سپری میکنند، ولی اگر انتخاباتی صورت بگیرد و هزینههای احزاب افزایش پیدا کند، باید به سراغ کمکهای افراد و گروههای دیگر بروند. اما این آفت وجود دارد و در هر انتخابات افراد کمک کننده سعی میکنند که ناشناخته بمانند و تا وقتی این قانون در دولت و مجلس پیگیری نشود و به سرانجام نرسد، این مشکل در هر دو جناح وجود خواهد داشت.
در حالت طبیعی احزاب باید دولتها را تشکیل دهند. چرا در کشور ما این اتفاق نیفتاده و بیشتر شاهد آن بودیم که دولتها احزاب را تشکیل داده اند؟
برای تشکیل یک جامعه مدنی قوی نیاز به یک ساختار مدنی و نهادهای نمایندگی کننده مردم وجود دارد؛ احزاب، مطبوعات و تشکلهای قوی اگر وجود داشته باشند در کنار نخبگان میتوانند پیروزیهای بزرگی برای دولتها به ارمغان بیاورند. چون در کشور ما هنوز احزاب قوی وجود ندارند که بتوانند یک دولت را به صورت مستقل سرکار بیاورند و نسبت به عملکرد آن دولت پاسخگو باشند، وقتی فرد پیروز میشود، تعلقات خود را نسبت به حزب و حامیان خود از دست میدهد.
من معتقدم که آقای خاتمی محصول فرایندیِ احزاب بود که در سال ۷۶ به پیروزی رسید و وقتی دولت تشکیل شد احزاب چندانی وجود نداشتند و آن دولت فضایی فراهم کرد که توانست احزاب را گسترش دهد که خب در نوع خود آفتهایی را هم به همراه داشت. اگر به صورت کلی نگاه کنیم عدهای اصلاح طلب، عدهای اصولگرا و برخی هم خود را مستقل یا اعتدالگرا میدانند و در هر دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب گروههای رادیکالی وجود دارند که با نامهای اصلاح طلب و اصولگرای تندرو شناخته میشوند. به نظر من اگر بتوانیم به جای تعداد زیاد حزبی که الان در وزارت کشور به ثبت رسیده است، دو سه حزب قوی در کشور داشته باشیم، این احزاب میتوانند دولتها را تشکیل دهند، اما چون قوی نیستند و خوب کار نکردند و برنامه مدون نداشتند، نه رئیس جمهور از حزبی که از او حمایت کرده صحبتی میکند و نه احزاب مسئولیت کارهای رئیس جمهور را بر عهده میگیرند. مثلا در دوران احمدی نژاد گروههای مختلف آمدند و با عناوین مختلف او را برای انتخابات معرفی کردند، اما وقتی او به ریاست جمهوری رسید اعتقادی به حزب و تشکیلات نداشت و این یعنی یک فضای خالی بسیار بزرگ بین احمدی نژاد و احزابی که از او حمایت کردند؛ مدتی بعد هیچ کدام از این احزاب در قبال عملکرد احمدی نژاد مسئول نبودند. بعدها این اتفاق در دولت روحانی رخ داد؛ جریانات اصلاح طلب و اصولگرای معتدل از نامزدی روحانی حمایت کردند و آقای روحانی که به ریاست جمهوری رسید خود را فراجناحی معرفی کرد. چطور قبل از پیروزی در انتخابات فراجناحی نبودند؟ این حمایت اصلاح طلبان بود که او را به ریاست جمهوری رساند؛ اصلاح طلبان هم که به روحانی کمک کردند که رئیس جمهور شود در قبال عملکرد او پاسخ مناسب ندادند. وقتی دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا بر مبنای فرایند سیاسی حزبی عمل نمیکنند این نتیجه حاصل میشود که دولتها در قبال عملکرد خود پاسخگوی احزاب نیستند و احزاب در قبال دولتهایی که بر سرکار میآورند از پاسخگویی شانه خالی میکنند. این آفتی است که در کشور ما وجود دارد و ارتباطی به اصلاح طلب و اصولگرا ندارد و تنها راه حل آن تقویت احزاب سیاسی است.
آیا میتوان گفت حزب کارگزاران سازندگی یکی از احزاب قوی است که توانایی تشکیل دولت را دارد؟
حزب کارگزاران از روزی که فعالیت خود را آغاز کرده در یک مسیر درست و مشخص حرکت کرده است؛ یعنی تلورانس حزب کارگزاران نسبت به سایر احزاب اصولگرا و اصلاح طلب بسیار ناچیز است. اگر شعار حزب کارگزاران سازندگی عزت اسلامی، توسعه سازندگی و آبادانی ایران بوده، سعی کرده است در همین مسیر گام بردارد و حافظ منافع ملی باشد؛ بعضی وقتها از طرف اصلاح طلبان و بعضی وقتها هم از طرف اصولگرایان مورد هجمه قرار گرفته است، اما معتقدم این حزب هم نیاز به تلاش بیشتر، مطالعه، پژوهش و تربیت نیروی تشکیلاتی خوب دارد تا بتواند به عنوان یک حزب قدرتمند ظاهر شود. از نظر سیاسی و اقتصادی شفافیت نظر داریم و به طور واضح نظرات خود را بیان میکنیم.
به صورت کلی چه مواردی احزاب را تهدید میکند؟
بخشی از آفتی که احزاب را تهدید میکند، نداشتن دانش لازم سیاسی است، یعنی به جای اینکه احزاب دانش سیاسی و اجتماعی خود را افزایش دهند به صورت فصلی عمل کرده و صرفا در زمان انتخابات فعالیت میکنند، در حالی اگر بتوانند دانش خود را افزایش دهند و نیروی انسانی قوی تربیت کنند میتوانند در تصمیم سازی موثر باشند. آفت دیگر این است که قوانین با تغییر دولتها تغییر میکنند؛ مثلا در دولتی احزاب فعالیت آزادانه دارند و در دولت دیگر احزاب محدود میشوند و نسبت به کوچکترین صحبت امنیتی نگرش امنیتی پیدا میشود. بخش دیگر آفتهای احزاب فعالیتهای رادیکالی است که برخی احزاب دارند.
از برنامههای حزب کارگزاران خبر دارید که به چه صورت قصد دارد در انتخابات ریاست جمهوری آینده ورود کند؟
حزب کارگزاران برنامههای مدونی برای نحوه شرکت در انتخابات دارد و یک استراتژی برای همگرایی بین احزاب و گرفتن نتیجه مناسب در انتخابات دارد. معتقدیم که کشور را باید به سمت پیشرفت و توسعه برد و از این تنگنای اقتصادی نجات داد؛ همچنین باید بنیانهای کشور را تقویت کنیم تا زمینه برای حضور مردم در انتخابات فراهم شود.
اخیرا اخباری مبنی بر بروز اختلافاتی بین کارگزاران و برخی احزاب اصلاح طلب تندرو منتشر شده؛ چقدر این اختلافات را تایید یا تکذیب میکنید؟
اصلاح طلبی مخالف شدید تندروی و تندخویی و مترادف واژه اعتدالگرایی و میانه روی است و اساسا با تندخویی و رادیکالیزم در تضاد است، در نتیجه این اخبار ساخته و پرداخته برخی جریانات است.
در جریان اصلاحات، تفکر آیت الله هاشمی در راس قرار دارد یا تفکر خاتمی؟
آقای هاشمی یک چهره تاثیرگذار در فرایند انقلاب و بود و آقای خاتمی چهره محبوب و نجیب است؛ در نتیجه بین توسعه گرایی اقتصاد و سازندگی آقای هاشمی و توسعه گرایی سیاسی و فرهنگی آقای خاتمی باید تلفیقی بوجود بیاید و به نظر من کارگزاران توانسته است چنین ترکیبی را ایجاد کند.
چند اسم یا عبارت گفته میشود و شما نظرتان را درباره آنها بگویید.
شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان:
بیتدبیر
علی لاریجانی:
سیاستمدار کهنهکار و مرموز
نامزد اجارهای:
حرفی زشت
محمدرضا عارف:
آدم خوب
حسن روحانی:
(سکوت)
سیدحسن خمینی:
دوست داشتنی
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان