محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی کارگزارات سازندگی ایران
در جوامع دموکراتیک که قدرت از طریق انتخابات جابهجا میشود، رقبای سیاسی در رقابتهای انتخاباتی ماموریتهایی را عهدهدار میشوند که بخشی از آن در حوزه تبلیغات و جنگ روانی علیه یکدیگر مطرح میشود. این اتفاقات در فصل رقابتها تاحدودی به رسمیت شناخته شده و نقد چندانی بر آن وارد نیست. اگرچه در همان دوره هم اخلاق و نزاکت سیاسی در رقابتها باید مراعات شود. لذا از صبح پیروزی و درست بعد از نقطه پایان رقابتها و به قدرت رسیدن یکی از رقبا، اولین گام اخلاقی درست این است که رقبای شکستخورده به رقیب پیروز تبریک میگویند. تبریک رقبا به یکدیگر صرفا بیان یکسری واژگان متظاهرانه و بیمحتوا نیست بلکه آنها با تبریک خود این پیام را منتقل میکنند که اگرچه با هم رقابت میکردیم و پیش از این منازعاتی داشتیم اما از لحظهای که یکی از رقب پیروز شد، همه توان و ظرفیتهای گروهی در جهت تحقق منویات ملی و مطالبات کلان کشور در اختیار رقیب پیروز قرار میگیرد و در عینحال با چشم بینا، آگاهی و بصیرت کافی و با نگاه نقادانه عملکردها را مبتنی بر شعارها رصد میکنند و در زمان لازم نقد خود را هم وارد خواهند ساخت. چنین منطقی قابل دفاع و پذیرش است. اما متاسفانه در ایران از همان صبح پیروزی اگر چه ممکن است تبریکی هم گفته شود اما همفکران رقبایی که از صحنه رقابت خارج شدهاند نوعا همان روند تخریب، مخالفت یا نقد شکننده را رها نمیکنند و مسیر خود را به سمت بهشکست کشاندن رقیب پیروز سوق میدهند. البته زمانی که به آنها تذکر داده میشود که شیوه برخوردهایشان بیش از آنکه در مقام نقد سازنده با رقیب پیروز باشد و ماهیت رقابتهای حزبی به خود بگیرد، بیشتر با هدف از بین بردن فرصتهای ملی قلمداد میشود، آنها تلاششان بیشتر بر این موضوع معطوف میشود که ثابت کنند پیروزی رقیب مبهم است. آنها گمان میکنند موقعیتی که برای رقیب پیروز فراهم آمده جایگاهی غیرمشروع، ناخواسته و مسئلهداری است. این بیماری متاسفانه در نوع رقابتها وجود دارد. دولت آقای روحانی از این نوع گرفتاریها بیش از دولتهای پیشین رنج میبرد. علت هم این است که وی شخصا فردی اصولگرا است و خاستگاه سیاسی او اصولگرایی بوده. حال حضور او در قوه مجریه با پشتیبانی و حمایت نیروهای اصلاحطلب و معتدل چندان به مذاق مخالفان خوش نیامده است. بنابراین چنین اتفاقی برای دوستان پیشین اصولگرای رئیسجمهور غیرقابل پذیرش بوده و باعث دغدغه و نگرانی آنها میشود. از این جهت باید گفت شاید این حجم از تخریب، مقاومت، مخالفت، جنگ روانی و فضاسازیهای تند سیاسی علیه رئیسجمهور مستقر، حتی از دولت آقای خاتمی که دولتی اصلاحطلب با پشتیبانی اصلاحطلبان بود، بیشتر است. آقای روحانی رفتارهای تخریبی دوستان دیروز خود را خوب میشناسد و عملا با ادبیات و شگرد جنگ روانی آنها آشناست. به همین دلیل هم واژگانی مشابه آنها به کار میبرد و معمولا در رفتارهای مقابلهجویانه و پاسخهای رودررو، در برابر مخالفین خیلی نیرومند در صحنه ظاهر میشود. حسن روحانی عملا به جای کل دولت جواب میدهد و با زبان گزنده مقابلههای خود را به رخ آنها میکشاند. بنابراین به طور طبیعی تاثیرات این فرآیند در افکار جا میافتد و در اذهان عمومی خیلی خوب مینشیند و از این بابت هم مخالفان را به یک موضع مضاعف تخریب میکشاند. لذا آنچه درحالحاضر بر سر دولت میآید، بخش بزرگی از گرفتاریها ناشی از همین مساله است. اما به واقع باید گفت در نبرد رودررو با دشمن و دفاع شرافتمندانه از کشور طرفین خط پیشرانی را برای فتح قلهها در نظر میگیرند که این خط پشتیبان نیز دارد و این نهادهای پشتیبان باید نیروهای خط مقدم را حمایت کند. امروز ما با آمریکاییها درگیر هستیم و معضلات سنگین اقتصادیای برای ایران به وجود آوردهاند. دولت به مثابه همان نیروهای خط مقدم در حل این مشکلات پیش میرود و باید مورد حمایت قرار گیرد. نکته قابل تاکید این است که درست همانطور که در مقاطع جنگی هر گونه اقدام و مخالفت نسبت به نیروهای خط مقدم از نظر منطق نبرد امر ناصواب و حرام است، حقیقتا در مقطع فعلی نیز با توجه به گرفتاریهای ذاتی که بین ایران و دولت آمریکا وجود دارد و مشکلات اقتصادی عدیدهای که در سطح بینالملل برای جمهوری اسلامی ایران به وجود آوردهاند، چنین هجمههایی از سمت مخالفان داخلی روا نیست. تلاش آنها برای زمین زدن آقای روحانی و تشدید فضای روانی علیه دولت با هیچ حق و منطقی سازگاری ندارد.
در این رابطه باید این هشدار را به همه دوستان و همینطور رقبای دیروز انتخاباتی خودمان بدهیم که ولو دولت بنابه دلایلی در برخی از ماموریتهای خود توفیق چندانی نداشته است، اما شرایط مبهم کنونی حکم میکند همه جانبه از دولت صیانت و حفاظت کنیم و حداقل دغدغه ذهنی رئیسجمهور را در داخل رفع کرده و اجازه دهیم روحانی و نیروهای کارآمد دولت فقط و فقط به حل مسئله و مناقشه جهانی کشور هم در عرصه سیاسی و هم در عرصه اقتصادی فکر کنند و نگران پشت صحنهها نباشند.
منبع: روزنامه سازندگی