رئیس شورای شهر تهران برایمان از خاطرات شخصی و توصیههای مرحوم پدر گفت. سر آخر هم از حال و احوال این روزهای خانواده هاشمی از وی جویا شدیم.
آنچه در اتاق وی بیش از هرچیز خودنمایی میکرد حجم بالای کتاب و اوراق بود که حکایت از مشغله زیاد رئیس شورای شهر تهران داشت. با لحنی مهربان و لبخند خوشامدگویی کرد در حالیکه مطلبی را از مانتیور دنبال میکرد و چشم از آن بر نمیداشت. در بالای سرش عکسی از مقام معظم رهبری و بنیانگذار کبیر انقلاب به چشم میخورد و تصاویری از پدر که روی میز و در گوشه دفتر وی خودنمایی میکرد. محسن هاشمی بهرمانی معروف به محسن هاشمی رفسنجانی اولین فرزند آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی و عفت مرعشی در دوم آبان ماه سال 1340 در قم به دنیا آمده است. مهندس هاشمی دارای مدرک کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک از پلیتکنیک مونترال کانادا است.
به گزارش سایت کارگزاران، متن کامل گفتگوی رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران با خبرگزاری دانشجو به شرح زیر است:
از دوران کودکی و نوجوانی خود بگویید. اگر اشتباه نکنم دوران نوجوانی حضرتعالی همزمان با ایام پیروزی انقلاب باشد. من در زمان پیروزی انقلاب 17 سال داشتم و با توجه به آنکه آیتالله هاشمی رفسنجانی در آذرماه سال 1357 پس از تحمل دوران سه ساله محکومیت خود از زندان اوین آزاد شدند، در منزل و خانواده ما تحرک زیادی جهت کمک به انقلابیون و سازماندهی نیروهای فعال توسط آیتالله هاشمی رفسنجانی وجود داشت، جلسات زیادی در منزل ما تشکیل میشد و به خاطر دارم روز 16 بهمن که قرار بود حکم نخست وزیری مهندس بازرگان توسط امام خمینی ابلاغ شود با توجه به اینکه تلویزیون شاهنشاهی این مراسم را پخش نمیکرد، گروهی از نیروهای انقلابی، تصمیم گرفتند این مراسم را ضبط و از فرستنده محلی در شعاع محدود به محل برگزاری آن که در مدرسه رفاه وخیابان ایران برگزار میشد، پخش کنند. آیتالله هاشمی رفسنجانی بررسی وضعیت ارسال تصویر و پخش اعلامیه تاسوعا و عاشورا را به عنوان نخستین ماموریت به من دادند که با شور و شوق زیادی تلاش داشتم که آن را به بهترین وجه و با کمک نوه آیتالله طالقانی که فرزند خانم اعظم طالقانی بودند و پسرعمویم علی هاشمی انجام بدهم.
آیا شخصا مبارزات یا فعالیتهای سیاسی داشتهاید؟
با توجه به سن و سالی که در آن قرار داشتم مخصوصا شرایطی که پدرم آیتالله هاشمی رفسنجانی از خردسالی به طور مداوم تحت تعقیب، شکنجه و زندانی ساواک بود، طبیعتا شور و علاقه زیادی برای انجام مبارزات و فعالیتهای انقلابی داشتم. در آن شرایط گروههای مبارز چپ و التقاطی، برای نسل جوان جذابیت بیشتری داشتند، اما آیتالله هاشمی رفسنجانی همواره از زندان توصیه داشتند که با گروههای اسلامی فعالیت کنم، در این دوران آقای مهدی کروبی که از چهرههای مبارز محسوب میشدند، معلم دینی دبیرستان ما بودند و حجتالاسلام دینپرور از اولین فعالان فرهنگی اجتماعی انقلابی که مدیر کتابخانه بازار تجریش بودند.
از ماجرای اسلحههایی که از پادگانهای تسخیر شده در ابتدای پیروزی انقلاب به دست آوردید برایمان بگویید.
با فروپاشی رژیم در روزهای آخر، عملا بسیاری از پادگانها و کلانتریها در تصرف مردم و نیروهای انقلاب درآمد که من هم مانند بسیاری از مردم به دو پادگان ارتش وارد شدیم و سه قبضه اسلحه را با خود بردم که در گشت خیابانی، دو قبضه آن را گرفتند و یک قبضه را که به منزل برده بودیم، آیتالله هاشمی رفسنجانی دستور دادند که به کمیته تحویل بدهیم.
چه شد از پلیتکنیک مونترال کانادا سر درآوردید؟
پس از انقلاب از طریق کنکور سراسری برای تحصیل در شیراز پذیرفته شدم، این زمان مقارن با اوج ترورهای مسئولین انقلاب توسط گروهکها بود به خصوص آن که آیتالله هاشمی رفسنجانی که در چهارم خرداد 1358 ترور شدند، بعد از شهید مطهری و سپهبد قرنی از نخستین مسئولانی بودند که مورد ترور واقع میشدند. با توجه به این اوضاع باید برای حضور در دانشگاه به همراه محافظ و پاسدار میرفتم که این شرایط برای من قابل پذیرش نبود، به همین علت برای تحصیل در مقطع کارشناسی به بلژیک که خالهام در آنجا از قبل از انقلاب ساکن بود رفتم و پس از پایان تحصیلات دوره لیسانس، از طریق اساتید دانشگاهم از پلیتکنیک مونترال برای تحصیل در دوره کارشناسی ارشد پذیرش گرفتم و به آنجا رفتم، البته در طول دوره تحصیل در خارج از کشور هر بار که میتوانستم به ایران سفر کنم، به همراه آیتالله هاشمی رفسنجانی که برای فرماندهی جنگ به جبهه میرفتند، در کنار رزمندگان حضور پیدا میکردم.
از پلی تکنیک مونترال فارغ التحصیل شدید یا درس را رها کردید؟
هاشمی:پس از پایان دوره کارشناسی ارشد در پلی تکنیک مونترال، در دوره دکترا پذیرفته شدم و بدلیل آنکه رشته تحصیلی من، کامپوزیتها بود ودر صنایع دفاعی وموشکی کاربرد زیادی داشت، با توصیه آیتالله هاشمی رفسنجانی تحصیل در مقطع دکترا را رها کردم وبرای کمک به جبهه وصنایع موشکی به ایران بازگشتم.
از موشکهای شهاب و سجیل بگویید ظاهرا ساخت این موشکها در زمان شما در صنایع موشکی شروع شده است؟
من در بازگشت به ایران کتابها و وسایل فنی خود را به همراه آوردم از جمله کامپیوتری که در دانشگاه داشتم و در آن شرایط زیاد در ایران وجود نداشت، بلافاصله در صنایع موشکی مشغول به کار شدم و دورههای آموزش استفاده از کامپیوتر و نرمافزار کد را برای نیروهای فعال در صنایع موشکی برگزار کردم و ساخت موشکهای با سوخت جامد را پیگیری کردیم که خوشبختانه پروژههای شهاب و سجیل به نتیجه رسید. اقتدار امروز موشکی کشور، نتیجه سی سال زحمات شبانه روزی نیروهای مخلص در این حوزه بوده است که بسیاری از آنان نیز به فیض شهادت نائل شدند که جا دارد بسیار بیشتر از وضعیت ملی به این عزیزان و بخش صنایع دفاعی و موشکی بها داده شود، حتی در موزه دفاع مقدس نیز متاسفانه جایی برای این بخش حیاتی از دفاع مقدس و قدرت بازدارندگی و دفاعی کشور در نظر گرفته نشده است که امیدوارم جبران گردد.
از دفتر بازرسی ویژه رئیس جمهور چه خبر؟ ظاهرا پایه گذارش شما بود کار این دفتر دقیقا چه بود؟
با شروع فعالیت دولت سازندگی، آیتالله هاشمی رفسنجانی حساسیت زیادی نسبت به تسریع در انجام امور مردم و تقویت و حمایت از تولید و اشتغال، حل معضلات بروکراسی و تکمیل پروژههای نیمهتمام داشت، با این هدف دفتر بازرسی ویژه رییس جمهور تاسیس شد تا در مواردی که ایشان دستور میدادند، موضوع به صورت ویژه پیگیری و جلسات هماهنگی و بررسی تشکیل میگردد تا معضلات و موانع شناسایی و رفع شود، بنابراین هدف دفتر بازرسی ویژه رییس جمهور در دولت سازندگی، مچگیری یا پروندهسازی نبود بلکه حل مسایل مردم و تولیدکنندگان بود، به طور نمونه در فرودگاهها یا صدور گذرنامه و یا توزیع اجناس در زمان جنگ کمبودها و مشکلات و موانعی وجود داشت که موجب شده بود بورکراسی و فرایند طولانی و پیچیدهای ایجاد شود که با دستور ایشان و پیگیری دفتر بازرسی ویژه اکثر این مسایل حل شد و در انجام امور مردم و خدمت به آنان تسهیل گردید.
در برنامه دست خط گفته بودید نسبت به سایر فرزندان حاج آقا عاقلتر هستید حتی این نظر را منتسب به مادر کرده بودید و براساس گفته خودتان مادر هم گاردی نداشت فکر میکنید دلیل این عقلانیت چیست؟
من آن موضوع را به صورت مزاح بیان کردم، واقعیت آن است که با توجه به کهولت سن مادر، مصاحبههای ایشان به این صورت انجام میشود که بنده نظارت ایشان را در پاسخ به سوالات میگیرم و سپس تنظیم میشود، در این مورد نیز همینگونه عمل شد و پاسخ مطابق نظر ایشان بود، شاید یکی از دلایل آن زندگی در دوره جوانی در غربت بوده است که موجب شده، احتیاط و آیندهنگری بیشتری در من شکل بگیرد.
در جایی گفته بودید برای خواهران و برادران خود نمیتوانید بزرگتری کنید آیا اختلاف نظری با یکدیگر دارید؟ رابطه عاطفی تان با کدام یک از افراد خانواده بهتر است؟
دلیل آن را نیز گفته بودم من از یکی خواهرانم یکسال کوچکتر و از دیگری یکسال بزرگتر هستم وبه همین علت بزرگتر آنها به معنای متعارف محسوب نمیشوم، البته در خانواده ما، مانند سایر خانوادهها تفاوت فکری و تفاوت در سلیقه و روحیه وجود دارد، اما این تفاوتها منجر به اختلاف نشده است بلکه سعی میکنیم با یکدیگر گفتگو کنیم تا بتوانیم همدیگر را اقناع کنیم، رابطه عاطفی من با همه اعضای خانواده بسیار خوب وصمیمی است.
از رابطه نوهها با حاج اقا بگویید. سال 72 و در جریان رقابتهای انتخاباتی ایشان با اقای جاسبی، حاج آقا گفتند ظاهرا یکی از نوههای کوچک در قبال تشری که حاج آقا به وی زده میگوید به جاسبی رای میدهم این خاطره مربوط به کدام یک از نوههاست و داستان آن از چه قرار است؟
این خاطره مربوط به علی لاهوتی، پسر خواهرم فاطمه است که در روز انتخابات که جمعه بود اصرار داشت تا به بالکن خانه برود و چون حاج آقا نگران بود که برای وی اتفاقی بیفتند او را منع کرد، علی هم که خردسال بود آن جمله را گفت.
از دانشگاه آزاد چه خبر تا سه چهار سال قبل اسم شما با دانشگاه آزاد عجین بود "معاونت عمرانی دانشگاه آزاد" چه شد که استعفا دادید؟ دلتنگ آن کار نمیشوید؟
تصدی دو شغل پذیرفته نیست، طبیعتا دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان یکی از دستاوردهای آیتالله هاشمی رفسنجانی برای ما خاطرهانگیز بوده و اهمیت زیادی دارد، اما پس از درگذشت آیتالله هاشمی هیچگونه نقشی در اداره دانشگاه آزاد نداریم.
دکتر ولایتی از رفقا و همکاران وفادار پدر محسوب میشوند. رابطه شما با ایشان به عنوان رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد چه طور است؟ مدیریت ایشان را تا به امروز چه طور ارزیابی میکنید؟
بعد از استعفا از دانشگاه آزاد ارتباط کاری خاصی با ایشان ندارم، مدیریت ایشان در دانشگاه، مورد انتقادات زیادی واقع شده است که باید پاسخ ایشان را نیز به این انتقادات شنید و سپس قضاوت کرد.
فکر میکنید اگر حاج آقا در این شرایط زنده بود با توجه به شرایط عهدشکنانه امریکا در برجام چه توصیهای به مردم و دولتمردان میکرد؟
عهدشکنی آمریکا موضوعی نبود که آیتالله هاشمی رفسنجانی از آن بیخبر باشد و احتمال آن را ندهد، اتفاقا یکی از دلایل برجام این بود که ما بتوانیم باطن و واقعیت ظالم و عهدشکن دولت آمریکا را به تمام دنیا نشان دهیم، و بتوانیم موضع اروپا را از آمریکا جدا کنیم. قبل از برجام غرب با تبلیغات سنگین جمهوری اسلامی را به دروغ به نقض تعهدات خود در «ان پی تی» متهم میکرد و حتی روسیه و چین با قطعنامههای تحریم علیه ایران همراه شده بودند و رای موافق داده بودند، اما امروز و با ابتکاری که نظام به خرج داد، توانستیم آمریکا را منزوی کنیم به نحوی که نه تنها کشورهای غیرمتعهد و دوستانمان بلکه اروپا و کشورهای متحد آمریکا نیز بر وفای به عهد ایران تاکید کنند و آمریکا از عهدشکنی بر حذر دارند.
توصیه آیتالله هاشمی به مسئولان در همه شرایط ایستادگی روی اصول، عدم ترس و واهمه از تهدیدها و وفای به عهد و حفظ وجهه جمهوری اسلامی ایران بود و اگر مسئولان به این توصیهها عمل کنند فرجام برجام در هر شرایطی به سود ایران خواهد بود و دولت آمریکا نیز اگر بر عهدشکنی اصرار کند، تنها روسیاهی و ننگ بینالمللی و تبعات سنگین اقدامات خود را شاهد خواهد بود.
آیا آیتالله هاشمی اهل مشورت در تصمیم گیریهای کلان کشور مثل کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 با شما یا سایر فرزندان بودند؟ نظر شما نسبت به کاندیداتوری ایشان در سال 92 چه بود؟
ایشان شنونده بسیار خوب و کمنظیری بودند و در مسایلی روز نظر اعضای خانواده را میشنیدند و بعد خودشان تصمیم میگرفتند، در انتخابات 92 نیز ما با ایشان صحبتهای زیادی کردیم و در جلسه مفصلی من جمعبندی خودم و نظرات دیگران را به ایشان منتقل کردم، در مجموع نظر خانواده موافق کاندیداتوری ایشان نبود، چون احتمال تخریب و هتک حرمت ایشان را میدادیم و شرایط آن زمان کشور نیز بسیار دشوار و خطرناک بود و پذیرش مسئولیت برای ایشان میتوانست سخت و طاقتفرسا باشد، اما استدلال ایشان این بود که انقلاب و نظام در خطر است و چشم امید مردم به من دوخته شده است در این شرایط نمیتوان انقلاب و مردم را تنها بگذارم وضعیت خودم در مقابل مصالح مردم اهمیتی ندارد، با این استدلال بود که ایشان در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد.
واکنش شخصی ایشان به رد صلاحیتش چه بود؟
به حدی با خونسردی و آرامش با موضوع برخورد کردند که برای ما قابل تصور نبود، گویا بار بزرگی را از روی دوش ایشان برداشتند، حتی خوشحال بودند که به وظیفه خود عمل کردند و دیگر مدیون مردم نیستند.
به طور کلی دغدغه و نگرانیهای حاج آقا بیشتر حول چه موضوعاتی بود؟
ایشان برای آینده مردم و کارآمدی نظام بسیار نگران بود، تامین معیشت ورفاه عمومی از اولویتهای ایشان بود، اشتغال، تولید و امنیت عمومی از شاخصههای اصلی مدنظر ایشان بود که باید توسط حکومت برای مردم فراهم شود.
عصبانیترین و خوشحالترین موقعی که حاج آقا را به لحاظ امور کشورداری دیدید، چه مواقعی بود؟
معروف است، ایشان دو مرتبه در دوره ریاست جمهوریشان عصبانی شدند، که یکی به دلیل مشکلی بود که در تامین دارو برای مردم به وجود آمده بود، خوشحالترین زمان ایشان در دوره ریاست جمهوری نیز زمان آزادی اسرا بود که به دلیل تجربه زندانی که در نظام قبل داشتند و هم مسئولیتی که در فرماندهی جنگ داشتند بینهایت از آزادی اسرایمان خوشحال بودند.
آقای جهانگیری را اصلاح طلب میدانید یا کارگزارانی؟
آقای جهانگیری تا یکسال پیش از انتخابات رییس شورای مرکزی حزب کارگزاران بودند که بدلیل تصمیم ومشغلهای که داشتند استفعا دادند، البته کارگزاران خود جز احزاب اصلاح طلب محسوب میشود.
به طور کلی شرایط سیاسی برای خانواده هاشمی بعد از فوت حاج آقا را چه طور ارزیابی میکنید؟
شرایط عاطفی و روحی بسیار سختی را به دلیل فقدان آیتالله هاشمی رفسنجانی تجربه میکنیم، حضور برادرم مهدی در زندان و رنجی که مادرم از غیبت او میکشد هم شرایط را دشوارتر ساخته است، خواهران و برادرم نیز بعضا دچار برخی مشکلات میشوند که باید پیگیری شود، در این شرایط تنها محبت و لطف بیدریغ مردم است که تسلیبخش و موجب آرامش ماست.
منبع: خبرگزاری دانشجو