غلامحسین کرباسچی
در چند روز گذشته و به خصوص در این ایام تعطیل و دیدوبازدیدهای معمول عید، تحلیل وضعیت کشــور، منطقه خاورمیانه و جهان پیرو تحولات اخیر نقل محافل سیاســیون و اهالی رسانهها بوده اســت. در این تحلیلها مباحــث متنوعی چون تــرس از آغاز جنگی نظامــی یا لااقل اقتصادی از ســوی آمریکا و متحدانش علیه ایــران و آینده مبهــم یا پر از مشکلات جدید برای جمهوری اسلامی ایران به چشم میخورد. این گفتوگوها طبعا یک حس روانی خاصی را به جامعه القا میکند که هرچند در مقایسه با آن سالهای سخت جنگ و مشکلات اقتصادی و تحریم و نارسائیهایی که از اول انقلاب تاکنون پشت سر گذاشتهایم رنگ ببازد ولی میتواند این سؤال را به اذهان راه دهد که: آیا واقعا امســال ســالی تنشزا و پر دغدغه خواهد بود؟ آیا ســایه جدیتری از جنگ و ناامنی برای کشور خودنمائی میکند؟ و آیا نظام در چهل ســالگی خــود با تهاجمی طاقتفرسا مواجه خواهد شد؟
در اولیــن نگاه به نظر میرســد طرح این ســوالات حداقل خــود نوعــی نگرانی در سیاسیون و حتی عامه مردم به وجود میآورد. این واهمه مبهم بدون شک چیزی جز نتیجه یک تهاجم سیاسی و رسانهای نیست. تهاجمی که صرف نظر از تلاش ســنگین و فشــرده پایگاههای نشاندار تبلیغاتی خارجی به نوعی با قلــم و زبان کســانی در داخل نیز تشدید میشود. کسانی که یا احساس رقابت و شکســت در صحنه سیاســی راحتشان نمیگذارد و هنوز میخواهند با تشدید فضای ترس و وحشت، آرامش لازم برای کار و تلاش و رشد را تضعیف کنند یا از سر نادانی فکر میکنند اگر روزی توانســتهاند با وعده توزیع مستقیم نقدینگی و سیاستهای غیراصولی عوامفریبی کنند این بار با ارعاب مردم از فضای پرمخاطره آینده میتوانند دوباره بر خر مراد سوار شوند. اما واقعیت این است که بدترین این فرضها برای آینده که موضوع رویارویی نظامی آمریکا یا همپیمانانش با ایران باشد، که بار دیگر چندی اســت توسط برخی سیاســیون و رسانههای آمریکایی و متاسفانه برخی تحلیلگران داخلی مورد بحث قــرار گرفتــه و تلاشهایی برای جدی قلمداد شــدن این تهدید نیز در دستور کار اســت، چندان واقعی به نظر نمیرســد. بنــا به دلایل مختلــف، باورپذیــری اینگونه تهدیدات با ابهامات جدی روبهرو است. حتی امکانســنجی این اتفاق توسط اتاقهای فکر آمریکایی و صهیونیستی نیز مؤید پوشالی بودن چنین موضوعاتی است. آمریکاییها به خوبی میدانند که فرورفتن در چنین ورطه هولناکی برای آنها چقدر وحشتناک است. آنها میدانند که تنها از طریق جنگی روانی و ایجاد فضائی از تعلیق و ابهام میتوانند ایران را دچار مشکل کنند. خیلی دور از ذهن است رئیس جمهوری که در داخل کشور خود متهم است که حتی در جوانی با جعل مدارک پزشــکی از شرکت در جنگ فرار کرده و عمری را در فضای تجارت و رفاه گذرانده امروز در آســتانه 80 ســالگی روحیه جنگاوری و ماجراجوئی داشــته باشد. به خصوص با آن همــه وعدههای انتخاباتی که برای رفاه و اشتغال در کشــورش داده. حتی درباره خشــنترین چهرهای که در کنار خود آورده (بولتن) نیز این ســابقه فرار از جنگ با مدارک جعلی مطرح است! این آرایش ممکن است برای بلعیدن ثروت شاهزادههای جاهطلب عرب مفید باشــد و به بهانــه فضای نظامی قراردادهــای میلیــارد دلاری به آنها تحمیل شود و حتی خیلی مفتضحانه و کاسبکارانه رئیس جمهــور آمریکا در کســوت یک دلال اســلحه، کاتالوگ جنگافزار در دست بگیرد و برای تشویق شاهزاده به خرید جلوی دوربین بگوید: «اینها برای شما پولی نیست» ولی برای جنگ با کشوری که صرف نظر از آمادگیهای نظامی و تجربه مقاومت در جنگهای نابرابر، موقعیت سوقالجیشی و امکانات مختلف و مقاومت و بیگانهســتیزی ملی آن را میدانند تهدیدی اســت که خود آمریکائیها هم آن را باور ندارند.در چند روز گذشته و به خصوص در این ایام تعطیل و دیدوبازدیدهای معمول عید، تحلیل وضعیت کشــور، منطقه خاورمیانه و جهان پیرو تحولات اخیر نقل محافل سیاســیون و اهالی رسانهها بوده اســت. در این تحلیلها مباحــث متنوعی چون تــرس از آغاز جنگی نظامــی یا لااقل اقتصادی از ســوی آمریکا و متحدانش علیه ایــران و آینده مبهــم یا پر از مشکلات جدید برای جمهوری اسلامی ایران به چشم میخورد. این گفتوگوها طبعا یک حس روانی خاصی را به جامعه القا میکند که هرچند در مقایسه با آن سالهای سخت جنگ و مشکلات اقتصادی و تحریم و نارسائیهایی که از اول انقلاب تاکنون پشت سر گذاشتهایم رنگ ببازد ولی میتواند این سؤال را به اذهان راه دهد که: آیا واقعا امســال ســالی تنشزا و پر دغدغه خواهد بود؟ آیا ســایه جدیتری از جنگ و ناامنی برای کشور خودنمائی میکند؟ و آیا نظام در چهل ســالگی خــود با تهاجمی طاقتفرسا مواجه خواهد شد؟ در اولیــن نگاه به نظر میرســد طرح این ســوالات حداقل خــود نوعــی نگرانی در سیاسیون و حتی عامه مردم به وجود میآورد. این واهمه مبهم بدون شک چیزی جز نتیجه یک تهاجم سیاسی و رسانهای نیست. تهاجمی که صرف نظر از تلاش ســنگین و فشــرده پایگاههای نشاندار تبلیغاتی خارجی به نوعی با قلــم و زبان کســانی در داخل نیز تشدید میشود. کسانی که یا احساس رقابت و شکســت در صحنه سیاســی راحتشان نمیگذارد و هنوز میخواهند با تشدید فضای ترس و وحشت، آرامش لازم برای کار و تلاش و رشد را تضعیف کنند یا از سر نادانی فکر میکنند اگر روزی توانســتهاند با وعده توزیع مستقیم نقدینگی و سیاستهای غیراصولی عوامفریبی کنند این بار با ارعاب مردم از فضای پرمخاطره آینده میتوانند دوباره بر خر مراد سوار شوند. اما واقعیت این است که بدترین این فرضها برای آینده که موضوع رویارویی نظامی آمریکا یا همپیمانانش با ایران باشد، که بار دیگر چندی اســت توسط برخی سیاســیون و رسانههای آمریکایی و متاسفانه برخی تحلیلگران داخلی مورد بحث قــرار گرفتــه و تلاشهایی برای جدی قلمداد شــدن این تهدید نیز در دستور کار اســت، چندان واقعی به نظر نمیرســد.
بنــا به دلایل مختلــف، باورپذیــری اینگونه تهدیدات با ابهامات جدی روبهرو است. حتی امکانســنجی این اتفاق توسط اتاقهای فکر آمریکایی و صهیونیستی نیز مؤید پوشالی بودن چنین موضوعاتی است. آمریکاییها به خوبی میدانند که فرورفتن در چنین ورطه هولناکی برای آنها چقدر وحشتناک است. آنها میدانند که تنها از طریق جنگی روانی و ایجاد فضائی از تعلیق و ابهام میتوانند ایران را دچار مشکل کنند. خیلی دور از ذهن است رئیس جمهوری که در داخل کشور خود متهم است که حتی در جوانی با جعل مدارک پزشــکی از شرکت در جنگ فرار کرده و عمری را در فضای تجارت و رفاه گذرانده امروز در آســتانه 80 ســالگی روحیه جنگاوری و ماجراجوئی داشــته باشد. به خصوص با آن همــه وعدههای انتخاباتی که برای رفاه و اشتغال در کشــورش داده. حتی درباره خشــنترین چهرهای که در کنار خود آورده (بولتن) نیز این ســابقه فرار از جنگ با مدارک جعلی مطرح است! این آرایش ممکن است برای بلعیدن ثروت شاهزادههای جاهطلب عرب مفید باشــد و به بهانــه فضای نظامی قراردادهــای میلیــارد دلاری به آنها تحمیل شود و حتی خیلی مفتضحانه و کاسبکارانه رئیس جمهــور آمریکا در کســوت یک دلال اســلحه، کاتالوگ جنگافزار در دست بگیرد و برای تشویق شاهزاده به خرید جلوی دوربین بگوید: «اینها برای شما پولی نیست» ولی برای جنگ با کشوری که صرف نظر از آمادگیهای نظامی و تجربه مقاومت در جنگهای نابرابر، موقعیت سوقالجیشی و امکانات مختلف و مقاومت و بیگانهســتیزی ملی آن را میدانند تهدیدی اســت که خود آمریکائیها هم آن را باور ندارند.در خصوص انتصابات اخیر کاخ سفید و تحولات داخلی آمریکا، تحلیلگران آمریکائی زیادی هستند که میگویند این امر کاملا واضح اســت که دولت آمریکا به هیــچ عنوان قصد تعرض به خاک ایران را ندارد. همین هفته مجله معروف فارین پلیســی در مقالــه مفصلی که آقای اکبــر گنجی آن را ترجمــه کرده یادآور شــده کــه به چه دلایلی چنیــن حماقتی چقــدر نشــدنی و بیفایده است. این نوشته گرچه پنج بهانه برای ترامپ ذکر میکند کــه بتواند اقدامــی نظامی علیه ایران داشته باشــد ولی خیلی واضح پوچی و بیاساس بودن همه آنها را تحلیل میکند و در پایان مینویسد: «هنوز هم من فکر میکنم که جنگ با این کشــورها غیرمحتمل است زیرا آمریکا در چنین جنگی چیزهای زیادی برای از دســت دادن و چیزهای کمی برای به دست آوردن خواهد داشت. مشکل این است که من معمولا زیادی روی خردمندی، عقل و قدرت تصمیمگیری رؤســای جمهور آمریکا حساب میکنم. متاسفانه گاهی اوقات، بدترین ایدهها عملیاتی میشوند».گرچه نکات مهمی در این تحلیل مدنظر قرار گرفته که نهایتا چنین اقدامی را غیرعاقلانه قلمداد کرده ولی به نظر میرسد اشتباه فاحش در آن عدم توجه به ویژگیهای شخصیتی خود ترامپ و همراهان اوست. این که آیا ترامپ واقعا مرد جنگ با ایران اســت؟ به هیچ عنوان نباید این نکته مهم را از ذهن دور داشــت که ترامپ فردی است که تمام ذهنش درگیر مسائل اقتصادی است. حتی وعدههایی که ترامپ به مردم آمریکا داده معطوف به داخل این کشور بوده که بر مباحثی چون بستن مرزها و اشتغال تمرکز دارند. ترامپ همچنین همواره منتقد هزینههایی بوده که به واســطه حضور نظامی آمریکا در دیگر کشورها از جمله سوریه به این کشور تحمیل شده است. این تنها یک جو روانی است که متاسفانه هم رســانههای خارجــی و هم بخشــی از تحلیلگران داخل بــه آن دامن میزنند و حتی به افکار عمومی نیز کشیده شده است. شاید برخی از نیروهای داخلی به این نتیجه رسیدهاند که اگر فضای کشور به سمت امنیتی و نظامی حرکت کند، تحت این فضا و شــرایط امنیتی بهتر میتوانند برخی مسائل را در کشور حل و فصل کنند.
نتیجه القای جو روانی وحشــت از جنگ این خواهد بود که توجه دولت و دستگاههای حاکمیتــی به جــای فراهم کــردن امکانات اقتصــادی و رفــع نیازهای مــردم، معطوف به مســائل دیگر شــود. این باعث میشود تا کشــور هم از لحاظ اقتصادی در مضیقه قرار بگیــرد و هم در رابطه با روابط خارجی چه در بعد اقتصادی و چه در بعد سیاسی اشکالات و دستاندازهایی ایجاد شود تا نتوانیم آن مقدار ســرمایه گذاری را که لازم است فراهم کنیم. همچنین توسعه روابط اقتصادی و تجاری با کشــورهای دیگر و تأمین امکانات برای مردم سخت میشود. به این دلیل باید همه دستاندرکاران و همه تحلیلگــران ما اعم از مســئولان دولتی و چه نهادهای دیگر به این امــر توجه کنند و دچار واهمــه از خطرات موهوم نشــوند. مهمترین مسئله این اســت که در آغاز سال جدید تمام توجهمان را به مســائل اقتصادی و معیشتی معطوف کنیم. دولت با تمام قوا تلاش کند تا به جای هر حاشیهسازی غیرلازم، درصدد رفع نیازهای مردم برآید.راههای اصلاح کشور ناشناخته نیستند. همه ما شاهد بودیم که هشت سال بر سر کشور چه آوردند و حال با سوءاستفاده از نارســاییهایی کــه عموما خود مســبب آنها بودهاند، ادعا میکننــد که باید تحولات اساسی انجام گیرد. شعارهای مبهم و بدون راه حل و هراسآفرینــی بیپایه، غیر از اینکه توجه مســئولان اجرایی مدیریتی و سیاسی نظام را به مســائل حاشیهای معطوف کند تا کســانی در داخل یا خارج از این آب گل آلود ماهی خود را بگیرند، حاصلی نخواهد داشت. پرداختن به این مسائل حاشیهای جز به هدر بردن نیروها و دمیدن روحیه یاس و ناامیدی در جامعه نتیجه دیگری در بر نخواهد داشت. تمام توان کشــور را بر اصلاحات و توسعه و حل یک به یک مشکلات متمرکز کنیم. راه اصلاحات سیاســی، اقتصادی و اجتماعی پاســخگویی به نیازهای زندگی مردم است. حتی وعدههایی که ترامپ به مردم آمریکا داده معطوف به داخل این کشور بوده که بر مباحثی چون بستن مرزها و اشتغال تمرکز دارند. یعنــی کارآمدی همه بــرای آنچه که مردم طلــب میکنند.
بــرای خــروج از وضعیت سردرگمی که برای مردم پیش میآید، دادگاهها، نیروهای امنیتی و دولت نیازمند اصلاح و تغییر روشهایشــان در پاســخگویی به مطالباتاند. در شــرایط کنونی مهمترین دغدغه مردم این است که همه باید از گرفتار شدن در گرداب شعارها و هراسها اجتناب کنیم.