غلامحسین کرباسچی، دبیرکل کارگزاران سازندگی ایران
مجموعه سخنان رییسجمهوری در نشست هماندیشی مدیران ارشد دولت، در حد یک خطابه حماسی بود. فردی که برای حل مسایل و مشکلات کشور گمارده شده است، توقع اين است كه در چنين شرايطي خیلی مشخصتر به تحلیل برنامهها، عملکرد و نقشههای عملیاتی پیش رویش بپردازد. در صحنه رویارویی با مشکلات، حرفهای خطابی و شعاری هم قابل قبول است، اما سخنوران بیشماری در نهادهای مختلف کشور وجود دارند که به چنین سبکی حرف میزنند. از رییس قوه مجریه توقع هست که از چنین الگویی فاصله بگیرد و اجرائيتَر و شفافتر سخن بگوید.
اگر رییس جمهوری واقعا یقین دارد که کشور در شرایط بحرانیای به سر میبرد و با شرایط فوقالعاده و غيرمترقبهای که برای ما رقم زدهاند، بحرانها بیشتر هم شده، يا ميشود باید در عمل فکری اساسی کند و از مدیرانش پاسخگویی بخواهد. اینکه در اجلاس سران و با پخش مستقیم از صداوسيما، حرفهاي كلي و دستورات مبهم را به مدیران کابینه دستور دهد، چه بازتابي دارد؟ چنین رفتاری نشاندهنده این نيست که آقای روحانی نهتنها با اطرافیانش رودربایستی دارد، بلکه اگر دستور مکتوبی به وزرایش بدهد، انجام نمیدهند؟ بنابراین رییسجمهور مجبور شده که در معرض دید عموم به آنها تذکر بدهد و به دیگران بگوید که من به مدیرانم چنین حرفهایی زدهام؟ اگر آقاي رئيس جمهور ميخواهد در ادارات يك ساعت بيشتر كار كنند، اگر قرار است در آب و برق صرفهجوئي شود اگر قرار است زميني در اختيار مسكن قرار گيرد و اگر قرار است هر چه بشود، خوب با بخشنامه و دستور اداري ميشود نه سخنراني عمومي. در محتوای حرفهای آقای روحانی در خصوص سیاست خارجی نیز چیزی تغییر نکرده. همیشه این موضوع واضح و مبرهن بوده است که کشور ایران هرگز نخواسته و نميخواهد استقلال و آزادیاش را از دست بدهد و تا آخر هم مقاومت خواهد کرد. اما سياستورزي رئيسجمهوري كه مردم انتخاب كردهاند ايجاب ميكند كه با همه تجربيات خود و تيمش ميدان بازي جديدي را به وجود آورد كه كشور و ملت را از زمين بازي تعريف شده دوقطبي تسليم يا شهادت (بخوانيدخسارت سنگين) بيرون ببرد. در دور دوم انتخابات هم شاخصترین مشخصه آقای روحانی، به فرجام رساندن روابط متشنج خارجی و بيرون آوردن كشور از زير بار قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل بود كه نه تنها براي ملت ما كه براي همه ناظران سياسي در سطح جهان كاري فوقالعاده بود. مردم با اين باور به توانائي سياسي و ديپلماتيك اين دولت راي دادهاند. همينجا بايد اضافه كنم اگر قرار است دست مخالفان داخلی خود را ببوسد و همه را دعوت به همکاری کند، چرا همان 5سال پیش این کار را انجام نداد؟ اگر ایشان با روحیهای اینچنینی قصد مدارا کردن با مخالفانش را داشت، بهتر نبود که از آغاز تحویل دولتهایش، با نیروهای مختلف تعامل میکرد تا در همه برنامههاي دولت جديد ازجمله مساله برجام و مذاکرات تا این اندازه دچار معضلات پیچیده نشویم. اگر آقای روحانی در همه برنامههایی که در این مدت داشت، روحیه تعاملی که در برنامه چند شب پیش خودشان اعلام کردند را رعایت میکردند، شاید بسیاری از مخالفتها در زمینه برجام و مشکلات داخلی و خارجی که بالاخره به وضعیت کنونی منتهی شده، تقلیل پیدا میکرد.
اما نکته مهم این است که رییسجمهوری باز هم باید به شعارها و تعهداتش با مردم در آستانه انتخابات ٩٢ و ٩٦ برگردد. به هرحال، آن آقای روحانیای که اصلاح طلبان در سال 92 دنبال میکردند و با جمعبندی مجموعه شرايط كشوربه ايشان به عنوان رئيس جمهور راي دادند، روحانیای بود که در مجموع از شرایط کشور تجریه و تحلیل کاملی داشت و برداشت همگان این بود که خوب میداند در ايران رئيسجمهور در کجای نردهبان قدرت ایستاده است و اینکه چطور میتواند از همان پلهای که ایستاده، مسایل کشور را هماهنگ کند و به سامان برساند.
در دور دوم انتخابات هم پس از موفقيتهاي برجام و كنترل موفق تورم و برخي اصلاحات اقتصادي و مسایلی از این قبیل داشتهاند، امید اين بود كه رییسجمهور بتواند با برنامههای عملی و دقیق، مسایل و مشکلات رکود را حل و فصل کند و با توجه به موفقيتهاي پيشين و رأي قاطعتر مردم با انتخاب نيروهاي كارآمد و توجه به نيروهاي صادق و اصيلي كه در سراسر كشور همه توان و حيثيت اجتماعي و سياسي خود را به پاي ايشان ريختند به وعدههاي انتخاباتي خود عمل كند و اميد بهبود شرايط را تقويت كند. اما آنچه اتفاق افتاد غير از اين بود. نه در انتخاب وزرا و همكاران ارشد و نه در گزينش مديران ارشد استاني و نه بسياري از توقعات ديگر و نه حتي در برخورد با كوتاهيها و كاستيهاي عوامل دولت توقع رايدهندگان و حاميان برآورده نشد. اکنون هم اگر آقای روحانی بخواهد در باقیمانده دوره ریاستجمهوریاش موفق باشد و کاری برای کشور انجام دهد، باید همان امیدها و درخواستهای اصلاحطلبها و مردمی که به ایشان رای دادند را دنبال کند. بنابراین اگر روحانی، شعارها و سخنانش در دورههای انتخابات را بازبینی کند، خواستههای جامعه کاملا مشخص و بارز است. هر جایی که ایشان با مشکلی مواجه شده و نتوانسته مسالهای را حل کند، مردم هم معجزه از او و مسئولانش نخواستهاند، مطالبه مردم تلاش جدي، مديريت پيگير و شجاعانه، مرعوب نشدن در برابر جوسازيها، صداقت، شفافیت و همراهی و همگامی با خواستههای جامعه است.
منبع: روزنامه سازندگی