اخبار

عطریانفر: عرصه انتخابات پیش رو در اختیار اصولگرایان خواهد بود

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

منصوره محمدی

محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران ارزیـابی خود را از مواضع دوگانه اصولگرایان درباره انتخابات مجلس ارائه کرده که در ادامه می‌‌آید.

معمولاً نیروهای جناح راست در ادوار مختلف انتخابات خیلی روی موضوع مشارکت مانور نمی‌دادند و اکثر انتخابات‌ها نشان داده که موفقیت آنها در گرو مشارکت محدودتر است و معمولاً امید و تشویق به حضور حداکثری یا موضع نظام بوده یا نیروهای اصلاح‌طلب، اما در این دوره برخی از اصولگرایان تاکید بر تشویق مردم برای افزایش مشارکت دارند تا جایی که حتی بین انتخاب اصلح و ضرورت افزایش مشارکت، بر دومی تاکید بیشتری داشته‌اند. چرا این‌بار یک طیفی از نیروهای باسابقه جناح راست روی موضوع مشارکت حداکثری تاکید می‌کنند؟
 
اینها وظیفه ملی و اعتقادی خود را انجام می‌دهند و اگر خلاف این بود، جای سوال داشت. اما این سوال ریشه در دو قرائت تاریخی نسبت به حکومت اسلامی و جمهوریت اسلامی از گذشته‌های دور دارد. جماعتی در گذشته دور معتقد بودند در حکومت دینی مردم نسبتی با مشروعیت نظام ندارند و این مشروعیت تابعی از رای مردم نیست و حاکمان کافی است که رای مشروعیت خود را از نهاد ولایت فقیه بگیرند. عده دیگری نیز معتقد بودند اگرچه حکومت دینی ذیل نهاد ولایت فقیه شکل می‌گیرد، اما اگر مردم مشارکتی نداشته باشند و به حاکمان رای ندهند، آن حکومت و حاکم در صحنه فاقد مشروعیت هستند و رای آن حاکم به‌هیچ‌عنوان قابل قبول نیست. این دو نگرش در طول تاریخ ایران با همدیگر می‌جنگیدند اما به اعتبار اینکه امام خمینی، نظریه ولایت فقیه را قبل از پیروزی انقلاب تبیین کرده بودند، لذا نظر گروه اول که برای مردم امکان رای‌ای قائل نبودند همواره در اقلیت بوده و فرصتی برای شنیده شدن نظر آنها نیز وجود نداشت. با رحلت امام، رهبری نیز به همان باورهای امام و حضور امام اعتقاد داشتند و پشتیبان نظر امام بودند اما از زمان رحلت امام، جماعتی که به مباحث پیرامونی امید داشتند، تلاش بسیاری کردند تا نظریه خود را در امر استقرار حکومت ذیل نظر انتسابی از نوع ولی‌فقیه جا بیندازند. اگرچه موفق نشدند اما سیاستی را در قالب حضور حداقلی مردم ترغیب می‌کنند که به آنها فرصت می‌دهد با شیوه‌هایی که به کار می‌بندند، بخش بزرگی از مردم را از مشارکت بازدارند و از طرفی نیروهای خود را به حضور جدی دعوت کنند تا به قدرت برسند. در واقع با یک رفتار متفاوت با توجه به اینکه نمی‌توانند با نظر امام و رهبری مخالفت کنند، با سیاست‌های وارونه و در واقع با یک دور زدن سیاسی جامعه را از حضور حداکثری منصرف می‌کنند و نیروهای خودشان را به‌صورت سازمان‌یافته در انتخابات شرکت داده و به قدرت می‌رسند. چراکه اگر این امکان وجود داشته باشد که جامعه مشارکت سیاسی تمام‌قد هم داشته باشد، با توجه به اینکه این گروه در طول تاریخ در اقلیت بوده، به قدرت نخواهند رسید و با این سیاست می‌خواهند قدرت کسب کنند. حال نسبت این دو قرائت با دو گروه مهم سیاسی در جامعه ایرانی چیست؟ به موازات این دو قرائت دو نظریه سیاسی در قامت احزاب شکل گرفت و گروهی اصلاح‌طلب و گروهی دیگر اصولگرا شدند و دیدگاه‌های آنها نسبت به این دو قرائت متفاوت است. اکثریت مطلق نیروهای چپ سیاسی یا اصلاح‌طلب، قلباً، شرعاً و قانوناً نظریه نقش مردم در استقرار نظام را قطعی می‌دانند و به آن باور دارند. کسانی که باورهای اصلاح‌طلبانه داشته باشند باور به حضور مردم و تاثیر آنها در مشروعیت نظام دارند. چراکه نظریات سیاسی جریان اصلاح‌طلب و نحوه نگاه آنها به کشورداری، مدیریت و تعامل با جهان مطلوب نظر مردم است و مردم با آنها همراهی جدی خواهند داشت، لذا هیچ نگران مشارکت حداکثری نیستند. چراکه پیروزی را برای آنها در مناصب قدرت تضمین می‌کند. اما اصولگرایان در این رابطه دارای چنین قطعیتی نیستند و به دو دسته تقسیم می‌شوند. برخی همراه با دیدگاه‌های اصلاح‌طلبان موافق طرفدار حضور حداکثری هستند اما می‌دانند اگر به این باور و نظریه قائل باشند احتمال دارد در عرصه اجرا و سیاست‌ورزی عملی این نظریه باعث پیروزی آنها نشود. گروهی از اصولگراها نیز هستند که می‌گویند ما باید مراتب قدرت و مواضع آن را از طریق انتصاب و حضور حداقلی به دست آوریم. افرادی همچون آقای باهنر و لاریجانی که به این نکته مشارکت تاکید می‌کنند و می‌خواهند به باورهای خود صادق باشند و در حق باورهای اولیه انقلابی خود خیانت نکنند، از حضور حداکثری دفاع می‌کنند. گروه مقابل این دسته کسانی هستند که زیر بار این حضور حداکثری نمی‌روند و در ریشه این گروه می‌بینیم که در تاسیس نظام سیاسی و دوران مبارزه با شاه، همراهی و همدلی نمی‌کردند و چه‌بسا مخالف هم بودند. اما شرایطی برای آنها پیش آمده تا در پناه قدرت سیاسی نظام مناصبی را به دست آورند.
از این جهت می‌گویم که اگر این نظام بخواهد بر پایه‌های مشروع خود حفظ شود، با توجه به اینکه بدنه نیرومند اصلاح‌طلب که سهم حداکثری و بزرگتری نسبت به اصولگرایان در جامعه دارند بعلاوه بخشی از اصولگرایان که عقاید خود را نقض نکرده‌اند و قائل به حضور حداکثری مردم هستند، در درازمدت اجازه نخواهد داد سرنوشت اداره کشور تحت رهنمودهای غلط جماعتی از نیروهای سیاسی که از این فرصت سوءاستفاده می‌کنند بیفتد.

در مقابل جریان‎هایی مانند جبهه پایداری به نظر می‎رسد اصل را بر خالص‌سازی و انتخاب اصلح قرار داده و مشارکت مردم مسئله آنها نیست، آیا این نشان‌دهنده شکاف و دودستگی در جریان اصولگرایی است؟ 
 
رادیکالیسم هرجا که ظهور کند، پایه‌های عقلانیت سیاسی را از بین می‌برد. در فرصتی تحت چتر اصولگرایان معتقد به حضور حداکثری و عاقل جماعتی از رادیکال‌ها قدرت گرفتند و از نردبان آنها بالا رفتند و حالا تلاش می‌کنند این نردبان را به زمین اندازند و این نردبان، در واقع نیروهای عاقل اصولگرا هستند. به همین جهت الان دوگانگی و شکافی در بین آنها شکل گرفته است. اول اینکه، دوستان اصلاح‌طلب جریان اصولگرای عاقل، در گذشته‌های دور بارها و بارها به اصولگراها یادآور می‌شدند که دوستان سیاسی مخالف ما بدانید این نظریه عقلانی که می‌گفت دشمن دانا، بِه از نادان دوست است، اگر اصلاح‌طلب‌ها دشمن شما نیز نیستند، با شما مشارکت‌ورزی کنند، بهتر از دوستان رادیکال و تندروی موجود است. متاسفانه این پیام و تذکر منطقی را افراد اصولگرای عاقل نشنیدند و در زمانی که به قدرت رسیدند فکر کردند باید از ظرفیت اصولگراهای تندرو استفاده کنند و رقیب خود را با ابزار غیرمنطقی در عرصه سیاست که همان اصواگرایان رادیکال هستند، از صحنه خارج کردند. بخشی از مصیبتی که الان گرفتار آن شدند، به این دلیل است که یک انسجام فراگیر ندارند که دربرابر اصولگراهای رادیکال بایستند. توصیه ما به این دوستان این است که نیروهای عاقل و فهیم و مدیران شایسته طرفدار حضور حداکثری مردم که به جنبه‌های مردم‌سالاری نظام پایبند هستند باید انسجام ملی و گروهی خود را روزبه‌روز مستحکم‌تر کنند و بدانند که می‌توانند با قدرت جریان رادیکال ذیل اصولگرایی تند را ساکت کنند یا از صحنه خارج کنند. عرصه رقابت‌های سیاسی روزگار ما باید از دست نیروهای ساختارشکن و کسانی که باور به مردم ندارند به کمک خود اصولگراهای عاقل و طرفدار نظریه مردم‌سالاری نظام و در کنار آنها اصلاح‌طلب‌ها از دست جریان‌های رادیکال خارج شود.

تاثیر این دودستگی بر چشم‌انداز و آرایش نیروهای جریان راست، با توجه به اینکه اصلاح‌طلب‌ها و میانه‌رو‌ها در انتخابات آتی به نظر می‌رسد حضور کمرنگی دارند، چیست و مشارکت چه تاثیری روی سرنوشت انتخابات خواهد داشت؟
 
با توجه به رفتاری که از شورای نگهبان در طول دوره‌های برگزاری انتخابات به‌ویژه انتخابات مجلس شاهد بودیم، باور ما این است که رفتار و نگاه شورای نگهبان همچنان مانند گذشته نسبت به اصلاح‌طلبان نگاه ناامن و تند است. لذا در انتخابات پیش رو حس نمی‌کنیم شورای نگهبان به تکالیف قانونی خود که ردصلاحیت حداقلی است، رجوع کند. با وجود چنین شرایطی نمی‌توانم باور کنم اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش رو نماینده مؤثر خود را در انتخابات داشته باشند. به‌ویژه با پیش‌ثبت‌نامی که انجام شد، امکان مشارکت را برای این گروه به حداقل رساندند. اما الان به نظر می‌رسد عرصه رقابت پیش رو در اختیار اصولگرایان است که به دو جبهه تبدیل می‌شوند. یک گروه عقلای فهیم با نگاه مردم‌سالاری و گروهی دیگر، تندِ رادیکال. فکر می‌کنم از تکالیف مهم که برعهده عقلای اصولگراست این است که با نهادهای مسئول از جمله شورای نگهبان مذاکره کنند و از آنها بخواهند این ردصلاحیت‌های گسترده را که در گذشته در حق اصلاح‌طلبان اعمال می‌کردند در انتخابات پیش رو، علیه اصولگرایان عاقل اعمال نکنند. اگر شورای نگهبان به وظیفه شرعی و قانونی خود عمل کند و نشان دهد صلاحیت‌های انتخاباتی دو مرحله است و یک مرحله را شورای نگهبان و مرحله دیگر را مردم هستند که مشخص می‌کنند، یعنی با چنین رویکردی عقلا و چهره‌های شاخص در مجلس آینده که از اصولگرایان هستند ردصلاحیت نشوند و امکان مشارکت داشته باشند و در رقابت با آنها خود را تقویت کنند و با یک سازماندهی سراسری و با پشتوانه درست از سوی اصولگرایان سازنده و مذاکره سازنده با شورای نگهبان، اصولگرایان عاقل تاییدصلاحیت شوند و بتوانند رقابت کنند تا بتوانیم به جنبه مشارکت حداکثری مردم امیدوار باشیم و به آینده مجلس لطمه‌ای وارد نشود.

منبع: روزنامه هم‌میهن

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی