دومین بحث از نخستین دوره آموزشی حزب کارگزاران سازندگی ایران، با سخنرانی محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران برگزار شد.
به گزارش سایت کارگزاران، «منشور سازندگی؛ تفسیر سند مواضع حزب کارگزاران سازندگی» با سخنرانی محمد قوچانی دومین بحث از نخستین دوره آموزشی حزب کارگزاران سازندگی ایران بود که امروز در دفتر حزب کارگزاران سازندگی ایران برگزار شد. او در ابتدای بحث به تعریف حزب و جایگاه آموزش در حزب صحبت کرد و گفت: حزب برای کسب قدرت یا ساختار سیاسی شکل میگیرد و آموزش جایگاهی در فعالیت احزاب ندارد.
او تأکید کرد که اینگونه دورهها صرفا برای گفتمان و آگاهیرسانی بیشتر از فعالیت احزاب در تاریخ است.
قوچانی همچنین به تعریفهای مدرن و قدیمی «سیاست» پرداخت و از سه دیدگاه آن را مورد بررسی قرار داد.
به گفته او، شهروندان در تعریف امر سیاسی در بحث رأی دادن، مشارکت در کمپینهای انتخاباتی با ساختارهای سیاسی و اجتماعی تعریف می شوند. در دیدگاه روشنگری انتقادها و کنشهای سیاسی مدنظر قرار می گیرد و در دیدگاه دانشوری، سیاست تدریس علم سیاسی است.
قوچانی در بخش دیگری از سخنان خود درباره ساختار حزب صحبت کرد و با مراجعه به اساسنامه، آییننامه و سند مواضع دیگر احزاب چه در زمان حکومت شاهنشاهی و چه احزاب فعال در زمان حکومت جمهوری اسلامی ایران تاریخچهای از چگونگی روند شکلگیری احزاب در ایران را شرح داد و همچنین با توضیح چگونگی شکلگیری سازمان مجاهیدن خلق که هیچ یک تحصیلاتی در علوم انسانی نداشتند و همه اعضای آن، تحصیلات فنی داشتند به نقد آنها پرداخت.
او گفت: دغدغه اعضای مجاهدین خلق مسائل دینی بود و با مراجعه به گفتهها و نوشتههای مهندس بازرگان و دیگر افراد و بدون مطالعه افکار و سیاستهای کمونیستی و مقالههای مارکس کتابها و بیانیههایی ضد لیبرال ارائه کردهاند که ارزشی ندارند.
سردبیر نشریه مهرنامه درباره گونهشناسی احزاب هم توضیح داد که برخی از احزاب صرفا ایدئولوژیک (بیشتر چپ و عقیدتی) هستند و بر زندگی شخصی اعضای حزب، سبک زندگی آنها و بسیاری از زوایای دیگر زندگی افراد جامعه مداخله میکنند و تعریفی برای آن در نظر میگیرند. برخی دیگراز احزاب به تعریف او پراگماتیست (بیشتر راست و سیاسی) هستند که بر زندگی خصوصی افراد نظارت و دخالتی ندارند.
او تأکید کرد که حزب کارگزاران سازندگی ایران یک حزب پراگماتیک و غیرایدئولوژیک با برنامههای بلندمدت است.
قوچانی گفت: انسان همیشه در تضاد گزینش میان مصلحت و حقیقت بوده است. سیاستمداران مصلحت را ترجیح میدهند. روشنفکران به دنبال حقیقت هستند. دموکراتها مجموعهای از حقیقت و مصحت را خواستار هستند و فرصتطلبان هیچ یک از حقیقت و مصلحت را خواستار نیستند.
او در ادامه صحبتهای خود به تعریف مانیفست که خاستگاه مارکسیستها و چپگرایان بوده است پرداخت و بر اساس آن بیانیهها و اساسنامههای احزاب پیش از انقلاب اسلامی را مورد نقد و بررسی قرار داد.