انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم در حالی از راه میرسد که انتخابات ۱۴۰۰ تفاوتهای آشکاری با چند انتخابات مهم برگزار شده در دهه ۹۰ دارد. از یک سو مردم به دلیل پدیدههایی چون تحریم، کرونا، سوءمدیریت و... دشواریهای زیاد و غیرقابل تحملی را تجربه میکنند که همین مسائل اهمیت رویکرد، سلیقه و خطمشیهای دولت سیزدهم را نشان میدهد. نکته دیگر انتخابات آتی این است که با وجود اینکه فقط ۵ هفته به روز رایگیری مانده، جریانهای شاخص سیاسی درباره کاندیدای نهایی به جمعبندی نرسیدهاند.
از یک سو جریان اصلاحات مانند دورههای قبل شک و تردید زیادی درباره تایید صلاحیت چهرههای شاخص خود دارد. این جریان از طرف دیگر با تجربه پشتیبانی از حسن روحانی در دو دوره قبلی انتخابات ریاستجمهوری روبهروست. تجربهای که آنها را به این نتیجه رسانده که دردسرهای «کاندیدای اجارهای» از دستاوردهای آن بیشتر است. در آن سوی میدان اصولگرایان هم هنوز در شناخت و معرفی نامزد نهایی نتوانستهاند کاری انجام دهند. البته اصولگرایان با توجه به فضای سیاسی و اجتماعی جامعه تقریبا از فتح پاستور خیالشان راحت است و شاید به همین دلیل، عجلهای برای معرفی رسمی چهره موردنظرشان ندارند!
حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی ایران، در گفتوگو با اعتمادآنلاین با بیان این مساله که «به حرکت در آوردن مردم و جامعه مثل به حرکت درآوردن یک قطار است؛ یعنی چرخش قطار مثل چرخش یک اتومبیل سواری نیست که بتواند در محیطی با سرعت ۱۸۰ درجه از ناامیدی به امید و از امید به ناامیدی بچرخد و وضعیتش تبدیل شود. حرکت جامعه، مثل قطاری است که با گذشت زمان و با یک منحنی بزرگ میتواند دور بزند.» به پرسش های مطرح شده پاسخ میگوید. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
این مساله که میگویند انتخابات ۱۴۰۰ بسیار مهمتر از چند انتخاباتی است که در دهه ۹۰ برگزار شده را قبول دارید؟
والله انتخابات ریاست جمهوری همیشه مهم بوده است.
کشور به دلیل کرونا، تحریم و همچنین قرار گرفتن در فضای مذاکره برای احیای برجام وضعیت حساسی دارد.
تحریمها که خوشبختانه در همین دولت روحانی رفع میشوند و هر دولتی که در آینده روی کار بیاید، کشور را در شرایط کاملا نرمال تحویل خواهد گرفت. در واقع در همین دولت، آقای روحانی با پشتیبانی مقام معظم رهبری موفق میشوند این مساله مهم بینالمللی ایران را حل کنند و کشور روی یک روال کاملا عادی میافتد. لذا هر دولتی که سر کار بیاید، میتواند خدمات مهمی انجام دهد. نظیر اینکه دستمزدها را ترمیم و بخشی از قدرت خرید از دست رفته مردم را بازسازی کند و پروژههای توسعهای کشور را به حرکت درآورد.
با توجه به اینکه حدود یک ماه و چند روز بیشتر تا انتخابات باقی نمانده، این مدت زمان کافی است که مردم از این دلسردی و ناامیدی خلاص شده و به رای دادن ترغیب شوند؟
به حرکت در آوردن مردم و جامعه مثل به حرکت درآوردن یک قطار است. یعنی چرخش قطار مثل چرخش یک اتومبیل سواری نیست که بتواند در محیطی با سرعت ۱۸۰ درجه از ناامیدی به امید و از امید به ناامیدی بچرخد و وضعیتش تبدیل شود. حرکت جامعه، مثل قطاری است که با گذشت زمان و با یک منحنی بزرگ میتواند دور بزند. لذا نمیتوانیم جامعه را تا یک ماه مانده به انتخابات خیلی متحول کنیم. البته امیدواریم کاندیداهای دو جناح در حدی از سواد و توانایی و تجربه باشند که هر کدام شان برنده شدند، کشور و نظام برنده باشد و امور اداره کشور تسهیل شود، انشاءالله.
الان نگرانی جدیای در مورد میزان مشارکت وجود دارد. این موضوع را قبول دارید؟
به نظر من میزان مشارکت نسبت به همه انتخاباتهای گذشته پایینتر خواهد بود. در مجموعه نظام جمهوری اسلامی هم نهادهای موثری که میتوانند با تصمیماتی در جهت روابطیتر کردن انتخابات و گرمتر شدن آن کمک کنند، به نظر میرسد که پذیرفتهاند این دوره با مشارکت کمتر و با نتیجه مطمئنتری برگزار شود. اینکه صداوسیما رسما از مشارکت ۳۲ درصدی خبر میدهد و البته با این توجیه که خیلی از مردم به خاطر کرونا در انتخابات شرکت نخواهند کرد، به این معنی است بخشی از نهادهای موثر پذیرفتهاند که یک انتخابات با مشارکت زیر ۴۰ درصد و با نتایج قابل اتکا و اطمینانبخش بهتر از یک انتخابات پرشور و با نتایج نامطلوب است.
یعنی به این شرایط راضی هستند!
به نظرم جمهوری اسلامی این را پذیرفته، ما هم سعی میکنیم که در همین میزان مشارکت، رقابتی جدی رقم بزنیم و شخصیتهایی را مطرح کنیم که انشاءالله جامعه را تحت تاثیر قرار دهند و بتوانند رای مردم را جلب کنند. اما توصیه کلیام به هر دو جناح سیاسی این است که به بعد از انتخابات هم فکر کنند. در حقیقت انتخابات پایان یک پروسه نیست، بلکه آغاز یک پروسه است. یعنی در واقع انتخابات تمام نمیشود، انتخابات آغاز چهار سال مدیریت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور است. جناحهای محترم سیاسی که الان در صحنه هستند، به بعد از انتخابات هم فکر کنند. به این هم فکر کنند که کشور چگونه میخواهد اداره شود. بالاخره این کشور دارای پیچیدگیهای قومی، مذهبی و سیاسی است و اقتصادش طی سالهای اخیر تحت تاثیر تحریمهای سنگین بینالمللی، ضربه خورده است. فکر کنند و بالاخره کسانی را به میدان بیاورند که اگر پیروز شدند، بتوانند باری از روی دوش نظام و مردم بردارند. نه اینکه وقتی پیروزی حاصل شد، فرد تازه بخواهد تجربهاندوزی کند. باید افراد کارآزموده باشند. کارهای گران، مرد کاردیده میطلبد. الان زمانی است که جناحها باید افراد کارآزموده را کاندیدا کنند. با این توضیح که در هر دو جناح کشور افراد کاردیده و ورزیده وجود دارد. قرار نباشد که دوباره از نو، دولتمردان دوباره تجربه کردن را شروع کنند.
واقعا سیستم، انتخابات با زیر ۴۰ درصد مشارکت را پذیرفته است؟
برداشت ما این است و ممکن است این تحلیل من غلط باشد. از خبری که صداوسیما در مورد پایین بودن علاقه مردم به مشارکت در انتخابات منتشر و بعد هم موضوع کرونا را به عنوان عامل اصلی معرفی کرد، تشخیص من این شد که این واقعیت در مجموعه نظام پذیرفته شده است که در این انتخابات شاهد مشارکت پرشور نخواهیم بود.
یعنی اینطور است که بخشی از حاکمیت حتی در درون نظام به خاطر اینکه مشارکت پایین را نشانه خارج شدن یک جریان به نام اصلاحات از قدرت میدانند، رضایت دارند؟
این هم میتواند باشد. البته به شما بگویم رفتار مردم ایران قابل پیشبینی نیست. مردم ایران اگر ببینند عدهای نمیخواهند آنها در انتخابات شرکت کنند، ممکن است شرکت کنند! الان نمیدانیم چگونه میشود؟ مردم ایران، مردم تصمیمات خلقالساعه هم هستند. یعنی ممکن است احساس کنند بعضی از نهادها و یا مثلا بعضی جریانات سیاسی علاقهمند به مشارکت وسیع مردم نیستند، یک وقت بریزند و صندوقها را شلوغ کنند و رای دهند. الان نمیدانیم چه میشود؟
اصولگرایان و اصلاحطلبان چقدر میتوانند در داغتر شدن فضای انتخابات موثرتر باشند؟
بالاخره هر کدام از اینها اگر شخصیتهایی را بیاورند که برای مردم جذاب باشند، میتوانند به گرم شدن انتخابات کمک کنند.
اصلاحطلبان این امکان را دارند؟
اصلاحطلبان محدودیتهایی دارند ولی اگر از ناحیه شورای نگهبان و نهادهای حاکمیتی از آنها بخواهند، میتوانند و شخصیتهایی دارند که در این انتخابات چهره شوند. چون درون تشکیلات اصلاحات افراد موثری داریم که تجربه و اطلاعات کافی دارند، خوشنام هستند، پاکدست و پاکدامن هستند. شخصیتهایی داریم که میتوانند این گونه عمل کنند. اما متاسفانه محدودیتهای بیخود و بیجایی برای اصلاحطلبان وجود دارد. بالاخره اگر نهادهایی مثل شورای نگهبان با سعهصدر با اصلاحطلبان برخورد نکنند، اصلاحطلبان هم مجبورند با حداقلها در انتخابات شرکت کنند.
مصوبه اخیر شورای نگهبان نشان میدهد قصد تجدیدنظر ندارند!
مصوبه اخیر اشکالات زیادی دارد. از جمله اینکه اولین باری است که شورای نگهبان دارد قانونگذاری میکند که این مصداق بارز تضعیف نهاد مجلس است. اگر شورای نگهبان این محدودیتها را لازم میدانست، میتوانست در قانونی که مجلس تصویب کرده بود، با مجلس تعامل کند و قانونی که بین مجلس و مجمع تشخیص گیر است را نهایی کنند. اینکه شورای نگهبان وارد قانونگذاری شود، یک امر خلاف قانون اساسی است، چون روح قانون اساسی میگوید قانونگذاری از طریق مجلس انجام میشود. ضمن اینکه یک هفته مانده به ثبتنام که نباید زمین بازی را بازتعریف کرد. بالاخره جناحهای سیاسی و شخصیتها براساس قانون موجود مطالعه و خودشان را برای شرکت در انتخابات آماده کردهاند. یک مرتبه یک هفته مانده به ثبتنام زمین بازی را که نمیشود بازتعریف کرد.
همین کار مردم را هم نگران میکند.
بله این موضوع وجود دارد. آنها بهانهای دارند که میگویند دو هزار نفر اسم مینویسند که البته آن را هم میشد با روش دیگری مانع شد. اصل ماجرا این بود که باید بین مجلس و شورای نگهبان هماهنگی اتفاق میافتاد و شورای نگهبان قانونی که مجلس پیشبینی کرده بود را با اصلاحاتی پیگیری کند تا قانون اصلاح شود. میگویند هر دستی را که قانون بِبُرد، خون نمیآید. اینکه شورای نگهبان به جای مجلس تصمیم بگیرد و قانون ابلاغ کند، خیلی شایسته نیست.
شورای نگهبان ممکن بود که این موارد را در مقطع رسیدگی و تایید صلاحیتها اعمال کند که میشد یک مسئله داخلی خود شورای نگهبان؛ ولی اینکه این را به وزارت کشور و دولت ابلاغ کند، در واقع دستورالعملی فراتر از شورای نگهبان و قانون است که قاعدتا برای دولت لازمالاجرا نیست.
دولت آینده باید از چه ویژگیهایی برخوردار باشد که بتواند دشواریهای موجود را مدیریت کند؟
دولت سیزدهم دو خصلت مهم باید داشته باشد. یکی اینکه، باید ظرفیت به کارگیری همه توان مدیریتی و کارشناسی کشور اعم از اصولگرا و اصلاحطلب را داشته باشد و از کارهای فنی و اجرایی کشور، سیاستزدایی و کشور را بر اساس اصول فنی اداره کند. این یکی از خصوصیات مهم است که اقتصاد ایران برای بازسازی نیاز به راهکارهای کاملا فنی دارد. مطلب دوم اینکه با تقویت رشد اقتصادی و تولید ثروت جدید باید بتواند قدرت خرید کاهش یافته مردم را ترمیم کند. در صحنه روابط بینالملل هم با توجه به شرایط مناسبی که هم در روابط منطقهای ایران و هم در روابط بینالمللی پیش آمده، باید بتواند از این شرایط به خوبی برای خوشهچینی و استفاده از ثمرات این فضای جدیدی که در کشور به وجود میآید، بهره بگیرد.
این نگرانی وجود دارد که طیفی احتمالا وارد پاستور میشود که نگاهشان به روابط بینالملل، نگاهی است که معمولا به منافع ملی آسیب زده است.
من تصور نمیکنم چنین باشد. بالاخره قوای سه گانه در کشور تحت نظارت عالیه رهبری اقدام میکنند و رهبری هم بر سیاستهایی که الان در کشور حاکم است، مسلط هستند. حتما دولت آینده را هم راهنمایی و کمک خواهند کرد.
اما مردم مذاکرات جلیلی و ظریف را قیاس می کنند که بین شان هشت ماه بیشتر نبود و در این مدت خیلی اتفاقات افتاد.
به هر حال من تصور نمیکنم و الان دیگر دنیا این را پذیرفته که در ایران تصمیمگیر در مسائل منطقهای و بینالمللی، مقام معظم رهبری است. دولت هم مجری رهنمودهای ایشان است.
سوال آخر؛ اگر بر فرض مشارکت خیلی پایین باشد چه هزینه هایی تحمیل می کند؟
ببینید! طی ۴۰ سال گذشته هیچ سرمایهای مهمتر از مردم نداشتیم و مردم، تصمیمگیر و سرمایه اصلی کشور بودهاند. در چنین شرایطی دولت تضعیف میشود و هرچه که مشارکت کمتر باشد، دولت ضعیفتر میشود.
منبع: اعتمادآنلاین