محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی کارگزاران سازندگی ایران
بیتردید هیچکس از شرایط فعلی اقتصاد ایران راضی نیست و اگر انصاف و داوری بهحقی وجود داشته باشد، آنها که دستی بر آتش مدیریت دارند شهادت خواهند داد که بخش عظیمی از مشکلات فعلی بر سر راه دولت و ملت، ناشی از سه محور مهم گرفتاری است؛ که نخستین و اصلیترین آن را باید در بدعهدی و خروج ایالات متحده آمریکا از برجام دانست به حدی که این بدعهدی بر روابط اقتصادی ایران با شرکتها، موسسات، دولتهای غربی و کشورهای آسیای جنوب شرقی به طور شکننده اثرگذار بوده است. از سویی دیگر، با بر هم خوردن تعادل سیاسی بینالمللی در حوزه اقتصاد، به خاطر کارشکنیهای آمریکا بخشهای زیادی از فرآیندهای توسعه در ایران دستخوش تغییر قرار گرفته است. از باب یادآوری تاریخی درست پس از خاتمه جنگ با عراق، به یمن دولت سازندگی و با تدابیر راهگشای آیتالله هاشمیرفسنجانی اقتصاد ایران مسیر توسعه را یافت و رویکردی به سمت جلو پیدا کرد. کشورهایی که در راستای توسعه گام برمیدارند لاجرم بهعنوان ضلعی از منشور مشارکت فراگیر در پازل قدرت اقتصادی جهان عمل میکنند و نمیتوانند تکروی کنند و یا دور تا دور نظام اقتصادی خود را حصارکشی نمایند. جمهوری اسلامی ایران نیز پس از جنگ بهعنوان عضوی موثر در خانواده اقتصادی منطقه، کشورهای اسلامی و نهایتا در سپهر اقتصاد جهانی گامهای موثری برداشت و در طول 16 سال واقعگرایی در مدیریت، تنشزدایی با جهان و با پرهیز از شعارهای تهی، آرامش و رفاه و عزت جهانی را برای مردم به ارمغان آورد. دستاوردهایی که چهار دولت سازندگی و اصلاحات از سال 68 تا 84 مردم را از برکاتش برخوردار ساخت؛ آنها که از نزدیک با فرآیندها و فرازونشیبهای اقتصاد ایران آشنا هستند و به ارتباط تنگاتنگ میان روندهای اقتصادی و سیاستهای دیپلماتیک واقفاند بر این مهم شهادت میدهند. امروز در شرایطی قرار داریم که به دلیل فشارهای سیاسی استکبار جهانی هماینک کشورمان دچار بحرانی ناخواسته و سنگین شده است تا آنجا که دولت ایران در آن نقشی فاعلی نداشته و این فضای آشفته و سراسر ابهامآمیز عمدتا برخاسته از رفتارهای تحمیلی، جهانخوارگی و ظالمانه دولت ایالات متحده است؛ دولتی که در گام نخست تصویر روشنی از التزام و همگرایی جهانی را به همراه دولتهای اروپایی در قالب مذاکرات 1+5 نشان داد و در توافق هستهای، حق ایران را به رسمیت شناخت و با اجماع جهانی همراهی کرد لکن در شرایط کنونی که سرنوشت مذاکرات هستهای از ناحیه ایران، از سر عزت و اقتدار به نفع کشور رقم خورده است دولت زورگوی ترامپ از زیربار تعهدات جهانی و لوازمش نسبت به دولت و ملت ایران شانه خالی میکند در حالیکه جمهوری اسلامی ایران در تمام این مدت به تعهدات خود صادقانه پایبند مانده و با عقلانیت سیاسی و تدبیر شایسته هرگونه بهانهجوییای را از دست نظام سلطه گرفته است.
محور دوم گرفتاری به سوءمدیریت حدفاصل سالهای 84 تا 92 -دوره حرمان- بازمیگردد؛ در این مقطع تاریخی و در بحبوحه دستبهدست شدن دولت بهرغم فقر صلاحیت و ضعف کفایت دولتمردان دولتهای نهم و دهم به خاطر شرایط جهانی، درآمد هنگفتی از نفت آن هم به قیمت بالا نصیب ملت شد یعنی حصول رقمی بالغ بر 700 میلیارد دلار درآمد نفتی که متاسفانه این توان اقتصادی بزرگ بهخاطر بیتدبیری دولت وقت در مسیر صواب به کار گرفته نشد. درآمد عظیم نفتی کشورمان در آن برهه زمانی باید آثارش را در تقویت زیرساختها نشان میداد یا حداقل فضایی را فراهم میکرد تا فرصتهای شغلی تثبیتشدهای را برای جامعه و نسل جوانمان تدارک میدید اما افسوس که بالغ بر 80 درصد آن ظرفیت به سمت هزینههایی سوق داده شد که دود هوا شد و از بین رفت.
محور سوم گرفتاری نیز به برخی ناکارآمدیها در بدنه اجرایی کشور برمیگردد و بلیه گسست و نابسامانی روابط حوزه اقتصاد دولتی با بخشهای غیردولتی (غیرخصوصی) را شامل میشود. به تعبیری روشنتر برخی نابسامانیهای مدیریتی فرصت انسجام اقتصاد ملی را از دستاندرکاران نظام سلب کرده است. هرچند دولت و جامعه، مشکلات اقتصادی متاثر از محورهای سهگانه را به معنای عملیاتی و فنی آن خوب حس میکند و با آن دست به گریبان است، اما باید براین نکته تاکید کرد که فضای ناآرام سیاسی حاکم بر بحرانهای اقتصادی موجود اصل و پایهی ناکارآمدی است و امروز بیش از هر مسئله دیگری مایه رنج و نگرانی افکار عمومی را فراهم کرده است. به عبارتی معضلات اقتصادی بیش از آنکه ماهیت اقتصادی داشته باشد، ریشه در آشفتگیهای سیاسی و روانی دارد، لذا اگر بتوان گام موثری در این جهت یعنی انسجام، یکپارچگی و همدلی برداشت، منطقا امکان حل مشکلات اقتصادی وجود خواهد داشت و با اعتقادی راسخ از ورطه مشکلات رها خواهیم شد. وانهادگی، سستعنصری، ناامیدی و فضای یأس و افسردگی و گسستهای روحی و روانی که دامنگیر برخی مسئولان شده سم مهلک و سدّ و مانعی است که باید مرتفع شود و متقابلا ضرورت همدلی و یکپارچگی در بین مسئولان نظام در سطوح عالی و پس از آن در سطوح میانی و مدیران اجرایی از الزامات و مقدمات حل معضلات اقتصادی است که ضرورت آن را هم دلسوزان احساس میکنند و رهبری معظم هم اخیرا در نشستی مسئولان ارشد قوای سهگانه کشور را اکیدا به سمت وحدت نظر و نگاه مشترک ملی توصیه و هدایت کردهاند.
به نظر اینجانب چون اشتراک لفظ، اساس و پایه اشتراک در معناست ایجاد شرایط ذهنی و نظریه واحد و البته اراده راسخ، مقدمه مهمی خواهد بود که باید فراهم شود و تخطی از آن به هیچوجه جایز و سزاوار نیست. زمانی که نبرد و مقاومت با رژیم بعث عراق به پایان رسید و قطعنامه 598 را پذیرفتیم، حضرت امام(ره) در مقدمات پذیرش ترک مخاصمه، ماموریت مهمی را تحت عنوان پیوست روحی، روانی، اجتماعی و فرهنگی به مسئولان ارشد کشور دیکته کردند و بزرگان را مامور کردند تا لایههای میانی و مسئولان مرتبط با مردم در سراسر کشور نسبت به این تصمیم مهم و استراتژیک نظام توجیه شوند و همه آنها از پنجره واحد با جامعه، مردم و جهان صحبت کنند. به باور من، بحرانهای اخیر اگرچه چهره جنگ مستقیم با آمریکا را ندارد، اما پدیدهای مشابه آن است؛ ما رودرروی آمریکا ایستادهایم و دشمن مقابل مردم ما صف کشیده است. بنابراین ضرورت چنین ماموریتی را برای مسئولان ارشد کشور نسبت به توجیه لایههای بعدی که اسیر انفعال، دلهره و فرار از ایفای مسئولیت شدهاند، قطعی میدانم. تمامی مدیران و زیرمجموعههای آنها که تاثیری بر اقتصاد ملی دارند، باید توجیه شوند که با زبانی واحد و امیدوار به آینده با جامعه و اقشار مختلف مردم سخن بگویند و محورهای اقتصاد مقاومتی را که به روشنی از سوی رهبری تبیین و برآن تاکید شده است با اهتمام جدی دنبال کرده و برای آن وقت صرف کنند تا بتوان از این بحران به شایستگی عبور کرد. اگر با این روحیه به ماجرا ورود کنیم، یقینا آمریکاییها دیر یا زود عقبنشینی کرده و به عهد پیشین خود باز میگردند و موقعیت جهانی ایران در برجام با همه ابعاد و دستاوردهایش مجددا تثبیت و به نفع ملت و کشور احیا خواهد شد.
منبع: روزنامه سازندگی