علی هاشمی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
نفت در ایران به عنوان کشوری که دارای دولت رانتیر است و بخش اعظم درآمد خود را از راه صدور یک یا چند ماده خام به موسسات یا کشورهای خارجی بهدست میآورد اصلیترین ابزار اقتصادی است. البته بسیاری از مسئولان به دنبال راهکاری برای رهایی کشور از اتکا به اقتصاد نفتی بودند، اما واقعیت این است که تاکنون موفق به اعمال این سیاست نشدهایم.
70 درصد بودجه کشور به نفت وابسته است؛ 50 درصد بودجه را نفت و 25 درصد آن را فرآوردههای نفتی تامین میکند. بنابراین مهمترین نکته در بحث برجام تحریم نفت است؛ لذا هرچه بر فروش نفت فشار وارد کنند، تاثیر آن بر کشور بیشتر میشود.
در زمان جنگ هم شاهد بودیم که وقتی دشمن چارهای نداشت، تصمیم به تاثیرگذاری در صادرات نفت گرفت و درصدد بود تا پالایشگاه خارک را ببندند و صادرات نفت ایران را نشانه گیرد. بنابراین اکنون دو عامل اصلی مسائل بانکی و نفتی در برجام از دیگر مسائل حائز اهمیتتر است.
از دیرباز بحث بورس نفت مطرح بوده و اکنون دولت در صدد است تا این طرح را به اجرا درآورد. عددی که آقای جهانگیری برای عرضه نفت در بورس اعلام کرده 60 هزار بشکه در روز است که نسبت به صادرات نفت که 2 میلیون و 500 هزار بشکه در روز و تولید که حدود 4 میلیون و 200 هزار بشکه است، عدد قابل توجهی نیست و حدود 4 درصد از نفت تولیدی را شامل میشود.
در زمینه فروش مواد پتروشیمی، قیر و تولیدات و فرآوردههای نفتی که نسبتا در بورس کالا موفق بوده است دارای تجربه هستیم و در آن هم موفق بودهایم.
اینکه با تردید به بحث عرضه نفت در بورس نگاه میشود به این دلیل است که خریداران نفت در دنیا مشخص هستند و بیشتر پالایشگاهها و شرکتهای تولیدکننده را در بر میگیرد. آنها هستند که مشخص میکنند در کجا نفت عرضه خواهد شد. بنابراین اگر بورس داخلی بخواهد در خارج از ایران نفت را عرضه کند، ممکن است قیمتها با شرکتهای خارج از کشور تباین یابد.
در عین حال عرضه نفت در بورس سیاست مورد قبولی است و اگر پالایشگاه خصوصی هم در ایران راهاندازی شود مکمل بحث دولت خواهد بود و بسیار مطلوب است، اما در برابر این سیاست تحریمهایی که آمریکا قصد اعمال آن را دارد اثری در فرار از تحریم نخواهد داشت.
در صنعت نفت دو بحث سرمایهگذاری و خرید و فروش باید مورد توجه قرار گیرد. اکنون سرمایهگذاری در نفت شرایط نسبتا خوبی دارد و بخش خصوصی در این زمینه وارد شده است، اما پایداری این شرایط به شرطی است که خصولتیها در بحث سرمایهگذاری ورود نکنند و بگذارند بخش خصوصی خود فعالیت کند. گلهای که در این زمینه وجود دارد این است که میگویند خصولتیها، سازمان تامین اجتماعی و بانکها و غیره در این کار مداخله میکنند و نتیجه کار ضعیف میشود.
عرضه نفت در بورس، نفت را از دست دولت خارج نمیکند، لذا فروشنده اصلی و عرضهکننده نفت دولت است. شاید در محصولاتی مانند آلومینیوم چند گروه بتوانند در بورس عرضه داشته باشند اما در نفت تنها شرکت ملی نفت ایران میتواند فعال باشد. در این طرح به جز خریداران خارجی که مورد تایید امور بینالملل و شرکت ملی نفت ایران هستند بخش خصوصی کشور هم میتواند مداخله داشته باشند.
با اینکه این عدد 4 درصدی نفت در بورس چندان تاثیرگذار نیست، اما میتواند نقطه شروع خوبی باشد. در کشورهایی که به نحوی بورس نفت در حال اجرا است از همین روشهای کوچک شروع کردهاند و به تدریج گسترش یافته است.
در بحث تحریمهای نفت باید وزارت خارجه و بخش بینالملل نفت فعال شوند و دقیقا با خریداران اصلی مذاکره کنند تا بتوانند سهمشان را در بازار نفت حفظ کنند. چون سهم ایران در بازار نفت 60 درصد در آسیای دور و 40 درصد در اروپا و کشورهای دیگر است، باید دید آیا اروپاییان در بسته حمایتی خود قادر به حفظ سهم نفت ایران در بازار اروپا هستند یا خیر.
سیاست خارجی ایران باید فعال باشد و با کشورها و شرکتهایی که مشمول تحریمها نمیشوند وارد مذاکره شود و در صورتی که در برخی از کشورها ناموفق بود، روی بازارهای جدید متمرکز شود. ایران تحریم بینالمللی نیست و مورد تحریم یکجانبه از سوی آمریکا قرار گرفته است بنابراین باید روی بازار جدید فکر کند تا بتواند آن را به دست آورد.
به طور مثال اکنون ترکیه اعلام کرده است ما از تحریمهای آمریکا پیروی نمیکنیم و قاعدتا به شرکتهای دولتی دستور میدهد که نفت ایران را خریداری کنند. قاعدتا اکنون دولت که زوایای عرضه نفت در بورس را اندیشیده و با توجه به تجربه گذشته راهکارهای جدیدی را به دست آورده است تا به مشکلات گذشته برخورد نکند.
با توجه با تهدیدات آمریکا و تحریم نفت اگر بنا باشد از منافع نفت محروم شویم توصیه همه کارشناسان این است که از برجام خارج شویم لذا اقتصاد بدون نفت برای ایران معنایی ندارد.
منبع: روزنامه سازندگی