ناهید تاج الدین عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
«چه باید کرد؟»؛ پرسشی است که در روزها و ماههای اخیر فراوان تکرار شده و هر کس به زعم خود به این پرسش، پاسخ گفته و برای برونرفت از وضعیت فعلی پیشنهاداتی ارائه داده است.
پیشنهاداتی که برخاسته از فهم او از وضعیت فعلی و تفسیر شرایط موجود بوده، عدهای بنا به فهمشان از شرایط فعلی تغییر استراتژیها را پیشنهاد دادهاند، عدهای دیگر تغییرات در تاکتیکها و تکنیکها را پیشنهاد کردهاند و عدهای نیز تغییرات پارادایمیک را برای برونرفت از شرایط حاضر مدنظر قرار دادهاند. اما حقیقت آن است که مبدا و نقطه شروع هر اقدامی برای برونرفت از وضعیت فعلی، مدیریت افکار عمومی است، به نظر میرسد افکار عمومی در شرایط حاضر بیشتر از آنکه درگیر «واقعیت» باشد درگیر صورت رسانهای شده واقعیت است.
صورت رسانهای شده واقعیت همان واقعیت مبالغه شده است که بسیار در مورد آن بزرگنمایی انجام شده و این بزرگنمایی تصویر ثبات را در ذهن مردم و نزد افکار عمومی شکسته است. در شرایط حاضر شاید به این خاطر که گردش اطلاعات بهدرستی انجام نمیشود، مردم به جای اعتماد به آمارها و تربیونهای رسمی و حرفهای رئیسجمهور به «شواهد نمادین» رجوع کردهاند و حتی خودشان دست به نمادسازی زدهاند و بهعنوان مثال تلاطم نرخ ارز را یک نماد و شاخصی برای ثبات اقتصادی پنداشتهاند. دقیقا رئیسجمهور نیز از همین موضوع شکایت میکند وقتی میگوید و میپرسد، درآمد امسال ما در سه ماهه نخست نسبت به مدت مشابه پارسال 50 درصد افزایش یافته و برابر آن مخارج ما تنها 44 درصد افزایش یافته و مجموع درآمد ارزی که امسال به خزانه واریز شده بیشتر از سال گذشته است، هیچ کمبود ملموس فیزیکی در زمینه کالاها یا ارز و ریال نداریم، پس چرا نگرانی وجود دارد؟ پاسخ این سوال در سرمایه اجتماعی نهفته است و افزایش سرمایه اجتماعی نیز البته نیازمند مجموعهای از اقدامات و تغییرات در استراتژیها، تاکتیکها و تکنیکهاست.
اما گام اول برونرفت از وضعیت فعلی به هر حال مدیریت افکار عمومی است و اینکه افکار عمومی از التهابات و هیجانات رهایی یابد بسیار در مدیریت وضعیت فعلی مهم است چون افکار عمومی در عین اینکه از بحران تاثیر میپذیرد و ملتهب میشود با تکثیر این التهاب در جامعه خود بر دامنه بحران نیز بعضا میافزاید و این یک سیکل بسته است که اجازه برونرفت از بحران را به ما نمیدهد. وقتی مردم از افزایش قیمتها نگران میشوند و این نگرانی در سطح جامعه تکثیر شد شاهد افزایش تقاضا برای خرید هستیم و همین امر مجددا بر قیمتها میافزاید و منجر به تشدید بحران میشود.
بنابراین هر کس در شرایط حاضر دغدغه ایران آباد و آزاد را دارد باید از التهاب افکار عمومی بکاهد و مردم را آرام کند و تصویر ثبات را در ذهن آنها مخدوش نکند و البته این با وارونهنمایی واقعیت، فرسنگها فاصله دارد، نقطه تاکید من بیشتر بر صورت رسانهای شده از واقعیت و در اصل همان واقعیت مبالغه شده است، اگر گرانی و افزایش نرخ ارز یک واقعیت است نباید در این واقعیت مبالغهای صورت گیرد و از دل آن شواهد نمادین برای افکار عمومی خلق کرد و ذهن آنها را بیش از آنچه هست درگیر بیثباتی اقتصادی نمود. کاری که متاسفانه عدهای خواسته یا ناخواسته انجام میدهند و از دل واقعیتی مثل گرانی شواهد نمادینی چون «استعفای دولت» را برای افکار عمومی میسازند و به بیثباتی بیشتر دامن میزنند.
در عین مدیریت افکار عمومی برای برونرفت از وضعیت فعلی افراد مختلف بنا به تفسیرشان از شرایط، پیشنهادات مختلفی دادهاند، پیشنهاداتی که مرکز ثقل آن تغییرات در استراتژیها، تاکتیکها و تکنیکهاست.
عدهای راه برونرفت از وضعیت فعلی را تغییر در تکنیکها میدانند و معتقدند تغییر افراد و بالاخص وزرای اقتصادی دولت در شرایط حاضر باعث تحرک اقتصادی و بازگشت اعتماد عمومی میشود، عدهای دیگر راه برونرفت از وضعیت فعلی را تغییر در تاکتیکها میدانند و معتقدند نه تنها وزرای اقتصادی باید عضو شوند بلکه ما نیازمند «تحرک بین نسلی» و جوانسازی بدنه مدیریتی کشور هستیم. آنها اعتقاد دارند بزرگترین بحران حاضر، بحران کارآمدی است و مهمترین شکاف اجتماعی تهدیدکننده امنیت ملی که خود را در اعتراضات دیماه نیز نشان داد، شکاف نسلی است و تحرک بین نسلی فرصتی است که هم بحران کارآمدی و هم شکاف نسلی را مرتفع میکند.
عدهای دیگر قائل به تغییرات در استراتژیها هستند و اقتصاد سیاسی را عامل بحرانهای اقتصادی میدانند و معتقدند بهجای اقتصاد سیاسی ما باید به دنبال سیاست اقتصادی گسیل شویم و بهجای آنکه اقتصاد به سیاست یارانه دهد، نیازمند آنیم که سیاست بینالمللی به اقتصاد یارانه بدهد و در این راستا مذاکره را راه حل برونرفت از وضعیت فعلی میدانند. در سوی مقابل آنها نیز عدهای دیگر ترکیب اقتصاد مقاومتی و مدیریت جهادی را راهحل برون رفت از وضعیت فعلی میدانند.
با همه تفاسیر اما برای برون رفت از وضعیت فعلی نخست باید برای افکار عمومی آرامش ایجاد کرد، دولت باید حتی بیش و پیش از هر تحرک اقتصادی، طرح تحرک رسانهای داشته باشد و از رسانههای خود حداکثر استفاده را برای ارتباط با مردم بکند و افکار عمومی را در راستای تامین امنیت ملی مدیریت نماید.
هیچ چیز بیش از ذهنهای بیثبات به اقتصاد ضربه نمیزند، ذهنهای بیثبات به رفتار بیثبات اقتصادی دامن میزنند و رفتار بیثبات اقتصادی یعنی صف خرید برای دلار؛ متاسفانه مردم هیچ دورنمایی از وضعیت اقتصادی و حل مشکلات و موانع موجود ندارند و آقای روحانی باید این دورنما را برای آنها ترسیم کرده تا نگرانیهای مردم فروکش کند، اقتصاد ما امروز علاوه بر دیپلماسی خارجی نیاز مبرم به دیپلماسی داخلی دارد و دولت باید با اصناف و صاحبان کسبوکار چانهزنیها و تعاملات مؤثر اقتصادی داشته باشد و گفتوگوی ملی را در محور اقتصادی پیش گیرد و اعتماد مردم را احیا کند.
در کنار آن تحرک بیننسلی و جوانسازی بدنه مدیریتی کشور میتواند عاملی برای تحرک اقتصادی و اجتماعی، کارآمدسازی و حتی نوعی آشتی ملی باشد و برونرفت از وضعیت فعلی را برای ما به راحتی رقم بزند.
منبع: روزنامه سازندگی