عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران گفت: آقای روحانی در این صورتبندی جدید باید کمر همت ببندد و به عنوان چهرهای صاحب سبک و دارای برنامه برای هدایت آینده کشور با همراهی بقیة السیف مدیران ارشد که در دوره ریاست جمهوری با آنها همکاری داشت، در قالب نهادی سیاسی مدیریتی، ظهور عملیاتی و جدی اجتماعی داشته باشد و برای طراحی سیاسی پایدار جماعتی از برجستگان را دور هم آورد تا در میانه فعالیت دیگر احزاب نقش برجستهتری پیدا کند.
به گزارش سایت کارگزاران، محمد عطریانفر درباره نوع سیاستورزی حسن روحانی پس از ریاست جمهوری گفت: شخصیتهای ملی بعد از گذار از دوران مسئولیت کلیدی، به مرحلهای از زندگی جدید سیاسی و اجتماعی خود وارد میشوند که افق پیش روی آنها نامشخص اما تابع تصمیم و تدبیر نوین آنهاست.
وی افزود: وقتی سرنوشت روسای جمهورمان را در طول ۴۰ سال گذشته مرور میکنیم، از هر سنخ و جنسی پدیدههای مختص و منحصر به خودش را پیش روی داریم. مرحوم بنیصدر سرنوشت غمانگیز و خیانتباری را برای خود رقم زد. آقای رجایی به شهادت رسید و به فوز عظیم نائل شد. حضرت آیتالله خامنهای موقعیت ممتازتری پیدا کردند و در جایگاه رهبری نظام قرار گرفتند. مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی تا پایان عمر در اوج وحضیض با مشکلات فراوانی مواجه بود و علیرغم نامرادیها و ناجوانمردیهایی که در حق او شد اما هیچگاه از ساحت کلی و چارچوب نظام جمهوری اسلامی خارج نشد و با غیرت و مروت، همه زندگی و توان خود را در پیشبرد اهداف نظام و آبادانی کشور صرف کرد و در متن مردم باقی ماند. کسی که خود در تأسیس نظام نوپا نقش کلیدی داشت در اوج محبوبیت به ناگاه بسرای جاوید شتافت. جناب آقای خاتمی در مسیر و روند توسعه کشور، ادامهدهنده راه آقای هاشمی شد و با تقویت توسعه اجتماعی وسیاسی مدیریت در دولت جامعه را در برابر حقوق و تکالیفش اعتبار بخشید. او هماکنون پس از ۱۶ سال همچنان با ظرفیت خوب، علیرغم محدودیتهای بسیار از ناحیه رادیکالها به حیات سیاسی خود ادامه میدهد، اما همچنان تحت فشار در مظلومیت اجتماعی به سر میبرد. آقای احمدینژاد نیز با تولید بحران و تنش، در ادامه عوامفریبی پیشین فراز و فرودهای خودش را دارد. در استمرار این فرایند عبرتآموز امروز با شخصیتی مثل آقای روحانی با حجم انبوهی از عشق و نفرت نزد دوستان و مخالفانش مواجه هستیم.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران یادآور شد: هیچ کسی شبیه هیچ کسی نیست. اینکه بگوییم آقای روحانی شبیه کدامیک از اصناف خود میخواهد عمل کند، علیالقاعده سخنی ناتمام و گزاف گفتهایم و چنین انطباقپذیری را نمیتوان به رسمیت شناخت. به تناسب زمان و شرایط و بنا به اقتضای روحیات و افسردگی و یا امیدواری و آمادگی شخص، جهتگیری فرد را باید مورد مطالعه و تبیین قرار داد.
وی افزود: البته آقای روحانی میتواند شباهتهایی با آقای هاشمی و آقای خاتمی داشته باشد. این شباهتها نیز میتواند ما را به فهم نسبتا روشن و راهگشایی برساند و امکان گمانهزنی و پیش.بینی راه میسر سازد. به نظر میرسد اگر آقای روحانی هوشیار عمل کند و مناسبات قدرت را در شرایط جدید از موضع واقعبینی خوب برآورد نماید، میتواند به صورت چهرهای شاخص و تاثیرگذار محور جماعتی شود و خوب ظاهر شود و در میانه میدان، بین هاشمی و خاتمی بایستد و محسنات هر دو را برای خود در عرصه جامعه و نخبگان بکار گیرد و آینده سیاسی خود را ماندگار در قامت منظومهای سیاسی و کارآمد بر پایه ریلی در این مسیر قرار دهد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب اظهار کرد: آقای روحانی دراین صورتبندی جدید باید کمر همت ببندد و به عنوان چهرهای صاحب سبک و دارای برنامه برای هدایت اینده کشور با همراهی بقیة السیف مدیران ارشد که در دوره ریاست جمهوری با آنها همکاری داشت، در قالب نهادی سیاسی مدیریتی، ظهور عملیاتی و جدی اجتماعی داشته باشد و برای طراحی سیاسی پایدار جماعتی از برجستگان را دور هم آورد تا در میانه فعالیت دیگر احزاب نقش برجستهتری پیدا کند. وی با چنین رویکردی میتواند حتی برخی معادلات احزاب پیشین را بصورت مثبت در مسیر ارتقاء به هم بزند و با حضور نیرومند، منشا تحولات و تفاوتها و تغییراتی در مسیر احزاب موجود باشد.
وی درباره نوع سیاستورزی حسن روحانی گفت: او بیش از آن که بخواهد در نقد دولت یا نقد حاکمیت بکوشد باید از جنبه اثباتی وارد شود و دو کار را انجام دهد. نخست دستاوردهای قابل دفاع ۸ سال ریاست جمهوری خود را به عنوان پایلوت، مبنا قرار دهد و به تناسب آیندهنگری و افق ۲۰ ساله اینده و موقعیت ایران در منطقه و جهان حرفهای اثباتی بزند. طبعا در کنار این طراحی اثباتی میتواند وضعیت موجود را هم مورد نقد سازنده قرار دهد.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران یادآور شد: اگر از موضع نقد آقای روحانی بخواهد سخنی برای گفتن داشته باشد، بیشتر باید نقدش اجرایی و مدیریتی باشد تا نقد حاکمیتی. چون در حوزه نقد حاکمیت حتما موانع زیادی بر سر راه او خواهد بود، ثانیا چون خود او در ساخت این منظومه حاکمیتی از عناصر مهم و کلیدی بوده، که طبعا نمیتواند بطور معنادار نقد گذشته را انجام دهد. فکر میکنم نه این ظرفیت را میتوان در آقای روحانی احراز کرد و نه بنا به شرایط این اقدام را میتوان از ناحیه او عملی دید.
منبع: سایت فردا